Iran's Crises Unfolded  
IranCrises
 
Sunday 1 October 2023
HOME
NEWS
ANALYSIS
INTERVIEW
POLITICS
SOCIAL
STATEMENTS
ECONOMY
SEARCH

�������������������������


«نازني» اگر محابا کني
[ علی ناظر]
[Source: سايت ديدگاه]


در خبر ها آمده که سيمين بهبهاني در کنار ديگر معترضين، همصدا آزادي زنداني سياسي را خواهان شده است. و در اين مورد شعري سروده (برگرفته از راديو فردا - باز تکثير در سايت ديدگاه) :
چگونه با دشمنت به دوستی تا کنم / تو رخت زندان تنت و من تماشا کنم؟ تو رخت زندان تنت و من بمانم خموش. قسم به زن، نازنم اگر محابا کنم. اگر چه تلخ است حق، نمی توانم نهفت / زبان از آن بایدم که آشکارا کنم. زبان سرخ مرا غم سر سبز نیست / به پای حق می روم، ز سر چه پروا کنم. ببین دل تنگ من، خدای خوبم بگو / که با کدامین دعا دست بالا کنم؟ ز نور، یک آی بد که با گل روشنی، به شام زندانیان دریچه ای وا کنم. گروه دور از خدا مدار جهل اند و ظلم / خدای من، کافرم اگر مدارا کنم هزار یوسف ببین به بند اینان اسیر / نه موجب لعنتی است که بر زلیخا کنم نه وارث تهمتی که گرگ را بسته اند / بگو که از این گناه چرا مبرا کنم؟ ببین که با بندیان، برادران زمان / چه کرده اند از ستم، چگونه حاشا کنم؟ به حکم دیوان بلخ، چه نارواها رواست / نقیض احکامشان بیار، امضا کنم
بي شک دفاع از زنداني سياسي، خواه اسمش اکبر گنجي باشد يا زرافشان يا باطبي و يا ... کاريست که بايد مورد ارج قرار بگيرد. سوالي که به ذهن من خطور کرده اين است که وقتي صدتا صدتا مجاهد و مبارز را اعدام ميکردند، «نازن» ها چه کساني بودند؟ چه کساني مي دانستند که دختران مورد تجاوز قرار مي گيرند، اما «نازني» مي کردند و سکوت؟ مگر ايران بزرگترين زندان نيست؟ چرا سکوت کردند و مي کنند؟ آيا اگر بجاي زرافشان (که بايد براي آزادي اش بي چون و چرا تلاش کرد)، مثلا اشرف دهقاني، مسعود رجوي، و يا يک مبارز معتقد به مبارزه قهرآميز بود، باز هم همين تجمع تشکيل و همين اشعار خوانده مي شد؟ آيا باز هم «نازن» بودند اگر «بادشمن به دوستي تا مي کردند»؟ چرا دفاع از حق و حقوق انساني هميشه از دريچه خودبيني و خودپسندي و منفعت طلبي گروهي مي گذرد؟ چرا دفاع از حقوق بشر فراسازماني نيست؟ چرا بايد فرهيختگان هم با «کلمه» بازي کنند؟ 22 خرداد 1384





[Posted comments]

No press releases currently available



Iran's Crises  1998 - 2007   ©