اول ماه مه در راه است، Ùˆ هر ساله نيروها Ùˆ جريانهاي سياسي Ùˆ کارگري اين روز را ارج مي نهند. اما در دنياي پراتيک سياسي ايران، نقش کارگر در روند سرنگوني نظام جمهوري اسلامي Ú†Ù‡ مي تواند باشد؟ Ùˆ اصولا در ايران، آيا نظامي Ú©Ù‡ کارگران در آن نقش ÙØ¹Ø§Ù„ Ùˆ تعيين کننده اي داشته باشند قابل تصور Ùˆ انجام است؟ چرا؟ نيروها Ùˆ جريانهاي Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ ØÙ‚وق کارگران، عملا Ú†Ù‡ کرده Ùˆ در راه هرچه پايور شدن اين امر Ú†Ù‡ استراتژي اي دارند؟ رابطه ارگانيک اين نيروها با طبقه کارگر چيست؛ Ùˆ آيا اين رابطه مي شود بهتر تنظيم شود؟ Ú†Ù‡ شرايطي براي ارتقا اين ارتباط لازم است؟ آيا تعري٠برخي Ú©Ù‡ مزدبگير را در ازاي کارگر Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ مي کنند نگاهي به جلو ست Ùˆ يا چرخشي به عقب؟ آيا سرنگوني بدون شرکت ÙØ¹Ø§Ù„ کارگران امکان پذير است، Ùˆ يا آنکه دليل به تعويق Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† ÙŠÚ© قيام مردمي دقيقا به علت کمرنگ بودن نقش کارگران است؟