پيش از اين در نشريه «آزادي» وابسته به جبهه دموکراتيک ملي ايران، نگاهم به مقوله روشنÙکر را Ùورموله کرده ام، Ùˆ ديگر به آن برنمي گردم (در صورت تمايل به مطالعه اينجا را کليک کنيد « Ø¨ØØ« روز: قلم سرخ، زبان سرخ، خط سرخ»)ØŒ اما مايل هستم به مقوله اي «پراتيک» بپردازم – چرا «روشنÙکران سرگردان» شده اند، Ùˆ چرا بجاي «ميدان مبارزه» به «قهوه خانه» هاي اينترنتي (سايت ها) روي آورده اند؟
اگر کمي به عقب برگريدم Ùˆ دوران Ù…ØÙ…درضا شاه را بخاطر بياوريم، Ùˆ ØØªÙŠ Ù¾ÙŠØ´ از آن را، مي بينيم Ú©Ù‡ پاتوق روشنÙکران هميشه قهوه خانه ها بوده است؛ ØØªÙŠ Ø¯Ø± اروپا Ùˆ آمريکا روشنÙکران را مي توان در کاÙÙ‡ هاي دود Ùˆ دم Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ پيدا کرد. البته ÙŠÚ© ØªÙØ§ÙˆØª ÙØ§ØØ´ بين زمان پهلوي Ùˆ دوران پس از انقلاب وجود دارد. در آن زمان «روشنÙکر» مي بايستي تنها در ÙŠÚ© جبهه روشنگري کند – جبهه Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª با Â«ØØ§Ú©Ù… مستبد». نيروها Ùˆ شخصيتهاي «مبارز» مرزبندي مشخصي با روشنÙکران به اين صورت Ú©Ù‡ اکنون Ù…ÙØ¯ شده، نداشتند. در آن زمان اگر تنها ÙŠÚ© شعر مي سرودي Ùˆ چند صباØÙŠ Ø¯Ø± زندان زخم بر تن تØÙ…Ù„ مي کردي، دين خود به جامعه Ùˆ نهادهاي سياسي-نظامي Ùˆ ÙØ¹Ø§Ù„ راديکال را ادا کرده بودي. اما امروز، ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± در سخت ترين شرايط Ùˆ ÙØ´Ø§Ø± ها «سرموضعي» بماني، ولي به کارکرد «روشنÙکري» Ùˆ «روشنگري» بسنده کني، اگر «واداده » نباشي، ØØªÙ…ا «سرگردان» خواهي بود.
Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ØŒ آنها Ú©Ù‡ خود را به «مبارزان» نزديک مي دانند، هنوز به اين سوال نپرداخته اند Ú©Ù‡ چرا روشنÙکران سرگردان شده اند (البته اگر بپذيريم Ú©Ù‡ سرگردانند)ØŸ
آيا تزلزل در باورها Ùˆ آرمانخواهي روشنÙکر باعث اين «دگرديسي» شده است؟
آيا Â«Ø®ÙˆØ¯ÙØ±ÙˆØ´ÙŠÂ» به دشمن Ùˆ پيچيدگي نهادهاي «جذب مغزها» ÙŠ دشمن به اين تشتت در ميان روشنÙکران دامن زده است؟
به نظر من، Ú©Ù‡ نه «روشنÙکرم» Ùˆ نه «مبارز» ØŒ بلکه «روشنگري» هستم ÙØ§Ù†ÙˆØ³ به دست Ú©Ù‡ گاه سوسوي نور آن ÙØ§Ù†ÙˆØ³ تنها جلوي پاي خودم را روشن ميکند Ùˆ بس، به اين نتيجه رسيده ام Ú©Ù‡ «دليل» سرگرداني روشنÙکران، «تند روي»، «تندخويي» Ùˆ «خودبيني» مبارزان در صØÙ†Ù‡ است، Ú©Ù‡ تنها به «همه چيز يا هيچ چيز» باور دارند. رنگ ها را Ùقط Ùˆ Ùقط سياه Ùˆ سپيد مي بينند. Ù†Ø§Ú¯ÙØªÙ‡ روشن است Ú©Ù‡ بايد جاي «دوست» Ùˆ «دشمن» تيز Ùˆ مشخص تعيين شود Ùˆ در پروسه مبارزه نمي توان «دشمن خاکستري» هم داشت - «دشمن هميشه سياه است». اما تأکيد دارم Ú©Ù‡ «کج روي» Ùˆ «تند گويي» زماني ناشايست است Ú©Ù‡ «مبارز» در مقابل «دشمن» قرار Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است، بلکه در مقابل «منتقد»، به «پاسخگويي» ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù‡ شده است، Ùˆ «مبارز» از آنجايي Ú©Ù‡ «تمام وقت» Ùˆ Â«ØØ±ÙÙ‡ اي» مشغول به مبارزه است، Ùˆ روزي نيست Ú©Ù‡ يار Ùˆ ياوري را در ميدان مبارزه از دست ندهد، Ùˆ غم دوري ياران وجودش را به آتش مي کشاند، «بي ØÙˆØµÙ„ه» Ùˆ «مأيوس» از ديگران Ú©Ù‡ چرا موقعيت او را درک نمي کنند، ÙØ±ÙŠØ§Ø¯ Ùˆ ÙØºØ§Ù† کرده Ùˆ به جاي انجام وظيÙÙ‡ – پاسخگويي، «تشر» مي زند، ديگران را عامل Ùˆ عناصر دشمن خطاب مي کند. ØØ§Ù„ آنکه «وظيÙه» اش در کنار مبارزه چيز ديگري هم است.
مبارز ÙØ±Ø§Ù…وش مي کند Ú©Ù‡ اصولا رو به مبارزه آورده چون «مستبدين» پاسخگو نبوده اند. مبارز ÙØ±Ø§Ù…وش مي کند Ú©Ù‡ براي همين «وادادگان» Ùˆ «سرگردانان» به ميدان مبارزه قدم گذاشته است. همين «سرگردانان» صداي مستمندان را «پژواک» مي کنند. آخر اگر «درد» روشنÙکر خزيدن به گوشه ÙŠ تاريک Ùˆ خلوت «قهوه خانه» بود Ú©Ù‡ دليلي براي به «چالش» کشاندن مبارز نمي ديد. Ù„ØØ¸Ù‡ اي Ùکر کنيم. کدام آسان تر است؛ سکوت Ùˆ در «قهوه خانه» ها به خود مشغول شدن، Ùˆ يا به چالش کشاندن «مبارزين» Ú©Ù‡ جان Ùˆ مال Ùˆ وجود خود را در راه خلق ÙØ¯Ø§ کرده اند؟ کدام Ú©Ù… خطر تر است؟ سکوت يا به چالش کشاندن «مبارز خلق» براي روشن کردن «خط» Ùˆ «انديشه» Ùˆ «کارکردش»؟
برخي دوست دارند Ú©Ù‡ «دگرانديشان» را ÙØ¶ÙˆÙ„ات Ùˆ مدÙوع ÙŠÚ© سيستم خطاب کنند، Ùˆ بسياري ديگر در باره آن سکوت مي کنند. مي خواهم بپرسم، کدامين در چشم «انسان بي طرÙ» از Ø§ØØªØ±Ø§Ù…ÙŠ بيشتر برخوردار است، شلاق Ú©Ø´ کننده ÙŠ «دگرانديشان»، Ùˆ يا «روشنÙکر سرگردان» اما چالش گر؟
از نمونه دادن بگذريم که بسيار است و وقت کم. به ريشه بپردازيم.
ÙŠÚ©ÙŠ از ÙØ§Ù†Ú©Ø³ÙŠÙˆÙ† هاي «مبارز» ايجاد Ù…ØÙŠØ·ÙŠ Ø§Ø³Øª Ú©Ù‡ دگرانديشان Ùˆ مخالÙين «دشمن» بتوانند در آن «مØÙŠØ·Â» به «مبارزه» مشغول شوند. اگر «مبارز» چنين «مØÙŠØ·ÙŠÂ» را آماده نسازد، Ùˆ اگر امکانات Ø´Ú©ÙˆÙØ§ÙŠÙŠ Ø±Ø§ در اختيار «روشنÙکران»، بي هيچ چشمداشتي، مهيا نکند، خطا کرده است. Ú©Ù… کاري کرده است، ديدگاهش به نقش «روشنÙکر» Ùˆ «دگرانديش» نادرست Ùˆ «ابتر» است. مبارزي Ú©Ù‡ بتواند تنها «دگر انديشاني» را گرد خود جمع کند Ú©Ù‡ مثل خود او Ùˆ يا در ØØ§Ø´ÙŠÙ‡ انديشه او، مي انديشند، «خود Ù…ØÙˆØ±Â» است، Ùˆ اگر «خود Ù…ØÙˆØ±Â» نباشد، به آن سوي در ØØ±Ú©Øª است. مبارز خلق، براي خلق با تمام انديشه ها Ùˆ نگرش ها Ùˆ گويش هاي Ùکري، «مبارزه» مي کند، در غير اينصورت «مبارزه» را براي «بقاي» خود مي خواهد. Ùˆ وقتي Ú©Ù‡ علنا به اين باور برسد Ùˆ آن را تبليغ کند Ú©Ù‡ «دگر انديشاني» Ú©Ù‡ در ØØ§Ø´ÙŠÙ‡ «من» نيستند، ÙØ¶ÙˆÙ„ات Ùˆ مدÙوع هستند، آنوقت است Ú©Ù‡ بايد سريعا Ùˆ ØµØ±ÙŠØØ§ به «خود بنگرد» Ùˆ «از خود انتقاد» کند.
تاريخ بارها نشان داده است Ú©Ù‡ «مبارزين» Ùˆ «روشنÙکران» Ùˆ «قهوه خانه» ها مي آيند Ùˆ مي روند. آنچه Ú©Ù‡ بر جاي مانده Ùˆ مي ماند «انسانيت» است، «رد Ùپاي ما» Ú©Ù‡ در راه «انسان» شدن بجاي مي گذاريم، Ùˆ ياد Ùˆ خاطره ÙŠ «ستارگان هميشه روشن» آسمان آزادي؛ Ùˆ ديگر «هيچ».
به اميد پيروزي «مبارزان» آزادي و سرنگوني نظام «جهل و ناآگاهي».
علي ناظر – 16 دي 1384 – ديدگاه