(Ú¯ÙØªÙƒÙˆÙŠÙŠ Ø¨Ø§ مهدي سامع)
جلد اول
تنظيم و تدوين : علي ناظر
تداوم
Ù¾ÙŠØ´Ú¯ÙØªØ§Ø±
چنديست كه ياران مقاومت Ùˆ هواداران سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران به خصوص جواناني كه به اين سازمان گرايش داشته Ùˆ يا در صÙو٠آن ÙØ¹Ø§Ù„يت مي كنند در Ù…ØÙلها، نشستها Ùˆ جلسات رسمي با سؤالهاي خود ابراز علاقه مي كنند كه بدانند "چريكها" Ú†Ù‡ مي گويند؟ Ú†Ù‡ مي خواهند؟ Ùˆ از كجا آمده Ùˆ به كجا مي روند؟ سؤالهاي اين ياران از دو جنبه قابل توجه است: بسياري به پويش Ùكري چريكها توجه مي كنند Ùˆ سعي بر اين دارند كه بدانند آيا چريكها همانهايي هستند كه بيژن جزني، اØÙ…دزاده Ùˆ پويان هسته اصلي اش را با خون خود آبياري كردند Ùˆ هنوز هم شعار "مرگ بر امپرياليسم" يك شعار پايه اي Ùˆ زنده است، Ùˆ يا آن كه شعارها Ùقط به يك "پز" كه نه اعضايش به آن معتقدند Ùˆ نه در آن راستا گام برخواهند داشت، تبديل شده اند. عده اي ديگر آنهايي هستند كه به مسائل اجرايي كه سازمان با آن درگير است مي پردازند. مثلاً، آيا Ø³Ú†ÙØ®Ø§ به عنصري زايد در شوراي ملي مقاومت تبديل شده Ùˆ يا آن كه سازمان در مقاطع مختل٠موضعگيري هاي لازم Ùˆ مستقل خود را اتخاذ كرده است؟ آيا سازمان به مقام رهبر در چارچوب سازماني معتقد است Ùˆ اگر هست اين رهبر Ú†Ù‡ مشخصاتي را بايستي داشته باشد Ùˆ چگونه انتخاب مي شود؟ طبيعتاً يكي از سؤالهايي كه ياران سازمان با آن دائماً برخورد دارند، نقش سازمان مجاهدين خلق ايران Ùˆ رابطه آنها با سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران است.
سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران، در بسياري از مواقع به علل مختل٠از جمله Ø§ØØªØ±Ø§Ù… به عر٠ائتلا٠با ديگر نيروهاي درون شوراي ملي مقاومت بسياري از ØµØØ¨ØªÙ‡Ø§ را نكرده Ùˆ Ø§ØØªÙ…الاً تصميم ندارد كه بعضي از Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠ ÙØ±Ø¹ÙŠ Ùˆ غير مسئولانه را به ميدان منازعه كشانده Ùˆ مبارزه با نيروهاي خودي، نيمه خودي Ùˆ كمي دور از خود، تبديل به هد٠اصلي شود. چرا كه دشمن اصلي رژيم اسلامي ØØ§ÙƒÙ… بر ايران Ùˆ ساختار سنتي آنست. سازمان معتقد است كه در اين مقطع از زمان كليه نيروهاي ÙØ¹Ø§Ù„ØŒ دموكرات Ùˆ روشنÙكر بايستي Ùقط در يك راستا ØØ±ÙƒØª كنند Ùˆ آن Ø§ÙØ´Ø§Ø¡ Ùˆ براندازي رژيم خميني است. برهمين اساس، بسياري از مطالبي كه قابل Ø¨ØØ« بوده Ùˆ بالاخره در يك نقطه از زمان بايستي Ú¯ÙØªÙ‡ شود را ÙØ¹Ù„اً به بعد موكول كرده Ùˆ موضعگيري خود را بنا به اهميت استراتژي آن علني مي سازد. اين برخورد با مسائل باعث شده كه نيروهاي جوان در بعضي از مواقع به اصالت عقيدتي سازمان مشكوك شوند.
در پي درج ØµÙØÙ‡ ديدگاهها در ارگان سازمان (نبردخلق) كه از اواخر بهمن 74ØŒ شروع شد، نيروهاي غير تشكيلاتي با سازمان نزديكي بيشتري پيدا كرده Ùˆ نبرد خلق توانسته نقش خود را كه همانا ايجاد پل بين نيرو Ùˆ كميته مركزي است، به Ù†ØÙˆ Ø§ØØ³Ù† Ø§ÙŠÙØ§ كند. اين امر بنا به آمار اخيري كه از نيروهاي ØØ§Ø´ÙŠÙ‡ سازمان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شده، به خوبي روشن است. هر چند كه ØµÙØÙ‡ ديدگاهها ØØ§ÙˆÙŠ Ù…Ø·Ø§Ù„Ø¨ Ø¨ØØ« انگيزي است، ولي سازمان با بسياري از Ù…ØØªÙˆÙŠØ§Øª مطالب مندرج در آن برخورد سيستماتيك نكرده است. در ØØ§Ù„ÙŠ كه اكثر نيروهاي وابسته به تÙكر Ú†Ù¾ مي خواهند نظرات سخنگوي سازمان، مهدي سامع، را نه تنها به عنوان يك شخصيت سياسي، بلكه به عنوان بازمانده اي از سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران كه هنوز بر مواضع اصولي، كه بيژن جزني اعلام نمود، پايبند است، بدانند.
نويسنده اين سطور از آن جايي كه وابستگي تشكيلاتي - ايدئولوژيكي با سازمان ندارد، طبق معمول از موضعي بي طر٠و تا ØØ¯ÙŠ Ú˜ÙˆØ±Ù†Ø§Ù„ÙŠØ³ØªÙŠ با مهدي سامع نشستي داشته كه بخشي از آن را، بعد از ويرايش به صورت اين كتاب به ياران سازمان تقديم مي كند. قابل توجه آن كه، بسياري از سؤالهاي Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ در اين كتاب، نظرات شخصي نويسنده نبوده، بلكه برداشتم از سؤالهايي ست كه با آن روبرو شده ام. سوال كنندگاني كه هم در جبهه دشمن قرار دارند Ùˆ هم در جبهه دوست.
آن Ú†Ù‡ مسلم است اين است كه، آزادي Ùˆ دموكراسي از چهار راه شناخت مي گذرد Ùˆ شناخت از كانال Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆØŒ انتقاد، همÙكري Ùˆ رابطه مستقيم بين نيرو Ùˆ سازمان ميسر مي شود.
اميد است كه اين كتاب بتواند گامي در راستاي شناخت Ùˆ گسترش سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران برداشته تا اين سازمان بتواند در راه براندازي رژيم خميني Ùˆ در نتيجه استقرار آزادي، عدالت اجتماعي Ùˆ ØÙƒÙˆÙ…ت مردم بر مردم هرچه استوارتر گام بردارد.
پيروز باشيد - علي ناظر
خرداد 1376
از كجا مي آييم؟
ساختار Ø¨ØØ«
اولين گام براي شناخت هر پديده اي نگاهي به گذشته، بررسي Ùˆ نقد تاريخچه آن پديده است. ولي آيا سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران، يك پديده تازه به دوران رسيده Ùˆ كودك نوظهور قيام 22 بهمن 1357 است؟ Ùˆ يا آن كه سازماني است با تاريخچه اي خونبار Ùˆ بسي Ø§ÙØªØ®Ø§Ø±Ø¢Ù…يز كه از بوته آزمايشهاي دوران پر ÙØ±Ø§Ø² Ùˆ نشيب چند دهه اخير Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø² بيرون آمده است؟ به طور طبيعي، سازمان Ùˆ نيروي سازماني نمي تواند به چشم اندازهاي خود بپردازد مگر آن كه هميشه نيم نگاهي به گذشته خود داشته باشد Ùˆ از آن تجربه بياموزد.
ياران سازمان معتقدند كه پويايي Ùˆ تداوم Ø³Ú†ÙØ®Ø§ را مي توان در سه چيز خلاصه نمود. ايدئولوژي، كيان Ùˆ تاريخچه، Ùˆ مهدي سامع كه با صبر انقلابي خود نه تنها توانسته سازمان را بر سر پاي خود نگهدارد، بلكه با نگرشي غير دگماتيستي به آينده توانسته به بازسازي سازمان كه تا مرزهاي نابودي Ùˆ انØÙ„ال پيش Ø±ÙØªÙ‡ بود، بپردازد.
نقش مهدي سامع را مي توان در Ú¯ÙØªÙ‡ اي از بيژن جزني بهتر درك نمود: "در صورت رشد شيوه هاي Ø§Ù†ØØ±Ø§ÙÙŠ ماجراجويانه در درون جنبش Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ خطر تماشاچي شدن توده ها در مبارزه به وجود مي آيد. در اين صورت توده ها به انتظاري Ù…Ù†ÙØ¹Ù„ كشيده مي شوند Ùˆ نقش تاريخي خود را در جنبش بازي نمي كنند Ùˆ در نتيجه جنبش از نيروي ØÙŠØ§ØªÙŠ Ø®ÙˆØ¯ Ù…ØØ±ÙˆÙ… مي شود. هم از اين روست كه جنبشهاي انقلابي Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ به مبارزه اي آشتي ناپذير دست مي زنند.
شناخت ديالكتيكي اثر جنبش Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ بر توده ها به دسته هاي پيشرو امكان مي دهد كه ÙØ±Ø¯Ø§ را در امروز ببينند Ùˆ با پيگيري Ùˆ شكيبايي ماركسيستي - لنينيستي به مبارزه در راه بسيج توده ها Ùˆ سرانجام Ø¨Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÙ† پرچم نبرد توده اي ادامه دهند"1.
تاريخچه تشكيل سازمان
سامع : تاريخچه سازمان Ùˆ چگونگي پيدايش آن يك امر است Ùˆ گذشته تاريخي جنبش پيشتاز ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠØŒ اسلا٠آن Ùˆ آن جنبشهايي كه ما به طور تاريخي ميراث دار آن هستيم، امري ديگر. من در اين رابطه به آنچه مرسوم است Ùˆ معمولاً از انقلاب مشروطيت Ùˆ جنبشهاي ترقيخواهانه اي كه در آستانه انقلاب مشروطه Ùˆ بعد از آن وجود داشت، شروع مي كنند، بسنده نمي كنم. عقب تر مي روم. از مانويان در دوره اول ØÙƒÙˆÙ…ت سامانيان Ùˆ مزدكيان در دوران انوشيروان كه او را تاريخ نويسان شاهنشاهي "عادل" مي نامند شروع مي كنم. ماني Ùˆ مزدك هر دو از پيشگامان جنبشهاي عدالت طلبانه (سوسياليسم اوليه) در ايران بودند. انوشيروان بيش از 300 هزار Ù†ÙØ± از مزدكيان را در يك روز كشت. اسلا٠ما پس از سلطه اسلام در ايران، جنبشهاي Ùكري Ùˆ سياسي مثل اخوان الصنعا، شعوبيه Ùˆ يعقوب ليث ØµÙØ§Ø±ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯Ù†Ø¯ كه هم از نظر سياسي Ùˆ هم از نظر Ùكري قاطعانه عليه Ø®Ù„ÙØ§ÙŠ Ø§Ø³Ù„Ø§Ù…ÙŠ مبارزه مي كردند. جنبش زنگيان در خوزستان، سپيدجامگان، خرم دينان كه پيروان بابك خرم دين بودند، المقنع، استاد سيس، اسماعيليه كه بزرگترين جنبش انقلابي عليه Ø®Ù„ÙØ§ÙŠ Ø§Ø³Ù„Ø§Ù…ÙŠ در قرن چهارم هجري بود، سربداران، ØØ±ÙˆÙيان Ùˆ نقطويان Ùˆ پسيخانيان در زمان صÙويه Ùˆ جنبشهاي سوسيال دموكرات در آستانه قرن بيستم Ùˆ در آستانه انقلاب مشروطه.
تاريخ نگاران در جامعه ما، تاريخ نويسان شاهنشاهي Ùˆ تاريخ نويسان ولايت Ùقيهي، به اين جريانهاي بزرگ Ùˆ عميق سياسي Ùˆ Ùكري در جامعه ايران كاري ندارند. اما اسلا٠ما آنها بودند. بعد از انقلاب مشروطه ما ØØ²Ø¨ كمونيست Ùˆ دكتر تقي اراني را داريم. دوران ØØ²Ø¨ توده عليرغم ظاهر پر سر Ùˆ صدا Ùˆ هيجان برانگيز آن، دوران Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· Ùˆ شكست كمونيسم در ايران بود Ùˆ جنبش پيشتاز ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠØŒ پرچم آرمانهاي همه جريانات عدالت طلب Ùˆ ترقيخواه Ùˆ از نظر Ùكري ماترياليسم Ùˆ ضد ارتجاع را Ø¨Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø´Øª.
وي در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ اي ديگر ادامه مي دهد: جنبش Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ به طور عام Ùˆ جنبش پيشتاز ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø¨Ù‡ طور خاص هم از تØÙ„يل شرايط داخلي Ùˆ هم ØªØØª تأثير شرايطي كه در دهه 60 ميلادي در جنبشهاي رهايي بخش جهان وجود داشت، به ضرورت مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ رسيد. از نظر داخلي پس از كودتاي ننگين امپرياليستي - ارتجاعي 28 مرداد 1332 Ùˆ سرنگوني دولت زنده ياد دكتر Ù…ØÙ…د مصدق Ùˆ شكست ØØ²Ø¨ توده كه Ù…ØØµÙˆÙ„ دنباله روي اين ØØ²Ø¨ از Ø§ØªØØ§Ø¯ شوروي سابق Ùˆ اپورتونيسم Ùˆ ÙØ±ØµØª طلبي رهبري اين ØØ²Ø¨ بود، يك دوره ركود همراه با يأس در جنبش ترقيخواه ايران ايجاد شد. پس از Ø±ÙØ±Ù…هاي شاه در آغاز دهه 1340 كه به جاي توسعه Ùˆ گشايش سياسي به تثبيت ديكتاتوري شاه منجر شد. عده زيادي از انقلابيون ايران Ø±ÙØªÙ‡ Ø±ÙØªÙ‡ به اين نتيجه مي رسيدند كه ØªØØª شرايط ديكتاتوري نه Ùقط مبارزه علني نمي توان كرد، بلكه مبارزه مخÙÙŠ هم بدون ايجاد يك سازمان سياسي - نظامي امكان پذير نيست. عده اي از رÙقايي كه در سالهاي قبل از 1342 با رÙيق جزني در يك مسير همكاري مي كردند، جزء اولين كساني بودند كه به ضرورت مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ Ùˆ ايجاد سازمان سياسي - نظامي رسيدند.
البته از ابتداي دهه چهل تا پايان دهه چهل يعني تا 19 بهمن سال 1349 كه ØÙ…اسه سياهكل Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯ØŒ گروههاي متعددي با گرايشات سياسي Ùˆ ايدئولوژي مختل٠به ضرورت مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ رسيدند. بسياري از آنان دستگير شدند. مثل گروه Ùلسطين كه شهيد شكرالله پاك نژاد هم از اعضاي اصلي آن بود. ØØªÙŠ Ú¯Ø±ÙˆÙ‡ پيشتاز جزني هم در سال 1346 ضربه خورد اما نابود نشد Ùˆ دوباره خود را سازمان داد. در واقع ØÙ…اسه سياهكل را اين گروه انجام داد. گروه ديگري هم گروه پيشتاز رÙقا مسعود اØÙ…دزاده، عباس Ù…ÙØªØ§ØÙŠ Ùˆ اميرپرويز پويان بود، كه يك گروه سياسي - نظامي تشكيل داده بودند كه از سال 1349 اين دو گروه رابطه تنگاتنگ با هم داشتند Ùˆ پس از ØÙ…اسه سياهكل كاملاً در هم ادغام شدند Ùˆ چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ را به وجود آوردند. به هر ØØ§Ù„ ضرورت مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ آن چنان كه بسياري از تئوريسينهاي اين جنبش Ú¯ÙØªÙ‡ اند، از شرايط ديكتاتوري Ùˆ Ùقدان آزادي نتيجه گيري شد Ùˆ البته جنبش چريكي در آمريكاي لاتين Ùˆ پيروزي انقلاب كوبا هم در راه يابي نظري براي ضرورت مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ مؤثر بود 2.
انشعابها
اهميت نقش مهدي سامع در بازسازي Ùˆ تداوم ØÙŠØ§Øª سازمان را زماني مي شود درك نمود كه به تاريخچه انشعاب دروني سازمان نگاهي كوتاه بياندازيم. مهدي سامع در يادداشتي كه در خرداد 1373 تدوين Ùˆ طي اين Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ آن را كامل نمود، به انشعابهايي كه سازمان را تكه تكه Ùˆ در نتيجه بسياري از Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø±Ø§Ù† را پاسيو كرده است، اين چنين مي پردازد.
نظري كلي بر انشعابهاي سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران پس از انقلاب 22 بهمن
توضيØ: اعدادي كه در داخل پرانتز در متن زير تا پايان اين بخش آمده، مشخص كننده وضعيت جريان مربوطه در داخل كروكي انشعابها است.
سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران در آستانه انقلاب بهمن 1357ØŒ به بزرگترين Ùˆ گسترده ترين سازمان سياسي كشور تبديل شده بود. من قبلاً در مقاله "انقلاب بهمن Ùˆ جريان پيشتاز ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ" 3 موقعيت اين سازمان Ùˆ نقاط قوت Ùˆ ضع٠آن در آستانه انقلاب بهمن 57 را تØÙ„يل كرده ام. سازمان با قدرت Ùˆ Ù…ØØ¨ÙˆØ¨ÙŠØª گسترده اي كه داشت در 19 بهمن 1357 اقدام به برگزاري يك گردهمايي در دانشگاه تهران نمود. در اين گردهمايي كه جمعيت بزرگي گرد آمده بودند، برنامه عمل خود را اعلام نمود. دو روز بعد اقدام به برگزاري يك راهپيمايي بزرگ كه از دانشگاه تهران شروع شد، نمود. شب قبل از راهپيمايي، مسأله درگيري در نيروي هوايي Ùˆ برخورد با Ù…ØªØØµÙ†ÙŠÙ† آن به وجود آمده بود. مسير راهپيمايي به سمت نيروي هوايي انتخاب شده بود. جمعيت كثيري كه در راهپيمايي شركت كرده بودند، با شور Ùˆ هيجان خواستار ادامه انقلاب بودند. تقريباً در ظهر آن روز تصميم Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شد كه به تظاهرات پايان داده شود Ùˆ مردم را براي شركت در قيام بسيج كرد. مسئول صØÙ†Ù‡ گردهمايي 19 بهمن در دانشگاه Ùˆ اين راهپيمايي من بودم Ùˆ مسئول پشت صØÙ†Ù‡ آن مهدي ÙØªØ§Ù¾ÙˆØ± بود. در ميدان ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÙŠ ØªØ¸Ø§Ù‡Ø±Ø§Øª پايان داده شد Ùˆ از مردم خواسته شد كه در قيام Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ شركت كنند. بدين ترتيب نيروهاي سازمان نقش ÙØ¹Ø§Ù„ در قيام Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ Ùˆ شكستن ØÙƒÙˆÙ…ت نظامي كه خميني در چهار بعد از ظهر آن روز عدم توجه به آن را اعلام كرد، Ø§ÙŠÙØ§Ø¡ نمودند. عصر همين روز "ستاد سياسي - نظامي" سازمان در دانشكده Ùني دانشگاه تهران تاسيس شد كه چندي بعد با ايجاد ستاد سازمان در خيابان ميكده تهران، ستاد سازمان در دانشكده Ùني به اين Ù…ØÙ„ منتقل شد Ùˆ از اين ستاد اقدامات سازمان رهبري مي شد.
از همان ابتدا، ارتجاع ØØ§ÙƒÙ… تبليغات عليه سازمان را شروع كرد. به پيشنهاد ÙØ±Ø® نگهدار سازمان تصميم Ú¯Ø±ÙØª كه روز 4 اسÙند 1357ØŒ يك راهپيمايي به سمت Ù…ØÙ„ استقرار خميني انجام دهد Ùˆ در آن جا خواستها Ùˆ ديدگاههاي خود را بيان كند. خميني اعلام كرد كه ØØ§Ø¶Ø± به پذيرش "ÙØ¯Ø§Ø¦ÙŠØ§Ù† خلق" نيست. راهپيمايي به يك گردهمايي در دانشگاه تهران تبديل شد كه ØØ²Ø¨ الله سعي بسيار كرد آن را بر هم زند كه نتوانست. نوروز سال 1358 Ùˆ يا آن طور كه آن موقع Ú¯ÙØªÙ‡ مي شد "بهار آزادي" همراه با درگيري در سنندج Ùˆ در كل كردستان بود. در 6 ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÙŠÙ† 1358ØŒ جريان جنگ گنبد پيش آمد. Ùˆ در 12 ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÙŠÙ† همان سال Ø±ÙØ±Ø§Ù†Ø¯ÙˆÙ… جمهوري اسلامي برگزار شد كه سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران همراه با جبهه دموكراتيك ملي ايران، ØØ²Ø¨ دموكرات كردستان ايران، سازمان انقلابي زØÙ…تكشان كردستان (كومله) Ùˆ بسياري از گروههاي ديگر آن را ØªØØ±ÙŠÙ… كردند Ùˆ خميني اين نيروها را دو درصديها اعلام كرد. در روز اول ماه مه 1358ØŒ به ابتكار سازمان Ùˆ شركت جريانهاي ديگر Ú†Ù¾ به جز ØØ²Ø¨ توده تظاهرات اول ماه مه در تهران برگزار شد. قطعنامه اين تظاهرات ديدگاههاي آن موقع سازمان Ùˆ مجموعه Ú†Ù¾ غير از ØØ²Ø¨ توده را منعكس مي كند.
برخورد با شوراي انقلاب اسلامي Ùˆ دولت بازرگان، مسأله مبارزه براي دموكراسي، برخورد با مشي گذشته سازمان مسائل متعددي بود كه در سازمان بر سر آن اختلا٠نظر وجود داشت. كليه كساني كه سازمان را در آن شرايط رهبري Ùˆ يا بهتر است بگويم اداره مي كردند قبلاً براي مدتي در زندان شاه بودند. بسياري در آستانه انقلاب آزاد شده بودند. جريانها Ùˆ اختلاÙهاي داخل زندان اكنون به طور كامل در سازمان شكل مي Ú¯Ø±ÙØª. Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø±Ø§Ù† نظرات رÙيق مسعود اØÙ…دزاده، Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø±Ø§Ù† نظرات رÙيق بيژن جزني Ùˆ كساني كه مشي Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ را كاملاً رد مي كردند. در آستانه انقلاب بهمن 57 Ùˆ تا چند Ù‡ÙØªÙ‡ پس از آن تمام Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ در خدمت اهدا٠سازمان بودند بسياري از جريانهاي Ú†Ù¾ از جنبش ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø¯Ù†Ø¨Ø§Ù„Ù‡ روي مي كردند Ùˆ اين در شرايط قيام كاملا طبيعي بود. راه كارگر هنوز اعلام موجوديت نكرده بود Ùˆ نيروهايي كه بعداً راه كارگر را تشكيل دادند، مي خواستند ØªØØª شرايطي با سازمان همكاري كنند. جريانهاي موسوم به خط 3 (مهمترين آنها سازمان پيكار)ØŒ جريان پروچيني (ØØ²Ø¨ رنجبران)ØŒ جريان پروآلباني از همكاري Ùˆ Ù†Ùوذ در سازمان قطع اميد كرده بودند. اما ØØ²Ø¨ توده به طور مشخص روي سازمان نظر داشت. ÙØ±Ø® نگهدار در يك موقعيت استثنايي Ùˆ قبل از آن كه تمام نيروهاي سازمان از زندان آزاد شوند، وارد سازمان شده بود Ùˆ به علت توانائيها Ùˆ خصلتهاي ÙØ±ØµØª طلبانه كه داشت، نقش مهمي در سازمان پيدا كرده بود Ùˆ مي كوشيد تا دسته بندي خود را تكميل نمايد.ÙØ±Ø® نگهدار سعي مي كرد مخالÙين خود را يكي يكي Ùˆ هر يك را در يك موقعيت مناسب كنار بگذارد.
اولين جدايي، انشعاب رÙيق اشر٠دهقاني Ùˆ ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø´Ù‡ÙŠØ¯ رÙيق Ù…ØÙ…د ØØ±Ù…تي بود. اشر٠دهقاني طي يك Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ به اخراج خود از سازمان اعتراض Ùˆ دلايل Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª خود را با رهيري وقت سازمان اعلام داشت. آنها در خرداد 1358 ØªØØª عنوان "چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" (3) اعلام موجوديت كردند. پس از اين انشعاب سازمان (2) منسجم تر نشد Ùˆ اختلا٠نظرها شدت بيشتري Ú¯Ø±ÙØª. ÙØ±Ø® نگهدار اهرمهاي تشكيلاتي هرچه بيشتري را در اختيار مي Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ با اتخاذ شيوه هاي ضد دموكراتيك Ùˆ با يند Ùˆ بست اقدام به تصÙيه Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ مخال٠و يا تطميع Ùˆ جذب آنان مي نمود. مخالÙين ÙØ±Ø® نگهدار نيز داراي نقطه نظر منسجمي نبوده Ùˆ براي Ø¯ÙØ§Ø¹ از خط انقلابي از قاطعيت لازم برخوردار نبودند. در تابستان سال 1358 اولين پلنوم سازمان تشكيل Ùˆ در اين پلنوم اقليت Ùˆ اكثريت از نظر عملي شكل Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯. در جريان رويدادهاي سال 1358 Ùˆ پس از اشغال Ø³ÙØ§Ø±Øª آمريكا به وسيله دانشجويان خط امام، Ø¬Ù†Ø§Ø ÙØ±Ø® نگهدار، از ÙØ±ØµØª Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ نموده Ùˆ نظرات خود مبني بر تائيد "خط ضد امپرياليستي امام خميني" را به كرسي نشاند Ùˆ بدين ترتيب جريان اقليت در درون سازمان در Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª با مشي سياسي ÙØ±Ø® نگهدار شكل Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ سرانجام در خرداد 1359 انشعاب اكثريت (4) Ùˆ اقليت (5) به وقوع پيوست. اقليت با نام "سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" بدون پسوند اقليت شروع به ÙØ¹Ø§Ù„يت نمود. ØØ§ÙƒÙ…يت را ارتجاعي Ùˆ ضد انقلابي اعلام كرد. اما در مقابل از يك سياست Ùˆ شعار ايجابي Ùˆ به طور كلي از استراتژي Ùˆ تاكتيك برخوردار نبود. به مبارزه عليه ارتجاع Ùˆ براي دموكراسي بهاي لازم را نمي داد. اكثريت در مقابل با شتاب به سمت تائيد رژيم ارتجاعي ØØ§ÙƒÙ… پيش مي Ø±ÙØª Ùˆ هم چنين درصدد ÙˆØØ¯Øª با ØØ²Ø¨ توده بود.
نزديكي اكثريت به ØØ²Ø¨ توده با ابتكار ÙØ±Ø® نگهدار صورت مي Ú¯Ø±ÙØª. ÙØ±Ø® نگهدار به سازمان قبولانده بود كه با ØØ²Ø¨ توده كه در سازمان نسبت به آن Ù†ÙØ±Øª زيادي وجود داشت، رابطه برقرار شود. Ùˆ اين رابطه پس از انشعاب از جانب "اكثريت" ادامه پيدا كرد. با شروع جنگ ايران Ùˆ عراق در اكثريت يك انشعاب ديگر Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ùˆ جرياني به نام "سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران (اكثريت - Ø¬Ù†Ø§Ø Ú†Ù¾) (7) از اكثريت جدا شدند Ùˆ به ÙØ¹Ø§Ù„يت مستقل ادامه دادند. اين Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ خواستار ÙˆØØ¯Øª با اقليت بودند Ùˆ اقليت ÙˆØØ¯Øª با آنان را Ù†Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØª. اما اعلام كرد كه در صورت قبول برنامه اقليت (كه خود اقليت هم چنين برنامه اي را نداشت) مي توانند به سازمان اقليت بپيوندند. سرانجام اين جريان (7) در ديماه 1360 پس از كنگره اول اقليت، به اين سازمان پيوست. Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÙŠ Ø§Ø² اكثريت - Ø¬Ù†Ø§Ø Ú†Ù¾ به اين ادغام تن نداده Ùˆ اما بعداً به ÙØ¹Ø§Ù„يت مستقل تشكيلاتي نيز ادامه ندادند. در سال 1360 هم در اكثريت (6)ØŒ هم در اقليت (5) Ùˆ هم در چريكها (3)ØŒ انشعاب به وقوع پيوست.
در "چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" (3) بر سر چگونگي مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ با رژيم خميني اختلا٠نظرهايي كه وجود داشت شدت Ú¯Ø±ÙØª. ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø´Ù‡ÙŠØ¯ رÙيق Ù…ØÙ…د ØØ±Ù…تي پور Ùˆ تعدادي ديگر منجمله ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø´Ù‡ÙŠØ¯ رÙيق رØÙŠÙ… صبوري معتقد بودند كه نظرات رÙيق اشر٠دهقاني راست روانه است Ùˆ پس از چندي به علت اين كه نمي توانند به تواÙÙ‚ دست يابند در اين جريان انشعاب مي شود. Ù…ØÙ…د ØØ±Ù…تي پور Ùˆ رÙقاي هم نظر او ÙØ¹Ø§Ù„يت مستقلي با نام "چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران - ارتش رهائيبخش خلقهاي ايران" (9) را آغاز كردند. اينان معتقد به مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ در روستا Ùˆ توجه به مسأله دهقاني بودند. رÙيق Ù…ØÙ…د ØØ±Ù…تي پور همراه با تعدادي ديگر از رÙقايش در جنگلهاي مازندران مستقر شدند Ùˆ پس از چند عمل نظامي طي يك درگيري با مزدوران رژيم خميني به شهادت رسيدند. رÙيق اشر٠دهقاني Ùˆ Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø±Ø§Ù† او به همان صورت قبلي Ùˆ به نام "چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" (8) به ÙØ¹Ø§Ù„يت ادامه دادند. در سال 60 با وجود ضرباتي كه به هر دوي اين جريان مي خورد، اما ÙØ¹Ø§Ù„يت آنان ادامه پيدا مي كند. اين دو جريان پس از ضربه خوردن در سال 60 عمده ÙØ¹Ø§Ù„يت خود را به كردستان ايران (كه در آن شرايط مناطق آزاد شده بسيار داشت) منتقل مي كنند Ùˆ به ÙØ¹Ø§Ù„يت ادامه مي دهند. در سال 1361 شاخه هرمزگان "چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" از آنها جدا شده Ùˆ مدتي به نام "چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران - هرمزگان" ÙØ¹Ø§Ù„يت مي كردند Ùˆ بعد كاملاً ÙØ¹Ø§Ù„يت آنان خاتمه ÙŠØ§ÙØª. از "چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران - ارتش آزاديبخش خلقهاي ايران" هم يك گروه نسبتاً بزرگ جدا شده Ùˆ به ØØ²Ø¨ كمونيست ايران پيوستند. با پيش آمدن ماجراي اشغال كويت Ùˆ پس از آن، جنگ خليج ÙØ§Ø±Ø³ØŒ هر دوي اين جريان كه از سال 1362 در خاك كردستان عراق مستقر بودند، آن جا را ترك كردند Ùˆ براي مدتي ÙØ¹Ø§Ù„يت بيروني نداشتند. "چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" (8) طي دو سال اخير انتشار نشريه "پيام ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ" را از سر Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند ولي "چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران - ارتش رهائي بخش خلقهاي ايران" از آن تاريخ تاكنون در ØØ§Ù„ÙŠ كه رسماً خود را منØÙ„ نكرده اند، اما ÙØ¹Ø§Ù„يت بيروني هم نداشته اند.
در سال 1360 در جريان اكثريت نيز يك انشعاب Ø§ØªÙØ§Ù‚ مي Ø§ÙØªØ¯. در آذرماه 1360 عده اي از اكثريت به علت Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª با ÙˆØØ¯Øª اكثريت با ØØ²Ø¨ توده از اكثريت جدا شدند. بعد از 30 خرداد 1360ØŒ جريان اكثريت به طور كامل از جمهوري اسلامي ØÙ…ايت Ùˆ ØØªÙŠ Ø§Ù‚Ø¯Ø§Ù…Ø§Øª سركوبگرانه جمهوري اسلامي عليه نيروهاي انقلابي را تائيد مي كرد (مراجعه كنيد به مقاله از كوزه همان برون درآيد كه در اوست) 4 . ÙØ±Ø® نگهدار مصمم بود كه آخرين گام را در جهت ادغام در ØØ²Ø¨ توده بردارد ولي با موانع بسيار روبرو مي شد. در اين رابطه در آذر 1360 عده اي از اكثريت جدا شدند ولي نام خود را تغيير نداده Ùˆ خود را Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹Ø§Ù† بيانيه 16 آذر مي ناميدند. علي كشتگر شناخته شده ترين ÙØ±Ø¯ از جداشدگان بود. Ø¬Ù†Ø§Ø ÙØ±Ø® نگهدار Ùˆ ØØ²Ø¨ توده به شدت به جداشدگان ØÙ…له نمودند Ùˆ آنها را عمال امپرياليسم كه مي خواهند مانع Ø´ÙƒÙˆÙØ§ÙŠÙŠ Ø¬Ù…Ù‡ÙˆØ±ÙŠ اسلامي شوند اعلام كردند. پس از اعلام بيانيه "16 آذر" Ø¬Ù†Ø§Ø Ø¹Ù„ÙŠ كشتگر (13) ÙØ¹Ø§Ù„يت مستقل خود را آغاز كرد Ùˆ پس از ضربات رژيم به ØØ²Ø¨ توده، عمده Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ اين جريان به اروپا آمدند. پس از اين انشعاب Ø¬Ù†Ø§Ø ÙØ±Ø® نگهدار (12) خط ÙˆØØ¯Øª با ØØ²Ø¨ توده را پيگيري نمود كه با ضربه به ØØ²Ø¨ توده، اين مسأله موقتاً متوق٠شد Ùˆ تمامي مسئولين اصلي اكثريت به Ø§ØªØØ§Ø¯ شوروي سابق Ø±ÙØªÙ†Ø¯.
اكثريت Ø¬Ù†Ø§Ø ÙØ±Ø® نگهدار (12) پس از خروج از كشور Ùˆ استقرار در Ø§ØªØØ§Ø¯ شوروي سابق سياست ادغام با ØØ²Ø¨ توده Ùˆ پيروي از سياست خارجي Ø§ØªØØ§Ø¯ شوروي سابق را پيش Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯. با روي كارآمدن گورباچ٠و تØÙˆÙ„ات مربوط به ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÙŠ Ø¯ÙŠÙˆØ§Ø± برلين Ùˆ ... اكثريت خط مشي اپورتونيستي خود را در شكل جديدي به نمايش گذاشت. تا قبل از اين تØÙˆÙ„ات Ùˆ به خصوص قبل از قبول قطعنامه 598 از جانب رژيم خميني، اكثريت Ùˆ ØØ²Ø¨ توده شعار سرنگوني رژيم خميني را مي دادند، اما پس از آن اكثريت Ø¬Ù†Ø§Ø ÙØ±Ø® نگهدار به سمت Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª با سرنگوني رژيم سمت گيري نمود. در جريان كنگره اول ÙØ±Ø® نگهدار خود را ظاهراً كنار كشيد، اما همان خط مشي گذشته در شكل جديدي توسط گردانندگان اكثريت پيش Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شد. Ø¯ÙØ§Ø¹ از "Ø§Ø³ØªØØ§Ù„Ù‡" رژيم، "انتخابات آزاد" Ùˆ "تØÙˆÙ„ مسالمت آميز" اصلي ترين مشخصه هاي سياسي اين جريان است. Ø¬Ù†Ø§Ø Ø¹Ù„ÙŠ كشتگر اكثريت (13) پس از آمدن به اروپا، ابتدا پسوند (اكثريت) را از نام خود برداشتند Ùˆ در ابتدا سياست راديكالي در پيش Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ØŒ اما به تدريج به اين در Ùˆ آن در زدند. مشخصه Ùكري علي كشتگر، ناپايداري نظري Ùˆ نوسان Ùكري است. او مي تواند طي مدت زمان بسيار Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ Ùقط صدوهشتاد درجه چرخش Ùكري پيدا كند. اين جريان در خرداد 1368 با "سازمان آزادي كار ايران (ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ)" (10) ÙˆØØ¯Øª كرد Ùˆ "سازمان ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ" (21) را به وجود آوردند. اما اين ÙˆØØ¯Øª ديري نپاييد Ùˆ در اسÙند 1368 دوباره انشعاب كردند. علي كشتگر Ùˆ بعضي از دوستان قديمش دوباره "سازمان ÙØ¯Ø§Ø¦ÙŠØ§Ù† خلق ايران" (22) را اعلام كردند Ùˆ در تير ماه 1371 در نشريه شماره 80 خودشان به نام "ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ" مقاله اي ØªØØª عنوان "ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø± مورد نشريه ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ùˆ سازمان" منتشر كردند كه رسماً خود را منØÙ„ اعلام كردند.
در سال 1360 تضادهاي دروني اقليت (5) شدت Ú¯Ø±ÙØª. اين جريان قبل از 30 خرداد 1360 مواضع سياسي نسبتاً درستي داشت Ùˆ در رابطه با مسائل داخلي سازمان هم اعلام نموده بود كه براي دست يابي به برنامه، يك سلسله Ù…Ø¨Ø§ØØ« در دستور كار سازمان قرار دارد. با شدت Ú¯Ø±ÙØªÙ† تضادها Ùˆ جريان 30 خرداد 1360 Ùˆ پس از ايجاد شوراي ملي مقاومت، تضادهاي درون اين جريان شدت Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ نظرات مختل٠در اين رابطه به وجود آمد. عده اي كه در ابتدا مواÙÙ‚ عمليات Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ بودند، دست بالا را داشتند . در مجموع در تابستان Ùˆ پاييز سال 1360ØŒ چهارده عمليات به جز عمليات نظامي شاخه كردستان به وسيله سازمان انجام شد. در كميته مركزي Ùˆ هيأت سياسي سازمان مشي انقلابي دست بالا را داشت. اما اين مواضع پايدار Ùˆ استوار نبود. مخالÙين مشي غالب سازمان دو دسته بودند. عده اي از موضع به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø â€œÚ†Ù¾â€ Ùˆ گروهي از موضع "راست". Ø¬Ù†Ø§Ø Ø§Ø®ÙŠØ± مسأله شكست" انقلاب Ùˆ "عقب نشيني" را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠ كردند. اما مواضع خصومت آميز در مقابل شوراي ملي مقاومت نداشتند. اين Ø¬Ù†Ø§Ø Ø¯Ø± آستانه تشكيل اولين كنگره سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران Ø§Ø³ØªØ¹ÙØ§ دادند. وقتي كنگره اول در آذرماه 1360 برگزار شد، از اين رÙقا نيز دعوت شد كه در كنگره شركت كنند. Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ اين Ø¬Ù†Ø§Ø Ø¯Ø± كنگره شركت كردند Ùˆ براي پروسه كار كنگره، يك Ø·Ø±Ø Ø§Ø±Ø§Ø¦Ù‡ دادند كه با راي گيري از شركت كنندگان مورد قبول واقع نشد Ùˆ بنابراين كنگره را ترك كردند Ùˆ از اين زمان به نام مستعÙيون ناميده مي شدند. Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ اين جريان در اواخر سال 1361 از ايران خارج شدند Ùˆ در مرداد 62 يك نشريه تئوريك به نام "كار تئوريك" را منتشر كردند. در شهريور 64 با اعلام برنامه سازماني ØªØØª عنوان "سازمان آزادي كار (ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ)" (10) را اعلام كردند. در خرداد 68 با جريان علي كشتگر (13) كه قبلاً در مورد آنان نوشته شد ÙˆØØ¯Øª نموده Ùˆ خود را "سازمان ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ" (21) ناميدند. پس از مدتي در اسÙند 68 دوباره در اين جريان انشعاب به وجود آمد. علي كشتگر با نام قبلي (22) اعلام موجوديت كرد Ùˆ همان طور كه قبلاً Ú¯ÙØªÙ‡ شد پس از مدتي اعلام انØÙ„ال نمود.
گرايشات ديگر درون "سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" (منظور اقليت است) به جز مستعÙيون، در مجموع 5 گرايش بودند. يكي از اين 5 گرايش از طر٠"ال٠- رØÙŠÙ…" نمايندگي تئوريك Ùˆ ايدئولوژيك مي شد كه اندكي كمتر از يك سوم شركت كنندگان در كنگره Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± آن بودند Ùˆ خود را "سوسياليسم انقلابي" مي ناميدند.
چهار گرايش ديگر به يك سازش تن داده Ùˆ در مجموع مصوبات كنگره كه بايد با دو سوم آراء تصويب مي شد، Ù…ØØµÙˆÙ„ سازش اين 4 جريان بود. پس از كنگره تا اسÙند 1360 ضربات متعددي به اقليت وارد شد Ùˆ در اين ÙØ¶Ø§ در تيرماه 1361 جريان به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø "Ú†Ù¾" ØªØØª نام "سوسياليسم انقلابي" (14) از اقليت جدا شدند. اين جريان پس از آن كه از ايران خارج شدند، ÙØ¹Ø§Ù„يت مستقلي خارج از چارچوب Ùˆ نام جريان ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø¢ØºØ§Ø² كردند. جدايي جريان "سوسياليسم انقلابي" سازمان اقليت را منسجم تر ننمود. اكبر كاميابي (توكل) به شيوه هاي ضد دموكراتيك خود ادامه مي داد Ùˆ درصدد قبضه كامل اقليت (15) بود. وي به توطئه چيني عليه خط اصولي درون اقليت كه Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ Ùˆ پيوستن به شوراي ملي مقاومت بود پرداخت Ùˆ سرانجام در خرداد 1362 جريان اصولي را طي يك شبه كودتا تصÙيه كرد. در تيرماه 1362ØŒ من برنامه (هويت) سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران را اعلام Ùˆ پس از مدتي ØªØØª نام سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران - پيرو برنامه (هويت) (17) به شوراي ملي مقاومت پيوستيم. در بهمن 1368 پسوند پيرو برنامه (هويت) را از نام خود ØØ°Ù Ùˆ با نام "سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" (18) به ÙØ¹Ø§Ù„يت ادامه داديم. در بهار سال 1370ØŒ پس از پايان جنگ خليج ÙØ§Ø±Ø³ Ùˆ در جريان ØÙˆØ§Ø¯Ø« شمال عراق رÙقاي كرد ما از سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران جدا شده Ùˆ جرياني به نام "Ø§ØªØØ§Ø¯ انقلابيون خلق كردستان" كه معتقد به ÙˆØØ¯Øª تمام قسمتهاي كردستان Ùˆ ايجاد كشور مستقل كردستان بود را تشكيل دادند.
پس از سال 1362ØŒ آنچه كه از سازمان اقليت كه خود را "سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" (16) مي ناميد باقي مانده بود ØªØØª سلطه كامل اكبر كاميابي Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† زهري قرار داشت. اكبر كاميابي Ùكر مي كرد با تصÙيه جريان اصولي ما كه او آن را "مشاطه گران بورژوازي" مي ناميد، جريان اقليت منسجم تر مي شود. در سال 1363ØŒ ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø´Ù‡ÙŠØ¯ Ù…ØÙ…ود Ù…ØÙ…ودي (بابك) كه در تهران ÙØ¹Ø§Ù„يت مي كرد چند شماره نشريه كار ØªØØª عنوان "سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران - كميته Ù…ØÙ„ات" چاپ كرد. اين در ØØ§Ù„ÙŠ بود كه رÙيق Ù…ØÙ…ود Ù…ØÙ…ودي Ùˆ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÙŠ ÙƒÙ‡ با او بودند، اعلام جدايي كامل از اقليت نكرده بودند. پس از مدتي كوتاه، Ù…ØÙ…ود Ù…ØÙ…ودي دستگير Ùˆ سپس اعدام شد Ùˆ ÙØ¹Ø§Ù„يت كساني كه با او بودند ادامه Ù†ÙŠØ§ÙØª. در بهمن 1364ØŒ ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ بارترين رويداد در سازمان اقليت Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯. Ø¬Ù†Ø§Ø Ø§ÙƒØ¨Ø± كاميابي - ØØ³ÙŠÙ† زهري كه هيچگونه نارضايتي Ùˆ اعتراضي را تØÙ…Ù„ نمي كردند، مخالÙين خود را در روستاي گاپيلون (كردستان عراق) به گلوله بستند. جمعاً 5 Ù†ÙØ± از طرÙين در اين ماجراجويي اكبر كاميابي (توكل) قرباني شدند. مخالÙين Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ سازمان جديدي اعلام كردند Ùˆ نام خود را "سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚" گذاشتند ولي به نام "شوراي عالي" (20) معرو٠شدند. چون اعلاميه هاي مهم خود را به نام "شوراي عالي سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" منتشر مي كردند. در جريان جنگ خليج ÙØ§Ø±Ø³ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ اين جريان از كردستان عراق به اروپا آمده Ùˆ پس از چندي با "سازمان ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ - ايران" (23) ÙˆØØ¯Øª كرده Ùˆ نام خود را "Ø§ØªØØ§Ø¯ ÙØ¯Ø§Ø¦ÙŠØ§Ù† خلق ايران" (24) گذاشته Ùˆ "Ø§ØªØØ§Ø¯ كار" يك نشريه ماهانه است كه ارگان مركزي اين جريان است. پس از "ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ گاپيلون" Ùˆ جدايي شورايعالي مدتي طول نكشيد كه بين سه Ù†ÙØ±ÙŠ ÙƒÙ‡ از مدتي قبل بر جريان اقليت ØØ§ÙƒÙ… بودند، اختلا٠شديد به وجود آمد Ùˆ در نتيجه اين جريان به صورت كامل متلاشي Ùˆ به سه قسمت تقسيم شد. اين انشعاب در اسÙند 65 ØŒØ§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯. اما در بهار 1366 اعلام شد. اكبر كاميابي از كردستان عراق به خارج از كشور آمد Ùˆ پس از مدتي به نام "سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران (اقليت)" (26) اعلام موجوديت نمود Ùˆ نشريه كار را به عنوان ارگان جريان خود انتشار داد.
جريان اكبر كاميابي (توكل) پس از مدتي با توجه به اين كه كاملاً ايزوله شده بود، بعضي Ø±ÙØªØ§Ø± سكتاريستي خود را ظاهراً كنار گذاشت. اين جريان در دي ماه 1375ØŒ كلمات "چريكها"ØŒ "خلق" Ùˆ "ايران" را از نام خود ØØ°Ù نمود Ùˆ با نام "سازمان ÙØ¯Ø§Ø¦ÙŠØ§Ù† (اقليت)" (28) كار خود را ادامه داد. اكبر كاميابي (توكل) همچنين اعلام نموده كه از Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از آرم سازمان منصر٠شده Ùˆ به دنبال آن است كه براي سازمانش آرم جديدي انتخاب كند. ØØ³ÙŠÙ† زهري كه در واقع چهره ماÙيايي اين باند بود، با سوء Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از نام "سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" (25) از اسÙند 65 تاكنون با دست باز به ØØ±ÙƒØ§Øª توطئه گرانه خود ادامه مي دهد. وي مجله "جهان" را هراز چندگاهي انتشار داد Ùˆ مدتي ÙØ¹Ø§Ù„يت Ù…ØØ³ÙˆØ³ÙŠ Ù†Ø¯Ø§Ø´Øª. وي يك صراÙÙŠ در پاريس به نام "صراÙÙŠ صديقي" Ùˆ چند شركت تجارتي ايجاد كرده است. ØØ³ÙŠÙ† زهري، با بعضي سرويسهاي اطلاعاتي در خاورميانه Ùˆ اروپا همكاري نزديك داشته است. مستوره اØÙ…د زاده پس از جدايي از اكبر كاميابي Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† زهري به ايجاد جرياني به نام "هسته اقليت" (27) Ùˆ انتشار نشريه اي به نام "سوسياليسم" مبادرت ورزيد.
Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از راديو
در بين جريانهايي كه ØªØØª يكي از عنوانهاي "ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ" ÙØ¹Ø§Ù„يت داشته اند، چهار جريان راديو داشته اند. اكثريت (12) با همكاري ØØ²Ø¨ توده در Ø§ÙØºØ§Ù†Ø³ØªØ§Ù† راديويي به نام "زØÙ…تكشان" داشتند كه مدتي قبل از سرنگوني دولت نجيب الله تعطيل شد. جريان اقليت (16) از سال 1363ØŒ راديويي به نام "صداي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ" ايجاد كرد. پس از ماجراي گاپيلون شورايعالي (20) نيز يك راديو به نام "صداي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ" ايجاد كرد. Ùˆ "چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" (8) هم راديويي به نام "صداي چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚" داشتند كه اين راديوها تماماً در كردستان عراق بود كه با جريانات مربوط به جنگ خليج ÙØ§Ø±Ø³ تعطيل شد.
آخرين وضعيت
آخرين وضعيت جريانهايي كه ØªØØª يكي از عنوانهاي "ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ" ÙØ¹Ø§Ù„يت مي كنند.
شماره 8 در كروكي - كساني كه به نظرات ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø´Ù‡ÙŠØ¯ رÙيق مسعود اØÙ…دزاده اعتقاد دارند. اينان به ÙØ¹Ø§Ù„يتشان در كردستان عراق پس از جنگ خليج ÙØ§Ø±Ø³ پايان دادند Ùˆ مدتي ÙØ¹Ø§Ù„يت بيروني نداشتند، ØØ¯ÙˆØ¯ 2 سال است كه نشريه "پيام ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ" را منتشر مي كنند.
شماره 12 در كروكي - جريان اكثريت كه ØªØØª عنوان "سازمان ÙØ¯Ø§Ø¦ÙŠØ§Ù† خلق ايران - اكثريت" ÙØ¹Ø§Ù„يت مي كند. نشريه كار ارگان مركزي اين جريان است كه هر ماه دو شماره به طور مرتب انتشار مي يابد.
شماره 24 در كروكي - "سازمان Ø§ØªØØ§Ø¯ ÙØ¯Ø§Ø¦ÙŠØ§Ù† خلق ايران" كه نشريه "Ø§ØªØØ§Ø¯ كار" ارگان مركزي آن است Ùˆ هر ماه به طور مرتب انتشار مي يابد.
شماره 25 در كروكي - باند ماÙيايي Ùˆ تبهكار ØØ³ÙŠÙ† زهري (بهرام) كه ØªØØª عنوان "سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" اعلاميه صادر مي كند. اين جريان ماÙيايي چند سالي پس از جنگ خليج ÙØ§Ø±Ø³ ÙØ¹Ø§Ù„يت نداشت. به دنبال اختلاس در بانگ سپه - شعبه پاريس ÙØ¹Ø§Ù„ شده Ùˆ با دادن پول به بعضي رسانه ها، خود را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠ كند. نشريه "كار" نيز از طر٠اين جريان هراز چندگاهي منتشر مي شود.
شماره 28 كروكي - جريان اكبر كاميابي (توكل) كه با نام "سازمان ÙØ¯Ø§Ø¦ÙŠØ§Ù† - اقليت" ناميده مي شود Ùˆ نشريه "كار" را انتشار مي دهد.
شماره 18 در كروكي - سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران، كه نبرد خلق ارگان آن است Ùˆ ماهانه به طور مرتب منتشر مي شود.
به جز جريانهاي بالا، بعضي از Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ كه به طور Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÙŠ Ø§Ø² يكي از گروهبنديهاي جريان ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø¬Ø¯Ø§ شده بودند، در مواردي Ùˆ براي مدتي با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از واژه ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø¨Ø¹Ø¶ÙŠ ÙØ¹Ø§Ù„يتهايي داشته اند. غالباً اين ÙØ¹Ø§Ù„يتها موقتي بوده Ùˆ پس از مدتي تعطيل شده است. تازه ترين اعلام موجوديت مربوط به "Ø§ØªØØ§Ø¯ ÙØ¯Ø§Ø¦ÙŠØ§Ù† كمونيست" است كه توسط چند Ù†ÙØ± از Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÙŠ ÙƒÙ‡ در گذشته در يكي از گروهبنديهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ ÙØ¹Ø§Ù„ بوده اند، در اروپا ايجاد شده است.
نتيجه گيري:
آن Ú†Ù‡ در اين نوشته آمد، مروري بسيار كلي بر انشعابهاي درون جنبش ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø¨ÙˆØ¯. البته براي همين مطلب كوتاه، صدها مقاله Ùˆ اعلاميه مطالعه Ùˆ جمع آوري شده است. اين نوشته در اساس جنبه اطلاعاتي داشته Ùˆ ÙØ§Ù‚د تØÙ„يل رويدادهاست Ùˆ مي تواند پايه يك تØÙ‚يق جدي پيرامون علل Ùˆ نتايج آن Ú†Ù‡ بر جنبش ما گذشت باشد. به نظر من پس از اعدام رÙيق بيژن جزني Ùˆ شهادت رÙيق ØÙ…يد Ø§Ø´Ø±ÙØŒ سازمان ÙØ§Ù‚د رهبري صلاØÙŠØª دار شد. كساني كه باقي مانده بودند اگر مي خواستند موقعيت جنبش ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø±Ø§ ØÙظ كرده Ùˆ آن را ارتقاء دهند راهي جز انقلابي بودن، جدي بودن Ùˆ دموكرات بودن نداشتند. اتخاذ خط مشي انقلابي، سازماندهي انقلابي، برخورد درست با تضادهاي داخلي، وجود ÙØ¶Ø§ÙŠ Ø¯Ù…ÙˆÙƒØ±Ø§ØªÙŠÙƒ در داخل سازمان مي توانست مانع آن Ú†Ù‡ پيش آمد بشود. به نظر من تمام كساني كه به نوعي Ùˆ به ميزاني در جنبش پيشتاز ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ù†Ù‚Ø´ داشته اند Ùˆ منجمله خود من، به نوعي Ùˆ به ميزاني مسئول آن Ú†Ù‡ پيش آمده مي باشند. اما با قطعيت مي توانم بگويم كه ÙØ±Ø® نگهدار Ùˆ اكبر كاميابي، هر يك از زاويه اي در رابطه با اين انشعابها Ù†ÙØ´ اصلي را داشته اند.
چند سؤال
س - بي شك شناخت از روند سقوط تدريجي سازمان به نقطه اي كه رÙيق بر روي رÙيق اسلØÙ‡ كشيده Ùˆ او را به نام خلق به خاك Ùˆ خون كشيده، نه تنها آموزنده، بلكه مي تواند در آينده در نقش زنگ خطري به كار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شود تا سازمان ديگر بار به چنين ورطه اي از ÙØ³Ø§Ø¯ ايدئولوژيكي كشيده نشود. ولي، با وجود آن كه گذشته، گذشته است Ùˆ يك نيروي Ú†Ù¾ بايد رو به جلو داشته باشد، بي ثمر نخواهد بود اگر به چند نكته مبهم انگشت گذاشته Ùˆ ياران سازمان را از تاريكي بيرون آورد. سؤال اول كه به ذهن خطور مي كند اينست كه، خود شما از Ú†Ù‡ موقعي پي برديد كه روند سازمان رو به پايين است؟ Ùˆ اگر در همان اوايل به اين امر واق٠شده بوديد Ú†Ù‡ شد كه در باره اش سكوت كرديد؟ چرا منتظر مانديد تا بعد از يك "كودتا" به صدا در آييد، Ùˆ از ØÙŠØ«ÙŠØª سازمان Ø¯ÙØ§Ø¹ كنيد؟ مي گوييد كه امروزه سازمان به پلوراليسم پايبند است، Ú†Ù‡ تضميني وجود دارد كه اين تجمع آراء، در چند سال آينده به انشعابات تازه تري منجر نشود؟ Ùˆ خلاصه Ú†Ù‡ مناسباتي را مورد نظر مي گيريد تا ÙØ±Ø¯ÙŠ Ø¨Ù‡ عضويت سازمان انتخاب شود، Ùˆ Ú†Ù‡ مناسباتي را براي اخراج عضوي ناهمگون با سازمان در نظر خواهيد Ú¯Ø±ÙØªØŸ
ج - من از همان روزهاي اول بعد از انقلاب پي بردم كه عده اي Ùˆ منجمله ÙØ±Ø® نگهدار به دنبال اين هستند كه زيرآب اصول سازمان را بزنند. اين را در جمعهايي كه در آن موقع وجود داشت، مي Ú¯ÙØªÙ… Ùˆ يكي از سران آن موقع Ùˆ ÙØ¹Ù„ÙŠ اكثريت، طي نامه اي سخت به من تاخته بود Ùˆ اين سبب آن شد كه من قبل از انشعاب اكثريت Ùˆ اقليت، تصÙيه شوم.
بعد من اميد به ØØ±ÙƒØª اقليت داشتم كه البته در آن موقع هيچ راه ديگري به نظرم نمي رسيد. نه تجربه امروز را داشتم Ùˆ نه توانايي آن كه در آن موقع بتوانم راه ديگري انتخاب كنم. وقتي اقليت رسماً جدا شد، ØØ±ÙƒØª سازمان با همه نواقصش تقريباً در مسيري درست بود. پس از 30 خرداد 1360ØŒ در ØØ§Ù„ÙŠ كه تضادها در اقليت تشديد مي شد، خط غالب به ميزان قابل توجهي اصولي بود. بعد هم كنگره پيش آمد. من يكي از چهار Ù†ÙØ±ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯Ù… كه توسط شركت كنندگان در كنگره براي كميته مركزي انتخاب شدم Ùˆ از آن جا كه خط مصوب كنگره سازشي بود كه انديشه ما هم در آن نقش مهمي داشت، خود را متعهد مي دانستم كه تا كنگره بعدي به تلاش دروني براي پيشبرد نظرم ادامه دهم. ولي ضرباتي كه اقليت پس از كنگره خورد Ùˆ رواج شيوه هاي ضد دموكراتيك به صورت سيستماتيك، اكبر كاميابي را يكه تاز نمود Ùˆ او بود كه مصوبات را زير پا گذاشت. در آن مقطع براي من ترديدي وجود نداشت كه اگر ما انشعاب با همه الزامات آن مي كرديم، اكبر كاميابي يك درگيري Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ را در كردستان به ما تØÙ…يل مي كرد. همان طور كه بعدها در 4 بهمن 64 به ديگران تØÙ…يل نمود. از اين جهت من تا Ù„ØØ¸Ù‡ اي كه باند اكبر كاميابي تصميم خود را (شبه كودتا عليه خط اصولي Ùˆ تصÙيه Ùˆ به قول خودشان اخراج) اعلام كرد، واكنشي نشان ندادم. پس از آن بود كه عداه اي از رÙقا كه مواضع اصولي داشتند، به طور دسته جمعي جدا شدند Ùˆ ما جريان خودمان را سازمان داديم. اين واقعيتي بود كه Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯.
ممكن است كساني در مورد واكنشهاي من در اين مسير انتقاد داشته باشند Ùˆ بگويند بايد زودتر ØØ±ÙƒØª مستقل مي كردم. در آن موقع يك بختك مهم روي ذهن من سنگيني مي كرد Ùˆ آن هم "برنامه همه جانبه" داشتن بود. Ù…ØªØ£Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ من آن روز نتوانستم بر اين بختك غلبه كنم. Ùكر مي كردم بايد يك برنامه كامل داشت Ùˆ بعد راه مستقل براي نجات سازمان را پيش Ú¯Ø±ÙØª. ضمناً من در همان شرايط، به طور كامل غرق كارهاي عملي Ùˆ تشكيلاتي بودم. در نتيجه مسأله برنامه كامل Ùˆ همه جانبه داشتن نه اصولي بود Ùˆ نه واقعي. امروز هم اگر ما Ùكر مي كنيم مي توانيم يك برنامه كامل Ùˆ همه جانبه داشته باشيم كه پيرامون آن سازمان را Ù…ØªØØ¯ نگهداريم اشتباه مي كنيم. ولي امروز خوشبختانه ما چند اصل را به عنوان "هويت" سازمان اعلام كرده ايم Ùˆ اگر Ú†Ù‡ ما روي بسياري از موارد ديگر Ø§ØªÙØ§Ù‚ نظر داريم ولي به جز آن چند اصل كه بارها آن را اعلام كرده ايم، در بقيه موارد ÙˆØØ¯Øª الزامي نيست. ضمناً در آن موقع من Ùˆ رÙقايي كه هم نظر بوديم بايد به دموكراسي دروني سازمان، مبارزه ايدئولوژيك علني Ùˆ پلوراليسم داخلي بهاي لازم را مي داديم Ùˆ تا آن جا كه ممكن بود، اهميت اين مسأله به شكل امروزي را ØªØ´Ø±ÙŠØ Ù…ÙŠ كرديم. ولي خود من هم به اهميت اين مسأله، واق٠نبودم. اينها در مورد گذشته.
در مورد آينده، به جز موارد امنيتي Ùˆ Ù†Ùوذ رژيم كه جاي جداگانه دارد، ما اگر روي اصول Ùˆ پرنسيبهايي كه اعلام كرده ايم، پابرجا بمانيم Ùˆ اگر واقعاً به دموكراسي Ùˆ پلوراليسم درون سازمان متعهد باشيم از انشعابها جلوگيري كرده ايم. البته هميشه ممكن است كساني باشند كه راه ديگري را انتخاب كنند Ùˆ يا اساساً نخواهند كار سياسي - تشكيلاتي بكنند Ùˆ جدا شوند. اين هميشه ممكن است Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø¨ÙŠÙØªØ¯. هر ÙØ±Ø¯ÙŠ ÙƒÙ‡ به آن چند اصل كه Ú¯ÙØªÙ… اعتقاد داشته باشد، هر اختلا٠ديگري كه با ما داشته باشد، عضو سازمان ماست. البته پرنسيبها Ùˆ ضوابط يك سازمان انقلابي كه با يك رژيم ارتجاعي Ùˆ سركوبگر در جنگ است Ùˆ اساساً جنبه امنيتي دارد، جاي خود را دارد.
س - در بخش "Ø³ÙØ±ÙŠ Ø¨Ù‡ آمريكاي شمالي" كه در همين كتاب آمده، Ú¯ÙØªÙ‡ ايد كه سازمان داراي اهدا٠و برنامه "مرØÙ„Ù‡ اي" مشتركي با "اكثريت" Ùˆ "توده" نيست. آيا منظور شما اينست كه اهدا٠و برنامه "استراتژيك" مشتركي مي تواند وجود داشته باشد؟
ج - من به يك سؤال مشخص در مورد "جبهه" Ùˆ "ائتلاÙ" جواب داده ام Ùˆ از آن آدمهايي هم نيستم كه در مورد هر سؤالي از تاريخ به وجود آمدن انسان Ùˆ طبقات شروع كنم Ùˆ به همه چيز جواب دهم جز سؤال اصلي. اگر سؤال مي شد كه شما از Ù„ØØ§Ø¸ ايدئولوژيك Ùˆ استراتژيك با ØØ²Ø¨ توده Ùˆ اكثريت Ù…ØªØØ¯ مي شويد، آن وقت جواب مي دادم نه، چون من اصلاً ØØ²Ø¨ توده را يك ØØ²Ø¨ كه به مسائل ايران Ùكر كند، هيچ وقت نمي دانستم. ØØ²Ø¨ توده، كارگزار سياست خارجي Ø§ØªØØ§Ø¯ شوروي سابق در ايران بود. اكثريت هم كه پس از ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÙŠ Ø¯ÙŠÙˆØ§Ø± برلين اساساً ايدئولوژي زدايي كرده است Ùˆ بنابراين Ø¨ØØ« ÙˆØØ¯Øª استراتژيك از اساس منتÙÙŠ است.
س - Ú¯ÙØªÙŠØ¯ كه پسوند پيرو برنامه "هويت" را از نام خود ØØ°Ù كرديد. ممكن است Ø¨ÙØ±Ù…اييد كه چرا چنين پسوندي را انتخاب كرده بوديد Ùˆ اگر منظور تولد دوباره هويتي سازمان بود، آيا هويت سازمان دوباره سازي شد، Ùˆ اگر شد Ú†Ù‡ عواملي Ùˆ راندمانهايي باعث انجام اين عمل شدند؟
ج - مسأله اساسي در انتخاب كلمه "هويت" اين بود كه ما از مدتها قبل، يعني از آستانه تشكيل كنگره اول اقليت معتقد بوديم كه در سازمان Ø¨ØØ±Ø§Ù† وجود دارد Ùˆ گرهي ترين مسأله اين Ø¨ØØ±Ø§Ù† عدم تعينهاي هويتي است. بدين جهت ما Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Ù‹ Ø¨ØØ±Ø§Ù† را "Ø¨ØØ±Ø§Ù† هويت" مي ناميديم. در ابتدا پسوند پيرو برنامه "هويت" براي برجسته كردن مقوله "هويت" در برنامه ما بود. در آن موقع كه ما اين پسوند را ØØ°Ù كرديم وضع Ùˆ مباني پايه اي كه بيان كننده هويت ما بود، كاملاً روشن شده Ùˆ تثبيت شده بود Ùˆ ديگر دليلي بر داشتن پسوند "هويت" نمي ديديم. تØÙˆÙ„ات مربوط به ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÙŠ Ø§ØªØØ§Ø¯ شوروي سابق، ØµØØª يكي از پارامترهاي مهم هويت ما يعني استقلال را به ثبوت رساند. تاكيد ما روي دموكراسي به مثابه Ù…ØÙˆØ±ÙŠ ØªØ±ÙŠÙ† مسأله تكامل مبارزه مردم كه از ابتداي انقلاب روي آن تاكيد مي كرديم نيز ديگر با مارك "ليبرال" بودن نمي شد، Ù†ÙÙŠ شود. پايبندي ما به سوسياليسم Ùˆ نهراسيدن از Ø·ÙˆÙØ§Ù† ÙØ±ÙˆØ±ÙŠØ²ÙŠ Ø¯ÙŠÙˆØ§Ø± برلين نيز نشان داد كه مباني هويتي ما تثبيت شده است. در موقع ØØ°Ù پسوند برنامه "هويت" پيش بيني مي كرديم كه از اين Ù„ØØ¸Ù‡ ديگران هستند كه بايد از اسم "سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران" ÙØ§ØµÙ„Ù‡ گيرند Ùˆ امروز اين هم تØÙ‚Ù‚ ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است.
س - مي گوييد كه ÙØ±Ø® نگهدار، زهري Ùˆ كاميابي توطئه چيني مي كردند، ماÙيايي بودند Ùˆ مهمتر از همه "ÙØ±Ø® نگهدار" با اتخاذ شيوه هاي ضد دموكراتيك Ùˆ با بند Ùˆ بست اقدام به تصÙيه Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ مخال٠و يا تطميع Ùˆ جذب آنان مي نمودند". سؤالي كه در ذهن هر Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± ساده انديش Ùˆ صادق پيش مي آيد اينست كه مگر سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران يك كلوپ بوده كه چنين جرياناتي در آن به طور سيستماتيك Ùˆ نه يك بار بلكه ساليان دراز صورت مي گيرد؟ آيا در سراسر اين سازمان انقلابي (خلقي) يك آدم (مبارز) استخوان دار وجود نداشته كه بتواند از ريشه دواندن ÙØ³Ø§Ø¯ تا به اين ØØ¯ جلوگيري كند؟ نقش شما Ú†Ù‡ بوده است؟ Ùˆ مهمتر آن كه چرا شما تطميع نشديد Ùˆ يا آن كه اگر بخواهيم از ديده شك به اين جريانات كه واقعي هم هستند بنگريم، Ú†Ù‡ چيزي را بايد ملاك قرار داد تا ديگر به سازمان شك نكنيم؟
ج - دقيقاً به خاطر اين كه سازمان يك "كلوپ" نبود، اين رويدادها Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯. رهبران برجسته سازمان ما جملگي يا اعدام شده بودند (مثل رÙقا مسعود اØÙ…دزاده، بيژن جزني) Ùˆ يا در درگيريهاي خياباني به شهادت رسيده بودند (مثل ØÙ…يد اشرÙ). شايد تصور اين نكته براي خيليها مشكل باشد كه سازمان ما در سال 1357 Ùˆ قبل از آن كه زندانيان سياسي آزاد شوند، دو سه تيم چند Ù†ÙØ±Ù‡ بيشتر نبودند. انقلاب موجي از نيروها را به سمت سازمان كشيد. آزادي زندانيان سياسي، تمام تضادهاي داخلي زندان را به درون سازمان ريخت. اگر منظور شما از يك "آدم استخوان دار" وجود يك رهبر صلاØÙŠØª دار كه بتواند سازمان را در آن شرايط ØØ³Ø§Ø³ رهبري كند، است، آري ما ÙØ§Ù‚د چنين ÙØ±Ø¯ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯ÙŠÙ…. ولي Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ زيادي بودند كه خطر را درك مي كردند. بخش مهمي از اين Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ بعداً اقليت را تشكيل دادند. ولي در آن موقع هيچ كس نمي توانست به ØÙ„قه اصلي مسأله دست پيدا كند.
تØÙ„يل امروز من اين است كه اگر ما، يعني آنهايي كه خطر را درك مي كردند Ùˆ صادقانه نگران وضع سازمان بودند، به طور جدي Ùˆ به مثابه انسانهاي انقلابي به مسأله دموكراسي توجه مي كردند Ùˆ درك مي كردند كه امكان ÙˆØØ¯Øª روي يك برنامه عريض Ùˆ طويل وجود ندارد Ùˆ بايد موارد اساسي را مد نظر قرار داد، وضع به نقطه امروزي نمي رسيد. يعني ما خلاء نداشتن يك ÙØ±Ø¯ صلاØÙŠØª دار Ùˆ با Ù†Ùوذ را Ùقط با كار جمعي به ميزاني مي توانستيم جبران كنيم. من در يك سؤال ديگر به نقش خودم پرداخته ام Ùˆ ØØ±Ù جديدي در اين جا ندارم. در مورد تطميع نشدن، Ùقط يك نكته را برايتان بگويم. ÙØ±Ø® نگهدار خيلي سعي كرد كه مرا تطميع كند ولي نتوانست. من به او Ú¯ÙØªÙ…ØŒ شما را Ø§ÙØ´Ø§Ø¡ مي كنم.بعد يكي از Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ آن موقع ÙØ±Ø® نگهدار يك نامه دروني نوشت Ùˆ تا آن جا كه توانست از هر زاويه اي به من ØÙ…له كرد Ùˆ خلاصه به قول خودشان مرا دراز كردند. بعد من با چند Ù†ÙØ± از رÙقاي نزديك مثل ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø´Ù‡ÙŠØ¯ Ù…ØØ³Ù† شانه Ú†ÙŠ مشورت كردم Ùˆ او Ú¯ÙØª چون الان مسأله اصلي مبارزه اقليت با كميته مركزي است، بهتر است كاري نكني. به هر ØØ§Ù„ اين Ø´Ø±Ø Ú¯Ø°Ø´ØªÙ‡. در مورد آينده من چند بار Ú¯ÙØªÙ‡ ام. ما بايد روي اصولي كه به عنوان مباني سازمان اعلام كرده ايم بمانيم Ùˆ ضمناً به دموكراتيك بودن مناسبات داخلي سازمان Ùˆ وجود پلوراليسم در داخل سازمان پايبند باشيم. پلوراليسم Ùˆ انعكاس اين پلوراليسم در ارگان سازمان، سيماي ما را روشن نشان مي دهد، ديگر جايي براي شك نمي ماند. البته Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª Ùˆ دگرانديشي ØØªÙ…اً به وجود مي آيد كه هيچ اشكالي ندارد Ùˆ در يك مناسبات دموكراتيك، باعث رشد مي شود.
س - Ú¯ÙØªÙŠØ¯ كه بخشي از برنامه هويت جدا شدند چون معتقد به تشكيل كشور كردستان بودند. آيا سازمان معتقد به اين نيست؟ شما در قسمتي از سخنانتان در آمريكاي شمالي Ú¯ÙØªÙ‡ ايد كه اگر خلقي از خلقهاي ايران بخواهد دست به تشكيل كشوري مستقل بزند شما جلويش نخواهيد ايستاد. آيا تضادي در اين دو نمي بينيد؟
ج - آن رÙقايي كه جدا شدند اساساً اعلام نكردند كه از سازمان ما جدا شدند. چون در واقع اين جدايي براساس يك اختلا٠بر سر مسائل مشخص نبود. دو ديدگاه كاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØª بر سر نه مسائل ايران، بلكه مسائل كل منطقه بود. به هر ØØ§Ù„ آن دوستان اعلام كردند كه به عنوان يك عده از انقلابيون كردستان، در راه ايجاد كشور ÙˆØ§ØØ¯ كردستان ØØ±ÙƒØª مي كنند Ùˆ "Ø§ØªØØ§Ø¯ انقلابيون خلق كردستان" را تشكيل دادند. من همان موقع Ùˆ ØØ§Ù„ا هم معتقدم كه اين شعار نه اصولي است Ùˆ نه عملي. البته ما به عنوان يك پرنسيب اصولي، ØÙ‚ مليتهاي ساكن ايران را براي تصميم گيري در مورد سرنوشت خودشان به رسميت مي شناسيم ولي اين به معني آن نيست كه با هر تصميم Ø§ØØªÙ…الي آنها مواÙقيم.
من معتقدم ايران كشور چندگانه اي است Ùˆ اين چندگانه ها نشان داده اند كه مي خواهند با هم باشند. من چندين سال در كردستان بودم Ùˆ تقريباً سرتاسر آن را ديده ام Ùˆ با مردم برخورد داشته ام. مردم كردستان ايران به ØÙ‚ خواستار Ø±ÙØ¹ ستم ملي هستند ولي واقعاً Ùˆ بدون هر گونه اغراق، اين خواست را در چارچوب ايران مي خواهند. بنابراين من معتقدم كه خواست جدايي در مليتهاي غير ÙØ§Ø±Ø³ ايراني به طور جدي وجود ندارد. ولي اگر بر ÙØ±Ø¶ چنين خواستي وجود داشته باشد Ùˆ اكثريت مردم از آن Ø¯ÙØ§Ø¹ كنند، در آن صورت ما ضمن آن كه اعلام مي كنيم كه اين خواست Ùˆ اØÙŠØ§Ù†Ø§Ù‹ تصميم يك اقدام اشتباه Ùˆ عليه Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ مردم همان منطقه است، ولي به جز Ø¨ØØ« Ùˆ Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆÙŠ Ø³ÙŠØ§Ø³ÙŠØŒ هيچ راه ØÙ„ خشن Ùˆ قهرآميز براي وادار كردن آنان به پس Ú¯Ø±ÙØªÙ† خواستشان را تائيد نمي كنيم Ùˆ به شدت با هرگونه راه ØÙ„ قهرآميز در اين موارد مخالÙيم. خلاصه كنم، ايران كشوري است با گوناگونيهاي مختل٠و منجمله در مورد مسأله مليتها. ولي تمامي اجزاي تشكيل دهنده اين كشور واقعاً مي خواهند يك زندگي مشترك بدون تبعيض جنسي، ملي، مذهبي Ùˆ نژادي داشته باشند Ùˆ خواست جدايي به طور جدي در هيچكدام از مليتهاي ايراني وجود ندارد. ما گر Ú†Ù‡ مخال٠هرگونه جدايي هستيم، ولي در صورتي كه چنين خواستي در اكثريت مردم وجود داشته باشد، ما مخال٠كاربرد زور براي جلوگيري از جدايي هستيم. در آن شرايط Ø§ØØªÙ…الي ما بايد ضمن اعلام ØµØ±ÙŠØ Ø¯Ù„Ø§ÙŠÙ„ Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª خود به اشكال سياسي مطرود بودن Ùˆ بي ØØ§ØµÙ„ بودن چنين خواستي را نشان دهيم. ما براي جلوگيري از هرگونه جدايي كه با آن مخالÙيم، بايد مبلغ Ùˆ مروج دائمي Ø±ÙØ¹ هرگونه ستم، منجمله ستم ملي باشيم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع رجوع
1 - چگونه مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ توده اي مي شود ص 61ØŒ پاييز 1352
2 - نبرد خلق شماره 140 - صقØÙ‡ 3 ØŒ اول بهمن 1375
3 - راه آزادي شماره 21 Ùˆ 22 ØŒ بهمن Ùˆ اسÙند 1365
4 - نشريه شورا شماره 26و27 ، دي 1365 و شماره 28، بهمن 1365
سوسياليسم - مرگ و تولدي ديگر
ساختار Ø¨ØØ«
پس از Ø±ÙØ±Ù… گورباچ٠كه ØÙ‚ انتقاد علني Ùˆ مراودات بازرگاني از مهمترين Ùˆ كليدي ترين پارامترهاي آن بودند، دشمنان ايدئولوژيكي سوسياليسم Ùˆ اپورتونيستهاي سياسي در مرگ تÙكر "كمونيسم" به پايكوبي برخاستند. Ø§ØØ²Ø§Ø¨ÙŠ ÙƒÙ‡ در كشورهاي بلوك غرب ديربازي بود كه Ù…Ùهوم ماركسيسم - لنينيسم را بوسيده Ùˆ به گوشه اي نهاده بودند، از موقعيت Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ كرده Ùˆ با تاكيد بر برنامه هاي Ø±ÙØ±Ù…يستي خود Ùˆ به خصوص سوسياليسم قابل هضم اروپا، گامي ÙØ±Ø§ØªØ± به سوي جبهه راست سوسيال - Ø±ÙØ±Ù…يستها برداشتند. بلوك شرق، كه تا آن زمان در زير چكمه استالينيستها ØÙ‚ انتقاد نداشتند، با ريختن ديوار برلن كه نقطه عطÙÙŠ در تداوم Ø±ÙØ±Ù… گورباچ٠بود، به يك باره گردن از يوغ ستمگران "سوسياليست" رهانده، Ùˆ بي مهابا به سوي "ليبراليسم نو" Ùˆ "بازار آزاد" تاختند. اين تغيير Ùˆ تبديلها در زماني به وقوع مي پيوست كه در ايران "Ú†Ù¾" سوسياليست يا به ورطه ÙØ³Ø§Ø¯ ايدئولوژيكي سقوط كرده بود Ùˆ يا آن كه به پانسمان زخمهاي خود ساخته مرهم مي نهاد.
در زماني كه از يك طر٠خميني چهار چنگالي بر گرده مردم سوار شده Ùˆ به گسترش استراتژيكي - ايدئولوژيكي خود مشغول بود Ùˆ كليه جبهه هاي بين المللي اي را كه "سوسياليست"هاي پاسيو Ùˆ سرخورده خالي گذاشته بودند، با نيروهاي "ØØ²Ø¨ اللهي" خود پر مي كرد Ùˆ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ´ÙˆØ± به قلع Ùˆ قمع مجاهد، مبارز Ùˆ روشنÙكر مي پرداخت، Ùˆ از طر٠ديگر گورباچ٠با Ø·Ø±Ø â€œÚ¯Ù„Ø§Ø³Ù†ÙˆØ³Øª پروستريكا" (1985) به قرن بيست Ùˆ يكم با ديدي ديگر مي نگريست، رهبران ØØ§ÙƒÙ… بر جنبش ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø¨Ù‡ گردگيريهاي ايلي - عشيره اي مشغول شده Ùˆ لوله تÙنگها را به درون نشستهاي انتقادي خود نشانه مي Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯. هر چند كه بعضي معتقد بودند كه چنين برخوردهاي سكتاريستي Ùˆ صد در صد غير اصولي Ú†Ù‡ از طر٠آنهايي كه خود را وابسته به مبارزه قهرآميز مي دانستند Ùˆ Ú†Ù‡ اكثريت Ùˆ ØØ²Ø¨ توده كه در هيچ منزلگاهي (Ú†Ù‡ سياسي Ùˆ Ú†Ù‡ ايدئولوژيك) عليه رژيم گامي برنداشته بلكه همكاري با رژيم را ترويج مي كردند، در منتهي اليه ارمغاني بسيار ارزشمند براي نيروهاي Ú†Ù¾ به همراه خواهد داشت، Ùˆ مواضع بسيار علني اين نيروهاي (به اصطلاØ) "سوسياليست" بازتابي نخواهد داشت به جز هرچه ايزوله كردن پرچمداران آن 1.
سامع با نگرشي Ù…ØªÙØ§ÙˆØª به ارزيابي اين Ø±ÙØ±Ù…ها Ùˆ تغيير Ùˆ تØÙˆÙ„ات دهه اخير مي پردازد: جنبش جهاني كمونيستي، Ùقط Ø§ØªØØ§Ø¯ شوروي Ùˆ بلوك "سوسياليسم موجود" نبود. Ø§ØªÙØ§Ù‚اً اين جريانات چون اساساً با كمونيسم به معني واقعي ÙØ§ØµÙ„Ù‡ بسيار داشتند، سرانجام سرنوشتي جز شكست نداشتند. اما پس از ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÙŠ Ø§ØªØØ§Ø¯ شوروي سابق Ùˆ پس از آن كه گرد Ùˆ خاكهايي كه بورژواهاي پوسيده مغز Ùˆ تئوريسينهاي تسليم شده به آنان مبني بر مرگ كمونيسم به راه انداخته بودند خوابيد، Ù…Ù„Ø§ØØ¸Ù‡ شد كه جنبش كمونيستي در اقصا نقاط جهان، با شكل جديد، با ايده هاي نو Ùˆ با درس آموزي از تجربيات گذشته،به ØÙŠØ§Øª خود ادامه مي دهد. پروسه قبول ايده هاي نو، درس آموزي از گذشته هنوز هم ادامه دارد. در خود روسيه، جنبش Ú†Ù¾ درسهاي مهمي Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ از قدرتمندترين Ø§ØØ²Ø§Ø¨ آن كشور است. گرچه هنوز راه Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø®ÙˆØ¯ را بايد ادامه دهند. به هر ØØ§Ù„ من معتقدم كه جنبش كمونيستي به معني واقعي (كه ضمناً مستلزم وجود پلوراليسم Ùˆ گوناگوني Ùكري داخل آن است) در Ø³Ø·Ø ÙˆØ³ÙŠØ¹ در جهان كنوني ما ادامه دارد. در مورد ايران من براين باورم كه ضربه به جنبش چپ، قبل از ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÙŠ Ø§ØªØØ§Ø¯ شوروي Ùˆ از درون وارد شد. Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† ماجرا Ù…ÙØµÙ„ است Ùˆ در ØÙˆØµÙ„Ù‡ اين Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ نيست. اما با وجود اين هم اكنون جنبش Ú†Ù¾ Ùˆ كمونيستي در جامعه ايران از Ù„ØØ§Ø¸ پايه اجتماعي بسيار قوي است. گرچه از نظر سازماني ضعي٠است ولي پايه گسترده اجتماعي دارد. به طور مثال مي توانم تأئيد كنم كه هم اكنون Ù…ØØ§ÙÙ„ بسيار گسترده Ú†Ù¾ در ايران به طور مخÙÙŠ شكل Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ براي همين وزارت اطلاعات رژيم به Ùكر ايجاد Ù…ØÙÙ„ Ùˆ گروه Ú†Ù¾ قلابي Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ كه بتواند در Ù…ØØ§ÙÙ„ واقعي Ú†Ù¾ كه در جامعه ما شكل Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ù†Ùوذ كرده Ùˆ به آنان ضربه وارد كند 2.
نگرش سامع خود را بيشتر در رابطه با برداشتهاي دگماتيستي از ماركسيسم نشان مي دهد: پس از آن Ú†Ù‡ در شوروي سابق گذشت، معلوم شده كه خيلي از اصول سازيها در ØÙ‚يقت شريعت سازي بوده است. من ماركسيسم را چيزي جز اعتقاد به مبارزه طبقاتي تا رسيدن به قدرت Ùˆ دولت كارگري Ùˆ پس از آن اضمØÙ„ال اين دولت Ùˆ تØÙ‚Ù‚ جامعه كمونيستي، يعني تØÙ‚Ù‚ شعار "از هر كس به اندازه استعدادش Ùˆ به هر كس به اندازه نيازش" نمي دانم. اين امر البته يك پروسه جهاني Ùˆ نه ملي است. به اعتبار اين اصل كه اعتقاد به انقلاب مداوم را به دنبال دارد، اگر بخواهيم تز لنين مبني بر امكان كسب قدرت در ضعي٠ترين ØÙ„قه امپرياليسم را به معناي امكان تØÙ‚Ù‚ كامل ساختمان سوسياليسم در يك كشور بگيريم، ضد ماركسيستي عمل كرده Ùˆ سرانجام به همان نقطه اي مي رسيم كه استالين، خروشچ٠و برژن٠به آن رسيدند3.
هر چند كه وي واقعگرايانه به اين امر پي برده است كه "نمي توان در Ù…ØØ§ØµØ±Ù‡ قدرتهاي بزرگ امپرياليستي، به جامعه سوسياليستي Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙ‡ دست ÙŠØ§ÙØª" ولي در عين ØØ§Ù„ تاكيد مي كند كه "اما مي شود Ùˆ بايد در جهت ساختمان سوسياليسم به مثابه نظامي كه انسان را در مركز توجه قرار مي دهد مبارزه كرد". ريشه ÙŠ تاكيد مهدي سامع بر "انسان را در مركز توجه قرار دادن" را بي شك مي توان در تÙكر ماركسيسم پيدا نمود، ولي تاريخ تاكنون به ياد نداشته است كه اين صورت از ماركسيسم، يعني آن Ú†Ù‡ را كه دوبچك "سوسياليسم با چهره اي انساني" مي ناميد، عملي شده باشد. سوسياليسم اگر بخواهد "چهره اي انساني" داشته باشد بايستي بسياري از مواضع پراگماتيستي را رد كرده Ùˆ در پراتيك Ùˆ در Ù…Ùهوم با ديدگاهي راديكال در رابطه با خطوطي چون توازن قدرت در مقابل دشمنان سوسياليسم، (مثلاً تا به دندان Ù…Ø³Ù„Ø Ø´Ø¯Ù†) ØŒ به ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ رساندن روابط بوروكراتيك، سيستم شورايي (كه در ظاهر سامع آن را رد مي كند) ØŒ Ùˆ مهمتر از همه كنترل Ùˆ تصميم گيري از بالا (در اموري چون روابط بين المللي، بازار آزاد Ùˆ بازرگاني Ùˆ ماليات) كه با Ù…Ùهوم سيستم شورايي به هر جهت در تضاد خواهد بود اعلام موضع كند.
"رهايي انسان" كه مهدي سامع آن را به عنوان "Ù…ØÙˆØ±ÙŠ ØªØ±ÙŠÙ† مسأله سوسياليسم" مي شناسد، نيز خود مقوله ايست كه سازمان ÙØ¹Ø§Ù„انه با آن برخورد نكرده است. آيا نظر سازمان از "رهايي انسان" رهايي Ùيزيكي وي از قيود سرمايه داري Ùˆ استثمار است، Ùˆ يا آن كه نقطه شروع "رهايي" را در درون انسان مي بيند؟ آيا تز Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ نيز (مانند بعضي از انديشه هاي ديگر) معتقد است كه انسانها براي رهايي بايستي از خود شروع كرده Ùˆ Ùقط در آن زمان است كه مي توان به تÙكر سوسياليسم بينديشند، Ùˆ يا آن كه معتقد است كه رهايي از قيود استثماري در منتهااليه به "رهايي انسان" ختم مي شود؟ طبيعتاً پاسخ مثبت به هر كدام از اين دو روش خود زمينه اي براي انديشيدن به تولدي ديگر Ùˆ تدوين ساختمان "سوسياليسم" در ايران خواهد بود.
پايبندي سازمان به اصولي كه پايه گذارانش به آن معتقد بودند، جاي Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ÙŠ است. ولي با در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ† به پروسه تØÙˆÙ„ات در جهان Ùˆ شكل بندي هاي جديد روابط بين المللي به جا خواهد بود كه Ù…Ø¨ØØ« تولدي ديگر را از پس گرد Ùˆ خاكي كه "بينش جديد" گورباچ٠به جهان سوسياليسم معرÙÙŠ كرده است مورد بررسي قرار بدهيم Ùˆ ببينيم كه آيا تئوري ماركس Ùˆ انگلس هنوز راهگشاست، Ùˆ يا آن كه بايستي Ùقط به "جوهر انسانگرايانه ماركسيسم" قانع بود Ùˆ طرØÙŠ Ù†Ùˆ كه با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ سنن مردم ايران همگون است تدوين نمود.
سامع : اين جا Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ¹Ø¯Ø¯ÙŠ Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³Øª كه من تا آن جا كه مي توانم Ùˆ در توش Ùˆ توان دارم به آن پاسخ مي گويم.
1- من با سيستم Ùˆ نظام شورايي مخال٠نيستم. بلكه يك نظام شورايي را Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙ‡ ترين Ùˆ دموكراتيك ترين نوع ØÙƒÙˆÙ…ت مي دانم كه امر دموكراسي مستقيم مردمي را به خوبي تامين مي كند. اما من مخال٠اين هستم كه هر ملغمه اي به نام "نظام شورايي" به خورد مردم داده شود. نظام شورايي، يك نظام ÙˆØ§ØØ¯ Ùˆ همه جانبه اي است كه در آن كشور Ùˆ جامعه از پايين تا بالا به شكل شورايي سازمان مي يابد Ùˆ اداره مي شود. بنابراين مثلاً در كشوري كه يك پارلمان دارد Ùˆ يك دولت منتخب پارلمان Ùˆ بعد در كارخانه شورا دارد Ùˆ در شهر Ùˆ شهرستان هم شوراي شهر Ùˆ... من اين را نظام شورايي نمي گويم. ضمناً در كشوري كه اكثريت سكنه آن را خرده بورژوا تشكيل مي دهند Ùˆ يا در روستا زندگي مي كنند نمي توان نظام ÙˆØ§ØØ¯ شورايي ايجاد كرد. من با اين ملغمه سازي ØªØØª عنوان نظام شورايي مخال٠هستم، Ùˆ بالاخره آن كه اگر نظام شورايي امري است منطبق با نظام سوسياليستي Ùˆ در هيچ نظام ديگري نمي توان سيستم ÙˆØ§ØØ¯ شورايي ايجاد كرد، بنابراين هر چيز ديگر كه ØªØØª سيستمهاي غير سوسياليستي ايجاد مي شود، نظام ÙˆØ§ØØ¯ شورايي نيست. آن Ú†Ù‡ ما به عنوان ØÙ‚ كنترل نظارت Ùˆ بازرسي تشكلهاي اجتماعي Ùˆ منجمله تشكلهاي كارگري مي گوييم، در واقع يك مرØÙ„Ù‡ بينابيني براي تضمين دموكراسي است. مثلاً در مورد ايران خودمان، من از يك نظام غير متمركز كه براساس قدرت بيشتر دادن به شوراهاي استان يا مناطق است معتقدم. يعني Ùكر مي كنم ما اگر از كوچكترين ÙˆØ§ØØ¯ جغراÙيايي كشور شروع كنيم در آن جا يك شوراي انتخابي تشكيل دهيم Ùˆ اين را تا Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ§Ù† گسترش دهيم Ùˆ اØÙŠØ§Ù†Ø§Ù‹ از مجموع چند استان شوراي منطقه را ايجاد كنيم Ùˆ به اين شوراها در اداره امور مناطق اختيار دهيم كه در مواردي كه مربوط به خودشان است (Ùˆ نه در مواردي كه مربوط به كل كشور مي شود) تصميم بگيرند Ùˆ اجرا كنند، دموكراسي Ùˆ پلوراليسم بيشتر تضمين مي شود.
2- Ø¨ØØ« اين كه شرط رهايي انسان، رهايي جامعه است Ùˆ يا برعكس، يك Ø¨ØØ« جدي است كه هم جنبه جامعه شناسي دارد Ùˆ هم جنبه ÙلسÙÙŠ Ùˆ انسان شناسانه. رÙيق امير پرويز پويان Ø¨ØØ« جالبي در اين زمينه دارد. او مي گويد: "تاريخ توالي ÙØµÙˆÙ„ نيست، توالي چشم اندازهاي بي بازگشت است" Ùˆ در جواب اين كه اين ØØ±Ù يك نوع جبرگرايي است مي گويد: "آري، اما جبري آگاهانه كه انسان در آن نقش دارد" من هم به همين اعتقاد دارم. يعني معتقدم كه شرط رهايي انسان، رهايي كل جامعه است. ولي Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ اضاÙÙ‡ مي كنم كه اگر به همين بسنده كنيم Ùˆ جنبه ديگر آن را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù†Ø¯Ù‡ÙŠÙ…ØŒ به يك جبرگرايي كه نتيجه اي جز تسليم شدن به شرايط ندارد، دچار شده ايم. يعني اگر شرط رهايي انسان، رهايي كل جامعه است، پس آيا "ÙØ±Ø¯" در اين پروسه نقشي ندارد Ùˆ بايد منتظر باشد تا جامعه رها شود Ùˆ بعد نوبت "ÙØ±Ø¯" برسد. ماركس هم اين Ø¨ØØ« را به طور دقيق ØªØ´Ø±ÙŠØ Ù…ÙŠ كند كه اصل شرط رهايي انسان، رهايي كل جامعه است، اگر Ú†Ù‡ يك اصل درست است ولي مي توان مورد سوء Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ قرار گيرد، هر گاه نقش آدمهايي كه تاريخ را مي سازند را روشن نكنيم. اين اصل در مقابل اصلي كه Ú¯ÙØªÙ‡ مي شد اول خودت را درست كن بعد جامعه درست مي شود، قرار داشت.
در واقع اصل شرط رهايي جامعه، رهايي انسانهاي آن جامعه است، كه مذاهب Ùˆ ايدئولوژيهاي ايده آليسم آن را تبليغ Ùˆ ترويج مي كنند به طور مطلق يعني تن دادن به وضع موجود. اما برخورد درست با اين پديده Ú†Ù‡ گونه است؟ تكامل تاريخ يك امر جبري است. اما تاريخ را انسانها مي سازندو انسانهايي كه نوع ØØ±ÙƒØª آنها در پروسه سازندگي تاريخ نقش تعيين كننده اي پيدا مي كند. بنابراين درست است كه شرط رهايي انسان، رهايي جامعه است، اما در اين پروسه انسانها، نقش Ø§Ù†ÙØ¹Ø§Ù„ÙŠ بازي نمي كنند. آنها سازندگان اصلي اين پروسه هستند Ùˆ بنابراين به ميزاني كه انسانهاي رها شده Ùˆ آزاد باشند، در پروسه رهايي جامعه تاثير Ùˆ نقش خود را اجرا مي كنند. درست مثل رابطه زيربنا Ùˆ روبنا. در تØÙ„يل نهايي زيربناي يك جامعه نقش تعيين كننده در تكامل آن جامعه دارد. اما روبنا نه Ùقط Ù…Ù†ÙØ¹Ù„ Ùˆ تابع كامل نيست، بلكه Ø§ØªÙØ§Ù‚اً در مقاطع دگرگونيهاي اساسي نقش تعيين كننده دارد. مثلاً در يك انقلاب، تا روبناي سياسي تغيير نكند، نمي توان زيربنا را تغيير داد. لنين در ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØªØ´Ø±ÙŠØ Ùˆ معني اين جمله كه "آزادي درك ضرورت است" مي گويد اين يعني "گذار از تئوري به عمل" Ùˆ مي دانيم وقتي پاي عمل پيش آيد، پاي انسانها كه اين عمل را انجام مي دهند Ùˆ اساساً عمل اجتماعي به اعتبار عمل آنان معني پيدا مي كند، پيش كشيده مي شود. بنابراين "آگاهي" نقش پيدا مي كند.
وقتي رÙيق پويان مي Ú¯ÙØª "جبري آگاهانه كه انسان در آن نقش دارد" به همين نكته عنايت داشت. يعني درست است كه تكامل تاريخ امري جبري است. اما از آن جا كه تاريخ را انسانها مي سازند Ùˆ براي اين كه اين انسانها بتوانند نقش خود را اجرا كنند بايد جهت گيري كنند، بنابراين پاي آگاهي پيش كشيده مي شود Ùˆ به قول ماركس آگاهي هنگامي كه به ميان توده ها رود به نيروي مادي تبديل مي شود. يعني آن نيروي مادي كه جامعه را رها كرده، به ميزاني خود را رها كرده است Ùˆ اين ÙØ¹Ù„ Ùˆ Ø§Ù†ÙØ¹Ø§Ù„ در كنش Ùˆ واكنش متقابل پيش مي رود. خلاصه كنم، عامل انساني، عضو اصلي تكامل جامعه است Ùˆ اگر اين تكامل نخواهد كند Ùˆ يا متوق٠شود، بايد انسانها با تغيير شرايط متØÙˆÙ„ شوند.
3- در مورد اين كه آيا تئوري ماركس Ùˆ انگلس هنوز راهگشاست Ùˆ يا آن كه بايستي Ùقط به "جوهر انسان گرايانه ماركسيسم" قانع بود Ùˆ طرØÙŠ Ù†Ùˆ كه با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ سنن مردم ايران همگون است تدوين كنيم، بايستي اول بگويم تئوري ماركس Ùˆ انگلس Ú†Ù‡ بود؟ من قبلاً هم Ú¯ÙØªÙ‡ ام Ùˆ باز تكرار مي كنم كه شريعت سازي از ماركسيسم خطاست. اين كه از هر جمله Ùˆ از هر اصلي كه ماركس Ùˆ يا ساير رهبران تئوريك Ùˆ عملي جنبش كمونيستي Ú¯ÙØªÙ‡ اند، آيه سازي كنيم، خطاست. اما بايد اين را اضاÙÙ‡ كنم، هسته مركزي نظر ماركس، يعني وجود طبقات Ùˆ مبارزه طبقاتي تا تØÙ‚Ù‚ شعار "از هر كس به اندازه استعدادش Ùˆ به هر كس به اندازه نيازش"ØŒ كماكان به قوت خود باقي است Ùˆ اين اصل كه البته در ماهيت امر انسان Ùˆ رهايي او را در مركز توجه قرار مي دهد تا وقتي نظام ظالمانه Ùˆ مبتني بر نابرابري طبقاتي وجود دارد، كماكان به قوت خود باقي است Ùˆ هنوز الترناتيوي در مقابل آن به وجود نيامده است. به جز اين، بقيه موارد كه بعضي از آنها در شرايط خاص يك كشور مشخص به مثابه يك اصل عمل كرده اند، تنها مي تواند به مثابه يك تجربه مورد توجه قرار گيرد كه ممكن است با شرايط كشور Ùˆ جامعه ديگر قابل انطباق نباشد Ùˆ يا باشد. اما در مورد اين كه در گذشته در كشورهاي "سوسياليسم موجود"ØŒ جوهر انسان گرايانه ماركسيسم مورد توجه قرار Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ اساساً ناديده Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شده، واقعيت همين است Ùˆ از همين ناديده Ú¯Ø±ÙØªÙ† بوده كه موازين دموكراسي Ùˆ پلوراليسم زير پا گذاشته شده Ùˆ سرانجام شكست را به ارمغان آورده است. من معتقدم كه در مورد مسائل مشخص ايران ماركسيستها بايد دقيقاً به چند اصل مهم كه در زير مي آورم پايبند باشند.
پايه هاي سوسياليسم در قرن بيست و يكم (مباني منشور سازمان)
- ما بايد جامعه ايران را خوب بشناسيم. اين شناخت نبايد قالبي، كتابي Ùˆ تقليدي از تØÙ„يلهاي رايج باشد. در اين زمينه تØÙ„يلهاي رÙيق بيژن جزني خيلي آموزنده است. متد برخورد خلاق رÙيق جزني، براي ماركسيستهاي ايران مي تواند بسيار آموزنده باشد. طبعاً منظور من اين نيست كه هر Ú†Ù‡ رÙيق جزني Ú¯ÙØªÙ‡ درست است. اين رÙيق با امكانات بسيار كم در زندان تØÙ„يلهاي جالبي از جامعه ايران ارائه داده Ùˆ بعضي از آنها هنوز به قوت خود باقي است، ولي Ù…ØªØ£Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ رژيم شاه اين رÙيق را در ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÙŠÙ† سال 1354 به شهادت رساند Ùˆ از آن موقع تا كنون خيلي چيزها تغيير كرده است Ùˆ خيلي موارد هم بوده كه اين رÙيق انديشمند Ùˆ برجسته ما نديده است. به هر ØØ§Ù„ شناخت جامعه ايران، شناخت گوناگونيهاي جامعه ايران، بسيار مهم است. جامعه ايران مثل ÙØ±Ø´ ايران، مثل مينياتور ايران، مثل كاشي ايران، مثل شعر ايران، مثل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ هنر ايران، مثل مذاهب در ايران، مثل مليتهاي ايراني، مثل جنبشهاي مختل٠در سراسر تاريخ ايران ... بسيار گوناگون است Ùˆ تلاش براي شناخت اين جامعه همراه با پراتيك انقلابي، همواره بايد مورد توجه ماركسيستها باشد. شناخت دواليسم ايراني كه هم ريشه كهن دارد Ùˆ هم عميقاً با تاروپود جنبشهاي اجتماعي ايران عجين شده بايد با نگاه ماترياليستي مورد توجه ماركسيستها قرار گيرد.
- ما بايد همواره به يك توسعه سياسي، اجتماعي، اقتصادي Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ùكر كنيم. بسياري از پارامترهاي اين Ø·Ø±Ø ØªÙˆØ³Ø¹Ù‡ امروز براي ما روشن نيست. ما بر يك سلسله اصولي Ù¾Ø§ÙØ´Ø§Ø±ÙŠ Ù…ÙŠ كنيم ولي مسلم است كه بسياري از جنبه هاي آن، به خصوص وقتي پاي اقتصاد پيش مي آيد، Ø§ØØªÙŠØ§Ø¬ به تØÙ‚يق بيشتر Ùˆ كار كارشناسانه Ùˆ تخصصي دارد.
بايد توجه داشته باشيم كه يك انسان ماركسيست يا يك جنبش ماركسيستي، جنبشي نيست كه براي همه چيز يك جواب داشته باشد. ما نبايد تصور كنيم كه برنامه ريزي اقتصادي Ùˆ ØÙ„ مسأله مالكيت جمعي يك امر ساده Ùˆ به ويژه از نظر Ùني از پيش ØÙ„ شده است. اين انديشه كه ÙØ±Ù…ولهاي قبلي همان راه ØÙ„هاي ماست، هم دورانش به سر رسيده Ùˆ هم تاكنون ضربات جدي به جنبش ما در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÙŠ زده است. من بر اين باورم كه سوسياليسم براي جامعه بشري يك راه ØÙ„ درست Ùˆ واقعي است كه بايد در هر Ù„ØØ¸Ù‡ براي آن تلاش كرد. اما Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ بايد اضاÙÙ‡ كنم كه ساده انديشي، دگماتيسم، مطلق گرايي Ùˆ شريعت سازي پويايي ما را Ùلج مي كند Ùˆ ما را در اين مسير طولاني به تنگنا مي اندازد.
ما بايد از اصل توسعه پايدار، دموكراتيك، درون زا، پيوسته Ùˆ موزون Ø¯ÙØ§Ø¹ كنيم. اما در اين زمينه بايد به يك نكته توجه كرد كه در هر Ø·Ø±Ø ØªÙˆØ³Ø¹Ù‡ØŒ ابتدا بايد به توسعه سياسي انديشيد Ùˆ براي آن تقدم قائل شد Ùˆ از همين زاويه است كه در انديشه ماركسيستهاي ايران بايد همواره برنامه ريزي براي يك نظام دموكراتيك غير متمركز Ùˆ متكي بر پلوراليسم سياسي Ùˆ سامان دادن يك جامعه مدني ريشه دار كه مغاير هرگونه يكسان سازي است را وظيÙÙ‡ مقدم Ùˆ عمده خود بدانند. ما بايد همواره تمايز خود را با هر نوع گرايشي كه چشم انداز يك سوسياليسم سركوبگر Ùˆ خودكامه را در مقابل خود ترسيم مي كند نشان دهيم.
- ما بايد Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ پيگير عدالت اجتماعي باشيم. يعني بايد از ØÙ‚ تشكل پذيري كارگران، ØÙ‚ اعتصاب Ùˆ ØÙ‚ كنترل Ùˆ نظارت كارگري Ø¯ÙØ§Ø¹ كرده Ùˆ توجه داشته باشيم كه در انتخابهاي خود جهت گيري طبقاتي داشته باشيم. - ما بايد بر مالكيت عمومي بر آموزش Ùˆ پرورش، بهداشت، بيمه هاي اجتماعي، آب، برق، Ù†ÙØªØŒ صنايع Ùˆ معادن بزرگ Ùˆ استراتژيك Ø¯ÙØ§Ø¹ كرده Ùˆ به Ø§ÙØ³Ø§Ø±Ú¯Ø³ÙŠØ®ØªÚ¯ÙŠ Ùˆ تهاجم همه جانبه ليبراليسم نو به Ø³Ø·Ø Ø²Ù†Ø¯Ú¯ÙŠ Ùˆ معيشت مردم ميدان ندهيم.
- ما بايد Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ پيگير مدرنيسم بوده Ùˆ سعي كنيم خود را با انقلاب علمي Ùˆ Ùني پايان قرن بيستم هماهنگ كنيم. بايد توجه داشته باشيم كه تابع Ùˆ دنباله روي نهادها، ارزشها Ùˆ روشهاي سنتي كه همواره از توسعه علمي Ùˆ Ùني ÙØ§ØµÙ„Ù‡ مي گيرند Ùˆ يا عليه آن قيام مي كنند، نباشيم.
- ما بايد Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ پيگير Ø±ÙØ¹ هرگونه تبعيض جنسي، ملي، مذهبي Ùˆ نژادي بوده Ùˆ ØÙ‚وق بشر Ùˆ ميثاقهاي بين المللي آن را نه به طور تاكتيكي Ùˆ تبليغاتي، بلكه به طور استراتژيك Ùˆ اصولي سر لوØÙ‡ برنامه خود قرار دهيم Ùˆ به خصوص در زمينه مبارزه با آپارتايد جنسي Ùˆ مذهبي در ايران پيگير باشيم Ùˆ پيگيرانه از جنبشهاي Ùمينيستي زنان ايران ØÙ…ايت نمائيم.
- ما بايد همواره عليه سياستهاي ميليتاريستي Ú†Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ù…Ù„ÙŠ Ùˆ Ú†Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ø¨ÙŠÙ† المللي بوده Ùˆ هر نوع توسعه طلبي، سلطه طلبي Ùˆ سلطه پذيري در زمينه داخلي Ùˆ جهاني را مردود اعلام كنيم.
- ما بايد Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ پيگير بهبود Ù…ØÙŠØ· زيست Ú†Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ø¯Ø§Ø®Ù„ÙŠ Ùˆ Ú†Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ø¨ÙŠÙ† المللي باشيم. Ùˆ بنابراين هر Ø·Ø±Ø Ùˆ توسعه اي كه به اصل پايدار بودن پايبند نباشد را ØªØØª هيچ عنوان Ùˆ به خصوص ØªØØª عنوان Ø¹ÙˆØ§Ù…ÙØ±ÙŠØ¨Ø§Ù†Ù‡ كمك به مردم گرسنه Ùˆ بي خانمان نپذيريم.
- ما بايد در Ø³Ø·Ø Ø¨ÙŠÙ† المللي از اكولوژي مسالمت آميز پيروي كنيم. از جنبشهاي مترقي، جنبشهاي كارگري براي بهبود شرايط زندگي ØŒ جنبشهاي Ùمينيستي، جنبش براي بهبود Ù…ØÙŠØ· زيست، جنبش جهاني براي بهبود ØÙ‚وق بشر، جنبشهاي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ - هنري براي مدرنيزه كردن جامعه، جنبش جهاني براي جلوگيري از رشد جمعيت، جنبش ØÙ…ايت از كودكان، جنبشهاي جوانان براي مداخله در امور جامعه، جنبشهاي عليه بنيادگرايي Ùˆ نژادپرستي Ùˆ... قاطعانه ØÙ…ايت كنيم.
- ما نمي توانيم در راه اهدا٠بالا مبارزه جدي كنيم. مگر آن كه به طور پيگير براي سرنگوني نظام ارتجاعي ولايت Ùقيه مبارزه كرده Ùˆ همواره مردم را به اين مبارزه سرنوشت ساز ÙØ±Ø§ خوانيم.
اينها مسائلي است كه اگر ماركسيستهاي ايراني نسل ما Ùˆ نسل بعد از ما كه با انقلاب بهمن 57 وارد سياست شدند Ùˆ نسل جوان ÙØ¹Ù„ÙŠ كه كودكان دوران انقلابند، بدان بپردازند Ùˆ بتوانند آن را عملي كنند. راه بزرگي را پيموده Ùˆ جاده را براي نسلهاي آينده هموار كرده اند. Ùكر مي كنم اينها گامهاي سنجيده Ùˆ عاري از Ø¹ÙˆØ§Ù…ÙØ±ÙŠØ¨ÙŠ Ùˆ شعار باÙÙŠ است.
چند سوال
س - با تعريÙÙŠ كه شما از شورا داريد، آيا مي شود تصور كرد كه شما با نام "شورا"ÙŠ ملي مقاومت مخالÙيد، چرا كه بيشتر "ملغمه سازي" است؟
ج - نه، مخال٠نيستم. من Ú¯ÙØªÙ… كه نظام شورايي، يك نظام ÙˆØ§ØØ¯ است Ùˆ بنابراين با ملغمه سازي در مورد نظام شورايي مخالÙÙ…. اما من مخال٠به كار بردن كلمه "شورا" در موارد Ù…Ø®ØªÙ„ÙØŒ مثل شوراي شهر، شوراي كارخانه، شوراي دانشگاه، شوراي Ø§ØªØØ§Ø¯ÙŠÙ‡ هاي كارگري، مجلس شوراي ملي Ùˆ... نيستم. شوراي ملي مقاومت يكي از همين "شورا"ها است. ولي نظامي كه براي 6 ماه پس از سرنگوني جمهوري اسلامي سازمان مي دهد يك نظام پارلماني است. بنابراين دعوا بر سر كلمه "شورا" نيست، Ø¨ØØ« بر سر ØÙƒÙˆÙ…ت شورايي است كه چنين ØÙƒÙˆÙ…تي بايد يك نظام ÙˆØ§ØØ¯ Ùˆ سراسري باشد. اگر هم وجود نداشته باشد، هر چيز ديگر ØªØØª نام "شورا"ØŒ نظام Ùˆ ØÙƒÙˆÙ…ت شورايي نيست. البته تشكلهايي است كه از كلمه "شورا" براي بيان تجمع Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ùˆ جريانهايي كه با هم در مورد وظاي٠مشخصي شور Ùˆ مشورت مي كنند Ùˆ تصميم مي گيرند، Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ شده است Ùˆ اين هم اشكالي ندارد.
س- مي گوييد كه اگر نظام شورايي منطبق با نظام سوسياليستي نباشد آن را ديگر "شورا" نمي توان خواند. آيا اين يك مرزبندي ايدئولوژيكي با همرزمان شورايي تان نيست؟
ج - شما در اين جا هم كلمه "نظام" يا "ØÙƒÙˆÙ…ت" را از جلوي آن "شورا" كه منظور من بوده برداشته ايد. ØØ±Ù من مربوط به نظام شورايي به مثابه يك ØÙƒÙˆÙ…ت است. اگر شكل يك ØÙƒÙˆÙ…ت شورايي باشد، مضمون آن به نظر من سوسياليستي است. از آن جا كه شوراي ملي مقاومت مدعي نيست كه مي خواهد يك نظام ÙˆØ§ØØ¯ شورايي پس از سرنگوني رژيم ايجاد كند Ùˆ براي 6 ماه پس از سرنگوني از نظر سياسي يك نظام پارلماني را سازمان مي دهد، ØØ±Ù من در مورد Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از كلمه شورا را نمي توان مرزبندي ايدئولوژيك با همرزمان شورايي دانست. مرزبندي وقتي به وجود مي آيد، كه ØØ±Ù همرزمان شورايي در مورد ØÙƒÙˆÙ…ت شورايي مشخص باشد كه در اين صورت البته اين يك مرزبندي است.
شايد تكراري باشد، ولي بي ÙØ§ÙŠØ¯Ù‡ نيست كه يك بار ديگر "ØÙƒÙˆÙ…ت شورايي" را در چند كلمه ØªØ´Ø±ÙŠØ ÙƒÙ†Ù…. يك نظام Ùˆ ØÙƒÙˆÙ…ت شورايي، نظامي است كه جامعه از پايين تا بالا، يعني از قاعده هرم تا راس آن به سيستم شورايي سازمان داده است. Ùˆ اين به نظر من تنها در يك نظام سوسياليستي كه البته يك امر جهاني است به طور كامل Ùˆ واقعي قابل پياده كردن است. هر تلقي Ùˆ برداشت ديگر از نظام شورايي، مرزبندي Ùˆ اختلا٠با اين تلقي است.
س - مثالي در باره تشكيل ساختمان شورا زديد، شايد شورا را بشود در شكل از اين راه ساخت، ولي چيزي را كه Ù†Ú¯ÙØªÙŠØ¯ اين است كه درك شما از شورا چبست؟ يعني هد٠از تشكيل شورا چيست؟ Ùˆ اگر به تجمع آراء (پلوراليسم) معتقديد پس مي توان Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØª كه شورا مي تواند شما را به نقطه اي كه خواهان ايدئولوژيكي شما نخواهد بود بكشاند. در نتيجه ØŒ آيا نمي توان تصور كرد كه بايستي در انتظار انشعابات بيشتري در آن شرايط در درون سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران باشيم. چرا كه بسياري در شرايطي كه شوراها به خط سرمايه داري گرايش پيدا مي كنند، نمي توانند پس زدن كارگران را تØÙ…Ù„ كنند Ùˆ در آن موقع اگر سازمان راي شوراها را به رسميت بشناسد، آنها جدا خواهند شد.
ج - در يك نظام Ùˆ ØÙƒÙˆÙ…ت شورايي، بدون شك پلوراليسم وجود دارد Ùˆ اگر پلوراليسم در آن به طور ÙØ¹Ø§Ù„ وجود نداشته باشد، مسلماً بدانيد كه نظام شورايي واقعي نيست. در اين نظام مكن است ØØ±Ù ما پيش نرود Ùˆ ØØ±Ù ديگران پيش رود. ولي اين دليلي اصولي براي انشعاب نيست. چرا كه ما از همين امروز كه در اقليت هستيم داريم با خودمان شرط Ùˆ شروط مي كنيم كه اگر به اكثريت رسيديم، سعي نكنيم به هر شيوه، ØØªÙŠ Ø¨Ø±Ø®Ù„Ø§Ù Ø±Ø§ÙŠ عمومي، كرسي خود را ØÙظ كنيم. اگر كسي نمي خواهد مسأله دموكراسي Ùˆ پلوراليسم را با پروسه انكشا٠مبارزه طبقاتي تلÙيق كند، در آن صورت به نقطه اي مي رسد كه در كمال صداقت Ùˆ براي خدمت به "كارگران" با زير پا گذاشتن اصول دموكراسي Ùˆ پلوراليسم، به يك نظام ديكتاتوري خدمت مي كند Ùˆ اين در همان گام اول عليرغم ØØ³Ù† نيت Ùˆ صداقتي كه در آن Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ØŒ راه را براي پايه ريزي يك نظام ضد كارگري هموار مي كند.
س- رهنمود داده ايد كه "ما بايد جامعه ايران را خوب بشناسيم". Ø¨ÙØ±Ù…اييد كه تا به ØØ§Ù„ در راه شناسايي اين جامعه Ú†Ù‡ كرده ايد، دستاوردتان Ú†Ù‡ بوده Ùˆ برنامه تان تا به كجا ÙØ¹Ø§Ù„ Ùˆ مثبت بوده Ùˆ در Ú†Ù‡ مواردي ضع٠داشته ايد؟
ج - ما در اين راه گام گذاشته ايم Ùˆ آن Ú†Ù‡ كرده ايم، همان تلاش براي شناخت جامعه ايران بوده است. دستاورد ما، شناخت بيشتر نسبت به گذشته بوده است. ضع٠ما، دقيقاً به اين برمي گردد كه چقدر به شناخت جامعه اهميت مي دهيم Ùˆ اين شناخت از Ú†Ù‡ راهي به دست مي آيد. بعضيها Ùكر مي كنند Ùقط با مطالعه بعضي تØÙ„يلها مي توان به اين شناخت دست ÙŠØ§ÙØª. مطالعه تØÙ„يلهاي سياسي - اجتماعي البته مهم است ولي كاÙÙŠ نيست. براي شناخت بيشتر بايد علاوه بر تØÙ„يلهاي سياسي - اجتماعي، به مطالعه ادبيات، شعر، تاريخ Ùˆ... مبادرت ورزيد. بايد Ùيلم ديد، بايد موسيقي گوش كرد، بايد به واكنشهاي مختل٠مردم Ùˆ روانشناسي آنها توجه كرد Ùˆ... ما در اين زمينه ها نقطه ضعÙهاي بسيار داريم. ولي چرخ ØØ±ÙƒØª كرده Ùˆ ماشين راه Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است. اگر رÙقاي ما در شناخت واقعيتها Ùˆ آن Ú†Ù‡ واقعاً روي مي دهد، داوريهاي ايدئولوژيك خودشان را ØØ§ÙƒÙ… نكنند Ùˆ اين داوريها را بگذارند براي مرØÙ„Ù‡ تعميم Ùˆ جمعبندي كار ما سرعت مي گيرد. به طور خلاصه، ما شروع كرده ايم، در اين راه جدي هم هستيم، ولي راه Ùˆ كار با نواقص Ùˆ ضعÙهاي آن بايد پيموده شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع رجوع :
1 - سنگر مقدم: لنينيسم، نوشته منصور امان مهر 1365
2 - نبرد خلق شماره 140 - اول بهمن 1375ØŒ ØµÙØÙ‡ 3
3 - نبرد خلق شماره 142 - اول ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÙŠÙ† 1376ØŒ ØµÙØÙ‡ 12
زن ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ
ساختار Ø¨ØØ«
زنان ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø§Ø² ديرباز همدوش Ùˆ همسنگر با مردان ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø¯Ø± مبارزه قهرآميز عليه رژيمهاي شاه Ùˆ شيخ شركت كرده اند. ليكن زن ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ù‡Ø±Ú¯Ø² به عنوان يك وجود جدا از جنبش ÙØ¯Ø§Ø¦ÙŠØ§Ù† عرض اندام نكرده Ùˆ مقام وي نه به عنوان يك زن بلكه به عنوان يك ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø§Ø±Ø²ÙŠØ§Ø¨ÙŠ مي شده است. زن ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠØŒ از آن جايي كه شركت خود را در مبارزه Ùˆ تشكيلات سازمان از ديدگاه يك عضو برابر با مرد ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ù…ÙŠ ديد، آگاهانه به اين امر نمي پرداخت كه جنسيت Ùˆ زن بودن وي خود نيز يك پارامتر پايه اي بوده Ùˆ بايستي در كنار بسياري از مسائل ديگر ايدئولوژيك Ùˆ تشكيلاتي در دستور كار قرار بگيرد. كم اهميت دادن به اين واقعيت، غير مستقيم، در روند رشد ايدئولوژيك مردان ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ ØªØ£Ø«ÙŠØ± مي گذاشت.
اين چنين به نظر مي رسد كه زنان ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠØŒ Ú†Ù‡ آنهايي كه "در برابر تندر ايستادند، خانه را روشن كردند Ùˆ مردند" Ùˆ Ú†Ù‡ آنهايي كه به راه آنها ادامه مي دهند، هنوز نتوانسته اند در نقش پرچمدار جنبش زنان، پيام برابري جنسي را به دورترين نقاط كشور برسانند. دليلش را شايد زينت ميرهاشمي درست درك كرده باشد: "در جنبش زنان هرگاه ØÙ„قه اصلي "سياست" Ùˆ "مداخله در قدرت سياسي" نباشد، دستاوردهاي به دست آمده نيز همواره در خطر قرار دارند" 1. ولي اين تنها دليل نمي تواند باشد. برخورد با نقش زن Ùˆ مقام زن در تÙكر ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ù‡Ù†ÙˆØ² ناپخته است. اين بدان منظور نيست كه يك مبارز ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ù†Ù…ÙŠ داند كه بايستي با مرد برابر باشد Ùˆ يا آن كه ØØ§Ø¶Ø± به قبول هژموني مرد هست، بلكه برخورد با مقوله هنوز سيستماتيك نشده Ùˆ به عنوان يك انديشه Ùˆ تÙكر هماهنگ در نيامده است.
اگر به Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø®ÙŠØ± كه در نبردخلق چاپ شده است، بنگريم، هنوز كه هنوز است، پيچ بر سر ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ يا ØªÙØ§Ù‡Ù… بين Ùمينيسم Ùˆ سوسياليسم است. هنوز كه هنوز است، متÙكرين ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ù†Ù…ÙŠ توانند در يك چارچوب مشخص Ùˆ Ùورموله شده ØµØØ¨Øª كرده Ùˆ گام بردارند. البته اين واقعيت را نبايستي به عنوان انتقادي به آنها دانست. چرا كه بايستي با Ø¨ØØ« Ùˆ ØªÙØ³ÙŠØ± مواضع ايدئولوژيكي به آن چارچوب مورد نظر رسيده Ùˆ با برخوردي ديناميك به تدوين نظريه خود بپردازند. شايد پايه اي ترين سؤالها را در نوشتار ناهيد شايان بتوان ÙŠØ§ÙØª. وي بر چند نكته تاكيد دارد: 1- Ù†ØÙˆÙ‡ ÙŠ تقسيم كار Ùˆ قدرت سياسي؛ 2- آيا منشاء تبعيض جنسي را Ùقط در پارامترهاي اقتصادي جست Ùˆ يا علل ديگري هم وجود دارد؛ 3- آيا بدون قدرت گيري تشكلهاي مستقل زنان Ùˆ تاكيد بر تبعيض مثبت آيا مي توان از برابري جنسي ØµØØ¨Øª نمود؛ Ùˆ 4- آيا مي توان به يك مبارزه پيگير Ùمينيستي در عين ØØ§Ù„ كه به اÙقهاي سوسياليستي تاكيد مي شود، دامن زد؟ 2
زينت ميرهاشمي به چند اصل مهم كه در مبارزه زنان نقش كليدي دارد اشاره مي كند :"1- پايه اي ترين ØŒ عمومي ترين Ùˆ گسترده ترين نهادي كه به اعتبار آن تبعيض اعمال شده، خانواده است.... تمام اشكال Ùˆ شيوه هاي برخورد با اين نهاد سرانجام خود را در دو ص٠بندي نشان مي دهد". وي اين دو ص٠را اينگونه معرÙÙŠ مي كند، آنهايي كه خانواده را به عنوان سلول اصلي جامعه مي دانند، Ùˆ آنهايي كه سلول جامعه را Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ متساوي الØÙ‚وق مي دانند. به نظر ميرهاشمي براي ريشه كن نمودن تÙكر مردسالارانه بايستي Ù…Ùهوم ارزش خانواده را در مقابل Ù…Ùهوم ارزشي ÙØ±Ø¯ كم اهميت تر خواند. وي معتقد است كه "بايد كار خانگي، از صورت يك كار طبيعي Ùˆ غير قابل ارزش گذاري خارج شده Ùˆ به مثابه كاري كه داراي ارزش مشخص اقتصادي است اعلام شود". در ادامه همين خط ميرهاشمي بر تز "تبعيض مثبت" اصرار ورزيده Ùˆ مي گويد كه "جنبش زنان بايد به طور مشخص خواستار يك نظام موقت سهميه بندي در اين زمينه (سياسي Ùˆ شركت ÙØ¹Ø§Ù„ در مداخله سياسي) باشد" 3 .
ولي تا به آن زمان كه سازمان به ÙØ±Ù…ول مورد نظر خود برسد، بسياري Ø¨ØØ« خواهند كرد كه پرچمدار بخشي از زنان كس ديگري خواهد بود Ùˆ در نتيجه زنان به همان راستايي سوق داده خواهند شد كه پرچمدارانشان راهبري شان كنند. البته بسياري از زنان ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø¨Ø§ اين Ù…Ø¨ØØ« مخالÙند Ùˆ ادعا مي كنند كه تا زماني كه Ù…Ùهوم واژه "پرچمدار" در جامعه اي كه تجربه نهادهاي مستقل دموكراتيك ندارد چيزي نمي تواند باشد به جز گمراه كردن جنبش زنان، Ùˆ ÙØ±Ø§Ù…وش كردن اهدا٠اوليه براي تشكيل يك نهاد دموكراتيك كه زنان بتوانند با هر ايدئولوژي Ùˆ تÙكري در آن تشكل خواسته هاي زنان را جامه عمل بپوشانند. Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠ ÙلسÙÙŠ Ùˆ ريشه اي تا زماني مي توانند سودمند باشند كه در ØÙˆØ¶Ù‡ عمل راندمان آن را زنان ØØ³ كرده Ùˆ مهمتر از آن بتوانند در اين چالشها Ùˆ كنكاشها شركت ÙØ¹Ø§Ù„ داشته باشند. اگر زن ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ù†ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ ØØ±Ù روز را به زبان روز بزند Ùˆ اگر Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… (هر چند پيشتاز) خارج از سنتهاي روزمره Ùˆ قابل هضم زن روستايي Ùˆ كارگر، زن كارمند Ùˆ زن خانه دار Ùˆ خلاصه هر زني به جز زن روشنÙكر باشد آن تÙكر Ùˆ انديشه تبديل خواهد شد به پيامي كه خريداري ندارد، Ùˆ اگر هم داشته باشد دير به مقصد رسيده است.
سامع : مسأله زنان، امروز به يك مسأله مهم تبديل شده Ùˆ گريزي هم از اين نيست كه ريشه ستم جنسي شناخته Ùˆ راه ØÙ„ آن ارائه شود. اگر Ø¨ØØ« مربوط به ريشه ستم جنسي ØÙ„ نشود، براي زنان كارگر Ùˆ دهقان، زن كارمند Ùˆ زن خانه دار Ùˆ خلاصه همه ÙŠ زنان Ùˆ ØØªÙŠ Ø²Ù†Ø§Ù† روشنÙكر هيچ چيز ØÙ„ نمي شود. امروز هم مسائل زنان گسترده تر از آن است كه جريانات سنتي بتوانند با اين مارك كه كمونيستها مخال٠خانواده هستند، ما را از صØÙ†Ù‡ خارج كنند. Ø§ØªÙØ§Ù‚اً ØªØ´Ø±ÙŠØ Ø±ÙŠØ´Ù‡ هاي ستم جنسي براي زنان بسيار ملموس Ùˆ قابل Ùهم است. Ùˆ اين مسأله ØØªÙŠ Ø¯Ø± ايران ØªØØª ØÙƒÙˆÙ…ت ارتجاع، به شدت قابل جذب است. Ø§ØªÙØ§Ù‚اً در اين زمينه ها بعضي به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±ÙˆØ´Ù†Ùكران بيشتر مقاومت مي كنند Ùˆ از تقدس "خانواده" Ø¯ÙØ§Ø¹ مي كنند.
ØØ±Ù ما كه رÙيق زينت آن را ÙØ±Ù…وله كرده مشخص است. ما مخال٠خانواده نيستيم. خانواده همچون مذهب يك امر خصوصي است Ùˆ هر كسي مي تواند به شكلي كه خود ØµÙ„Ø§Ø Ù…ÙŠ داند زندگي مشترك خود را سازمان دهد. ØØ±Ù ما اين است كه سلول اصلي جامعه نبايد "خانواده" بلكه "Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ داراي ØÙ‚وق مساوي" اعلام شود. وقتي شما خانواده را سلول اصلي جامعه بگيريد، آن وقت در اين سلول مجبوريد "ÙØ±Ø¯ اول" كه ØØªÙ…اً "مرد" است را به رسميت بشناسيد Ùˆ بعد هر كاري هم بكنيد، نخواهيد توانست تبعيض جنسي را ملغي كنيد. انگلس در اثر بزرگ خود به نام "منشاء خانواده، مالكيت خصوصي Ùˆ دولت" مي گويد: "Ø¨Ø±Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† ØÙ‚ مادري، شكست جهاني - تاريخي جنس مؤنث بود. مرد ÙØ±Ù…انروايي خانه را نيز به دست آورد. زن تنزل مقام ÙŠØ§ÙØªØŒ برده شد، بنده شهوت مرد Ùˆ ابزاري صر٠براي توليد ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù†" امروز همين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ در بين زنان ايراني در داخل Ùˆ خارج از كشور به اشكال مختل٠جريان دارد. انگلس در همان كتاب مي گويد: "خصلت ويژه تسلط مرد بر زن در خانواده نوين Ùˆ ضرورت Ùˆ نيز طريقه ايجاد تساوي اجتماعي واقعي بين آن دو، Ùقط هنگامي كاملاً ÙˆØ§Ø¶Ø Ù…ÙŠ شود كه آنها كاملاً از نظر قانون يكسان باشند، آن گاه آشكار مي شود كه نخستين شرط رهايي زن، ورود مجدد تمامي زنان به صنعت عمومي است، Ùˆ باز اين امر مستلزم اين است كه خصوصيت خانواده ÙØ±Ø¯ÙŠ Ø¨Ù‡ مثابه ÙˆØ§ØØ¯ اقتصادي جامعه، از ميان برود". اين ØØ±Ùها را انگلس بيش از صد سال قبل زده Ùˆ امروز بسياري از نشريات تØÙ‚يقي در مورد زنان را كه باز كنيد، همين ØØ±Ùها را در آن مي بينيد.
نكته دوم كار خانگي است. اين را بايد بپذيريم كه زن در خانواده Ùˆ در كار خانگي استثمار مي شود. يعني يك مرد كارگر كه خود به وسيله سرمايه دار استثمار مي شود، خودش، همسرش را در خانواده استثمار مي كند Ùˆ نه Ùقط به اين امر آگاه نيست، بلكه آن را طبيعي مي داند. پيشنهادي كه رÙيق زينت داده كه البته خيليها اين پيشنهاد را دارند، اين است كه اول بپذيريم كه آن Ú†Ù‡ زن در خانه انجام مي دهد كار به معني دقيق كلمه است Ùˆ ثانياً ارزش اين كار معين شود. اين يك راه ØÙ„ است كه جامعه مردان متوجه مي شوند چقدر به خاطر نپرداختن اين ارزش، زنان را استثمار مي كنند. وقتي اين روشن شد، آن وقت راه براي پيدا كردن يك راه ØÙ„ كه مسلماً چيزي جز خارج شدن زنان از خانه Ùˆ شركت در زندگي اجتماعي - اقتصادي، نيست، آسان مي شود.
نكته سوم كه رÙيق ناهيد به آن پرداخته، مسأله تشكلهاي مستقل زنان است. اين هم به نظرم پايه ايست. بدون تشكيلات مستقل زنان، هيچ كار جدي براي زنان در Ø³Ø·Ø Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ نمي توان كرد. بايد زنان به مثابه زن با تضاد معين Ùˆ واقعي، وارد صØÙ†Ù‡ مبارزه شوند Ùˆ براي اين بايد سامان Ùˆ سازمان پيدا كنند. اين Ù…Ù†Ø§ÙØ§Øª با اين ندارد كه يك زن هم ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø¨Ø§Ø´Ø¯ Ùˆ هم عضو يك تشكل مستقل زنان Ùˆ به نظر من خوب Ùˆ Ù…Ùيد است كه تمام زنان ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø¨Ù‡ نوعي در جنبش Ùمينيستي Ùˆ در تشكلهاي مستقل زنان شركت داشته باشند. من باز هم تاكيد مي كنم كه زنان جامعه ايران به علت ØØ§ÙƒÙ…يت ولايت Ùقيه Ùˆ نظام استبداد مذهبي، Ùˆ جنبش جهاني زنان به خصوص از اولين ÙƒÙ†ÙØ±Ø§Ù†Ø³ جهاني زنان در نايروبي تا چهارمين ÙƒÙ†ÙØ±Ø§Ù†Ø³ جهاني زنان در پكن، به بسياري مسائل اساسي واق٠شده اند. طبعاً ما ضمن تاكيد بر اين مسائل اساسي كه Ú¯ÙØªÙ‡ ايم، از ØÙ‚وق مساوي اجتماعي، اقتصادي، سياسي Ùˆ قضايي زنان Ùˆ مردان همواره Ø¯ÙØ§Ø¹ كرده Ùˆ نيز معتقديم كه ØÙ‚ سقط جنين Ùˆ ØÙ‚ تصميم در مورد بچه دار شدن بايد به زنان واگذار شود.
بقيه موارد مربوط به تساوي زن Ùˆ مرد، مثل ØÙ‚ طلاق، ØÙ‚ مزد مساوي در مقابل كار مساوي، لغو هرگونه تبعيض در مورد مسائل سياسي، اجتماعي Ùˆ اقتصادي Ùˆ غيره مواردي است كه در برنامه ما منعكس Ùˆ Ø¯ÙØ§Ø¹ از آن جزء وظاي٠ما Ùˆ مسلم جزء وظاي٠مبارزاتي Ùˆ روزمره هر زن ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø§Ø³Øª. ØØ§Ù„ا كه اين موارد را Ú¯ÙØªÙ…ØŒ بگذاريم به اين بپردازم كه اشتباه ما در اين رابطه در گذشته Ú†Ù‡ بود Ùˆ چرا عليرغم اين كه در جنبش ما زنان بسياري ÙØ¹Ø§Ù„ بودند ما در اين جنبش عقب Ø§ÙØªØ§Ø¯ÙŠÙ….
واقعيت اينست كه در دوران شاه زنان بسياري جذب سازمان شدند. بسياري از آنان تا كميته مركزي سازمان ارتقاء پيدا كردند. اما پس از انقلاب به دلايل متعدد، ما از پتانسيل زنان غاÙÙ„ مانديم. البته گرايشهايي در سازمان وجود داشت كه به اين امر توجه مي كرد. در همان اوايل انقلاب به ابتكار سازمان Ùˆ با همكاري تعدادي از زنان ÙØ¹Ø§Ù„ "Ø§ØªØØ§Ø¯ ملي زنان" تشكيل شد. ولي هم در سازمان Ùˆ هم در Ø§ØªØØ§Ø¯ ملي بعضي گيروپيچهاي Ùكري وجود داشت كه اصلي ترين Ùˆ مهمترين آن اين بود كه ما بهاي لازم را به كار مستقل زنان، به عنوان "زن"ØŒ Ùˆ تشكيلات مستقل زنان، به عنوان يك تشكيلات مستقل Ùˆ دموكراتيك، نمي داديم. مي خواستيم ØØ±ÙƒØª Ùˆ تشكيلات مستقل زنان زائده اي Ùˆ يا بخشي از سازمان باشد. اين به نظرم اساسي ترين مسأله بود. در خود سازمان هم وجود روØÙŠÙ‡ مردسالاري به عنوان جريان غالب سبب آن مي شد كه زنان نتوانند از يك سطØÙŠ Ø¨Ø§Ù„Ø§ØªØ± بيايند Ùˆ به اشكال مستقيم Ùˆ يا غير مستقيم در مقابل آنان سد ايجاد مي شد. اين دو اشتباه اساسي ما در گذشته (پس از انقلاب) بود. امروز اما به ميزان قابل توجهي بر اين امر غلبه كرده ايم. راه به ميزان قابل توجهي باز شده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع رجوع
1 - نبردخلق شماره 128 - اول بهمن 1374
2 - نبرد خلق شماره 142ØŒ اول ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÙŠÙ† 1376
3 - Ùمينيسم Ùˆ سوسياليسم ØŒ نبرد خلق شماره 142ØŒ اول ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÙŠÙ† 1376
مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡
ساختار Ø¨ØØ«
ويژگي برجسته نوشته "ضرورت مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ Ùˆ رد تئوري بقا" اثر اميرپرويز پويان، "شكستن تابوهايي است كه نزديك به دو دهه به Ù…Ø§Ù†ÙŠÙØ³Øª توجيه گرايانه جريانات باقي مانده از 1332 تبديل شده بود Ùˆ بنا بر آن گويا مي شد هر Ù…ØÙÙ„ خصوصي را ØØ²Ø¨ Ùˆ هر قهر Ùˆ كرشمه اي را Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª Ùˆ يا ØØªÙŠ Ù…Ø¨Ø§Ø±Ø²Ù‡ ناميد. تÙكرات جسور Ùˆ مهاجم پويان، Ù†ØÙˆÙ‡ نگرش نسل جوان Ùˆ روشنÙكر به سياست مرسوم اپوزيسيون Ùˆ Ùˆ تعميقات خود او را به آشكارترين صورت بيان نمود. نسيم تازه اي كه ÙØ¶Ø§ÙŠ ØªÙ†ÙØ³ÙŠ Ú¯Ø´Ø§ÙŠÙ†Ø¯Ú¯Ø§Ù† راه نوين را وسعت بخشيد Ùˆ (بقاء Ù…Ù†ÙØ¹Ù„) را به گذشته Ùˆ گذشتگان سپرد"1.
مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ØŒ نه در زمان شاه، Ùˆ نه در زمان شيخ، كاري آسان نبوده Ùˆ هرگز هم نخواهد بود. مبارز Ù…Ø³Ù„Ø ÙŠØ¹Ù†ÙŠ مؤمن ترين مخال٠رژيم ØØ§ÙƒÙ… كه جان بر ك٠راهگشاي خلقش است. در زمان شاه اسطوره هايي چون امير پرويز پويان، اØÙ…دزاده ها، بيژن جزني Ùˆ مجاهدين قهرماني چون ØÙ†ÙŠÙ نژاد، بديع زادگان Ùˆ ستارگان ديگري چون شكرالله پاكنژاد كه هرگز خاموش نخواهند شد، انگشت شمار بودند. مبارزه بين سيستم پيچيده ساواك Ùˆ گروه هاي چند Ù†ÙØ±ÙŠ ÙƒÙ‡ گاهي پيش از آن كه ØØªÙŠ Ø¨Ù‡ اولين عمليات دست زنند دستگير مي شدند Ùˆ يا از هم ÙØ±Ùˆ مي پاشيدند، بود. جامعه با آن كه در زير سيستم كنترل شده پليسي ØªÙ†ÙØ³ مي كرد Ùˆ انگيزه خاص انقلابي كم بود Ùˆ آن Ú†Ù‡ بود مختص به Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÙŠ Ø¨Ø§ انديشه اي والا Ùˆ نگرشي استثنايي مي توان ÙŠØ§ÙØª ولي امكان براي گسترش Ùˆ پويش Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ وجود داشت. سازمانهاي درگير با رژيم، شبØÙŠ Ø¨ÙˆØ¯Ù†Ø¯ در اذهان خلق Ùˆ غير قابل لمس. خلق اسطوره مي پروراند، ولي خون نيروي پيشتاز Ù…Ø³Ù„Ø Ø¨Ù‡ علت كمبود Ù†ÙØ± Ùˆ امكانات Ùˆ سيستم پليسي نمي توانست در Ø³Ø·ÙˆØ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ø±Ø®Ù†Ù‡ كرده Ùˆ به آگاهي خلق بپردازد، Ùˆ با وجودي كه از پشتيباني سيستماتيك خلق برخوردار نبود به ناچار با اندك نيرويي كه بالقوه زاينده بود ولي Ø¨Ø§Ù„ÙØ¹Ù„ ايستا، به مبارزه مي پرداخت.
ضربات پي در پي كه به نيروهاي اصلي Ù…Ø³Ù„Ø Ø²Ù…Ø§Ù† شاه وارد آمد، باعث شد كه بسياري از سازمانها Ùˆ گروههاي دموكراتيك - انقلابي نتوانند بعد از پيروزي قيام 57 ØªØØª رهبريت منسجم Ù…Ø³Ù„ØØŒ قدرت را در دست Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ از هرز Ø±ÙØªÙ† دستاوردهاي قيام جلوگيري كنند.
سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران خارج از اين موقعيت نبود، با اين ØªÙØ§ÙˆØª كه كادر رهبري سازمان ديگر از آن توانايي بسيج نيرو Ùˆ انسجام انديشه نيز برخوردار نبود. همان طوري كه مهدي سامع در اول اين يادداشت خاطرنشان كرد، نيروهاي بالقوه Ùˆ Ø¨Ø§Ù„ÙØ¹Ù„ سازمان به دو علت اساسي هرز مي Ø±ÙØªÙ†Ø¯ØŒ اول نبودن رهبري Ø°ÙŠØµÙ„Ø§Ø ÙƒÙ‡ با دورانديشي به تجديد سازمان بپردازد، Ùˆ دوم نبودن ديسيپلين تشكيلاتي - ايدئولوژيكي كه نيروهاي بازمانده بتوانند ØªØØª يك لوا Ùˆ انديشه در راستاي هماهنگ نمودن عمليات Ùˆ مانورهاي اجتماعي خود گام بردارند.
شايد بي جا نباشد كه در اين بخش، به نيروي Ù…Ø³Ù„Ø Ø¯ÙŠÚ¯Ø±ÙŠ هم كه در بسياري از موارد يار Ùˆ رÙيق سازمان بوده نظاره اي بكنيم. سازمان مجاهدين خلق ايران، بعد از پيروزي قيام 1357ØŒ با برخورداري از اين امر كه به هر جهت نيرويي مسلمان Ùˆ مذهبي بوده Ùˆ تا مدتي مي تواند كمتر در گزند مذهبيون لومپن قرار بگيرد، با برگزيدن تاكتيكهاي لازم توانست به دو امر بالا دست يابد. در عرض مدت كوتاهي كادر مركزي سازمان ترميم شد Ùˆ نيروهاي ميليشيا آموزش ديدند. البته آنها هم دچار دگرگونيهاي تشكيلاتي شده بودند ولي در صد اين ريزشها Ùˆ يا "انشعابات" آن قدر ناچيز بود كه نه جامعه آن را جدي مي Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ نه خود جداشدگان.
در زماني كه مجاهدين به بازسازي Ùˆ گسترش خود مي پرداختند Ùˆ در ØØ§Ù„ÙŠ كه مبارزه با رژيم را ÙØ±Ø§ØªØ± از امروز Ùˆ ÙØ±Ø¯Ø§ مي ديدند، قهرمانان چريك در ØµØØ±Ø§ÙŠ ØªØ±ÙƒÙ…Ù† Ùˆ گنبد در راه آرمانهاي خود به خون خود درمي غلطيدند. Ùˆ رژيم دجال با برگزاري "مناظره بين رئيس جمهور وقت Ùˆ كادر رهبري سازمان" (از جمله ÙØ±Ø® نگهدار) خود را در پشت نقاب دموكراسي Ùˆ ØµÙ„Ø Ø¯ÙˆØ³ØªÙŠ مخÙÙŠ كرده Ùˆ دست به "پاكسازي" به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø "ضد انقلابيون" مي زد. Ùˆ آقاي بني صدر براي خود كارت تبريك مي ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯ كه "بي شك در تاريخ معاصر جهان Ùˆ اگر نگوييم در تاريخ چند قرن اخير جامعه هاي بشري، اين نخستين بار است كه رئيس جمهور در يك Ø¨ØØ« آزاد با كساني شركت مي كند كه آنها در بخشي از كشور با بخشهايي از كشور بر ضد يك ØÙƒÙˆÙ…تي كه از انقلاب به وجود آمده است Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ روبرو شدند"2 .
سقوط دائمي Ùˆ بيمارگونه سازمان در همان زمان مشخص بود. نشريه كار در رابطه با شهادت رÙقاي وابسته به سازمانش مي نويسد: "...علاوه بر اين سازمان نشان داد كه در سپاه پاسداران جناØÙŠ ÙˆØ¬ÙˆØ¯ دارد كه عليه مردم توطئه مي كند Ùˆ با اقدامات ÙØ§Ø´ÙŠØ³ØªÙŠ Ø®ÙˆØ¯ مثل صدور دستور ØÙ…له به راهپيمايي 19 بهمن Ùˆ تيرباران رهبران شوراهاي تركمن ØµØØ±Ø§ در خدمت ارتجاعي ترين طبقات درآمده است. اما اكثريت توده پاسدار Ùˆ يك بخش از رهبري آنها را بايد از بقيه سوا كرد..." 3 معلوم نيست كه هد٠از اين خوش رقصي Ú†Ù‡ بوده ولي اگر بخواهيم خوشبينانه بپذيريم كه منظور ايجاد شكا٠در بين نيروهاي رژيم بوده است،اكنون مي دانيم كه چنين چيزي، با چنين ترÙندي امكان پذير نمي توانست باشد. ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± هم اميدي به اين تاكتيك (سوخته) وجود داشت، سازمان مي بايست در آن مقطع از زمان به گسترش خود بيشتر Ùكر مي كرد.
به همين جهت بايستي Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØª كه مبارزه كنوني عليه خميني Ùˆ پاسداران او ميسر نمي توانست شود اگر مجاهدين هم به همان چاله اي كه سازمان Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ بود مي Ø§ÙØªØ§Ø¯.
آن Ú†Ù‡ كه اكنون براي سازمان اساسي Ùˆ قابل Ø¨ØØ« است، خودزني به خاطر گذشته نيست، بلكه تجربه آموزي از گذشته است. Ùˆ اين كه با شناختي كه سازمان پيدا كرده است Ùˆ با توجه به اين امر كه سيستم ØØ§ÙƒÙ… بر ايران صدها برابر پليسي تر شده Ùˆ مردم با نگرشي ديگر به وقايع روزمره مي نگرند، بايستي از خود پرسيد كه آيا هنوز هم مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ صØÙŠØ است؟ آيا سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران، با توجه به شكل تشكيلاتي موجود Ùˆ ساختار روابطش با خلق در درون مرزهاي ايران Ùˆ اين امر كه بيشتر "Ù…ØØ§ÙÙ„" گسترده Ú†Ù¾ به سازمان گرايش دارند 4 ØŒ آيا برداشتن اسلØÙ‡ Ùˆ وارد شدن به درگيري مستقيم با رژيمي كه ماهيتش براي همه روشن است عاقلانه است؟ بيژن جزني مي گويد كه مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ Ùˆ گسترش آن Ùقط در عمل ميسر است. اكنون سؤال اساسي اين است كه آيا بايد به بقاء توجه داشت Ùˆ يا با همين اندك گستردگي سازمان بايد دست به عمل نظامي زد؟ Ùˆ اگر اين چنين است پس راندمان عملياتي سازمان در دهه اخير Ú†Ù‡ بوده است؟
سامع : بگذاريد از همين چند جمله آخر شما شروع كنم. چون درست من با اين متدي كه شما در جملات آخر به كار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ايد Ùˆ به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ú† گيري كرده ايد، مخالÙÙ…. وقتي سال 1349 عمليات Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران شروع شد، جامعه ايران از مرداد 1332 طي يك سلسله ÙØ±Ø§Ø²Ùˆ نشيب در ركود Ùˆ خمود به سر مي برد Ùˆ جنبش ÙØ§Ù‚د پيشاهنگ انقلابي بود. در ابتداي شروع عمليات نظامي شعار رÙقاي ما اين بود كه "اگر خون قادر به بيداري خلق است، بگذار از خون ما رودخانه اي خروشان جاري شود". نظريه "رد تئوري بقاء" براي غلبه بر همين شرايط، به عمليات سياسي - نظامي با خصلت تبليغ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ به عنوان تاكتيك Ù…ØÙˆØ±ÙŠ ØªØ§ÙƒÙŠØ¯ مي كرد. من معتقدم مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اكنون هم اگر Ú†Ù‡ خصلت تبليغ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ ندارد Ùˆ تاكيد دارم كه اگر چنين خصلتي به اين مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ بدهيم خطاست، اما كماكان شكل اصلي مبارزه است كه ساير اشكال مبارزه پيرامون آن رشد، گسترش Ùˆ بقاء داشته Ùˆ مؤثر خواهند بود. اما تاكيد بر شكل اصلي مبارزه، به هيچ وجه به خاطر اين نيست كه رÙقا پويان Ùˆ جزني در آن شرايط بر چنين تاكتيكي تاكيد مي كردند.
ÙØ¯Ø§ÙƒØ§Ø±ÙŠÙ‡Ø§ Ùˆ از خودگذشتگيهايي كه انقلابيون دوره اخير از خود نشان داده اند با هيچ عدد Ùˆ رقمي نمي تواند با گذشته مقايسه شود. تمام اعدامهاي زمان شاه از سال 1332 به بعد به طور مسلم كمتر از هزار Ù†ÙØ± است. اما امروز چه؟ به عمليات Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ نگاه كنيد. من از عمليات Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ مجاهدين خلق ايران Ùˆ ارتش آزاديبخش در اين جا نمونه نمي آورم. از جريانات ÙØ¹Ø§Ù„ در جنبش كردستان مثل ØØ²Ø¨ دموكرات Ùˆ كومله مثال نمي آورم. Ùقط عمليات نظامي بقيه گروههاي كوچك معتقد به مشي Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ از نظر نظامي (Ùˆ نه از نظر تبليغ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡) ØŒ چندين Ùˆ چندين برابر عمليات نظامي در دوران شاه است.
از اين ØØ±Ùها كه مي زنم منظورم اين است كه نبايد ما را بنا به Ú¯ÙØªÙ‡ ها Ùˆ نوشته هاي رÙقايمان در زمان شاه، به بي عملي متهم كرد. اين كار اساساً قياس درستي نيست. در همين جا لازم است بگويم كه ما از ØØ¯ÙˆØ¯ رويدادهاي مربوط به جنگ خليج ÙØ§Ø±Ø³ØŒ تاكنون عمليات نظامي نداشته ايم. روشن است كه گروههايي كه به عمليات Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ دست مي زدند، بنا به دلايل مشخصي در نوار مرزي Ùˆ در خاك عراق مستقر بودند. قبل از رويدادهاي مربوط به جنگ خليج ÙØ§Ø±Ø³ØŒ براي همه امكان داشت كه در آن جا پايگاه داشته باشند. پس از آن رويداد، در منطقه كردستان عراق، Ùقط جريانهاي سياسي كرد ايراني Ùˆ در منطقه مياني Ùقط ارتش آزاديبخش ملي ايران، پايگاه دارد.
بنابراين ØŒ اين كه ما اكنون پايگاه نظامي در نوار مرزي Ùˆ در خاك عراق نداريم، مسأله ايست كه به شرايطي كه پيش آمد برمي گردد. ضمناً اگر از آن موقع تاكنون Ú†Ù‡ به بيلان ارتش آزاديبخش ملي ايران Ùˆ Ú†Ù‡ به بيلان گروههاي سياسي كردستان ايران كه نيروي Ù…Ø³Ù„Ø Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ØŒ نگاه كنيد، مي بينيد كه چندان عمليات مهم نظامي نداشته اند. اين يك امر تصادÙÙŠ نيست، برمي گردد به شرايط كنوني. بنابراين از يك نگاه عمومي Ùˆ نه نگاه خصوصي به سازمان ما، من معتقدم كه عليرغم اين كه شكل اصلي مبارزه در شرايط كشور ما Ùˆ ØªØØª نظام ولايت Ùقيه، مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ است، اما در اين سالهايي كه شما بيلان مي خواهيد، تاكتيكهاي سياسي Ùˆ اجتماعي تقدم تاكتيكي Ùˆ عملي دارند. البته هد٠اين تاكتيكها بايد تلÙيق مبارزه اجتماعي با مبارزه نظامي Ùˆ ايجاد شرايط مناسب Ùˆ راهگشايي براي انجام عمليات قطعي براي سرنگوني رژيم باشد. در عمل هم طي دهه اخير، عليرغم برداشتها Ùˆ تØÙ„يلهاي Ù…Ø®ØªÙ„ÙØŒ همين گونه پيش Ø±ÙØªÙ‡ است.
اما در مورد خود ما، بايد توجه داشته باشيد كه انجام يك يا دو عمل نظامي در سال در داخل ايران، مسأله ايست كه ما اگر تصميم بگيريم، مي توانيم به آن عمل كنيم. ولي اين ØØ±ÙƒØªÙ‡Ø§ØŒ مسأله اي نه از ما به طور خاص Ùˆ نه از جنبش به طور عام ØÙ„ نمي كند. ÙØ±Ø¶ كنيد كه ما اكنون در تهران عمليات نظامي انجام دهيم، سؤال اولي كه پيش مي آيد اين است كه هد٠ما از اين عمليات چيست؟ آيا هد٠"تبليغ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡" به آن معني كه تاكتيكهاي نظامي در زمان شاه، تعري٠مي شده، است؟ آيا Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯Ù† سازمان است؟ آيا جذب نيروي جوان Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³ØªØŸ آيا هد٠ضربه زدن به دستگاه نظامي رژيم Ùˆ در نتيجه ÙØ±Ø³ÙˆØ¯Ù‡ كردن آن است؟ ما ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± بتوانيم به عمليات Ùˆ ØØ¶ÙˆØ± نظامي خود تداوم ببخشيم (در داخل ايران Ùˆ نه در نوار مرزي كه براي ما امكان استقرار در آن جا ميسر نيست) نمي توانيم به هيچكدام از اهداÙÙŠ كه برشمردم دست يابيم. ضمناً توجه داشته باشيد كه براي پاسخ درست دادن به يك سلسله تضادها، چالشها، تنگناها Ùˆ ضعÙها، بايد جدي Ùˆ صادق بود. سازمان ما امروز از Ù„ØØ§Ø¸ توانايي، قدرت عمل، كادرها Ùˆ ... در سطØÙŠ Ø¨Ø³ÙŠØ§Ø± پايين تر از سال 1347 كه اولين ضربه به گروه رÙيق بيژن جزني وارد شد، است. آن موقع ما از پليس شاه ضربه خورديم ولي در درون معلوم بود كه Ú†Ù‡ مي خواهيم Ùˆ به كجا مي رويم Ùˆ هيچ انشعابي Ùˆ ضربه دروني هم در چشم انداز ما نبود. اينها واقعياتي است كه بايد در ارزيابي ما مورد توجه قرار گيرد.
چند سوال
س - آيا مواÙÙ‚ هستيد كه نيرو Ùˆ كادري كه به مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ معتقد باشد ولي تجربه نظامي نداشته باشد، وقتي كه با پيچيدگي اوضاع در ميدان عمل سياسي - نظامي روبرو بشود پتانسيل بريدنش بيشتر خواهد بود؟ آيا نيرو Ùˆ يا كادرهاي شما در ارتش رهائيبخش ملي ايران ÙØ¹Ø§Ù„انه شركت مي كنند؟ اگر نه چرا؟
ج - برعكس معتقدم كه اگرخطر بريدن باشد در اين دوران بيشتر است. در دوراني كه عمل نظامي به طور مشخص در دستور كار قرار مي گيرد، نه Ùقط بريدگي بيشتر نمي شود بلكه ØØ±ÙƒØª سرعت مي گيرد Ùˆ ØØªÙŠ Ø¨Ø³ÙŠØ§Ø±ÙŠ از كسان كه در شرايط تدارك به علت پيچيدگيهاي آن بريده اند، در شرايطي كه عمل نظامي مسأله روز است، باز به صØÙ†Ù‡ برمي گردند. ضمناً اين سالها عمليات نظامي اي در جريان نبوده كه ما از آن كنار باشيم، Ùˆ من Ùكر مي كنم وقتي امكان عمل نظامي به وجود مي آيد Ùˆ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از اين امكان درست باشد، ÙØ§ØµÙ„Ù‡ آن با سرنگوني رژيم بسيار كوتاه است Ùˆ در آن شرايط ما هم در عمل نظامي بنا به موقعيتي كه در آن هستيم Ùˆ ارزيابي مشخص آن روز، شركت خواهيم كرد. البته منظور من، عمل نظامي Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ نيست كه به هر ØØ§Ù„ هميشه مي توان به آن دست زد Ùˆ از عهده ØØªÙŠ Ù†ÙŠØ±ÙˆÙŠ كوچكي مثل ما هم برمي آيد.
در مورد شركت در ارتش آزاديبخش ملي ايران بايد توجه داشته باشيد كه ارتش آزاديبخش ملي يك سلسله شرايط Ùˆ ضوابطي دارد كه هر كسي كه به آن بپيوندد بايد رعايت كند. مهمترين اين شرايط اين است كه اولاً ارتش Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ را به صورت ÙØ±Ø¯ÙŠ Ù…ÙŠ پذيرد Ùˆ نه گروهي Ùˆ ثانياً هر كسي كه بخواهد به ارتش بپيوندد بايد تعهد بسپارد كه تا سرنگوني رژيم در اين مبارزه شركت داشته باشد. به نظر من اين ضوابط، درست است Ùˆ Ù…ØØµÙˆÙ„ يك تجربه طولاني است، ولي با شرايط ما جور درنمي آيد. چون ما در شرايطي نيستيم كه بگوييم بخشي از نيروهايمان به طور ÙØ±Ø¯ÙŠ Ø¨Ù‡ ارتش بپيوندند. ثانياً ÙØ±Ø¶ كنيد يك نيروي ما كه تا ديروز در ارتش بوده، امروز ما به هر دليلي Ø§ØØªÙŠØ§Ø¬ داشته باشيم كه او را به جاي ديگري منتقل كنيم، اگر ÙØ±Ù…اندهي ارتش اين ØÙ‚ را براي ما قائل شود، در عمل ضوابط خود را سوراخ كرده است. Ùˆ اگر ما نتوانيم مشكل خود را ØÙ„ كنيم، در آن صورت ما تابعي از ØØ±ÙƒØª Ùˆ ضوابط ارتش مي شويم.
اين را هم توجه داشته باشيد كه ارتش آزاديبخش ملي ايران يك نهاد مستقل است Ùˆ زير نظر شورا Ùˆ يا ماÙوق شورا نيست Ùˆ بنابراين به دلايل بسيار منطقي Ùˆ قابل درك نمي تواند ما را در ستاد ÙØ±Ù…اندهي خود شركت دهد. اينها بخشي از دلايلي است كه ما در ارتش شركت نمي كنيم. البته اگر عمليات نظامي در دستور كار قرار گيرد، در آن صورت ما تصميم مشخصي خواهيم Ú¯Ø±ÙØª.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع رجوع
1 - مقدمه اي بر نوشته رÙيق اميرپرويز پويان : ضرورت مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ Ùˆ رد تئوري بقاء
2 - مناظره تلويزيوني اسÙند 1358
3 - نشريه كار شماره 49 - 15 اسÙند58
4 - نبردخلق شماره 140 - اول بهمن 1375ØŒ ØµÙØÙ‡ 3
ما و شورا
ساختار Ø¨ØØ«
شوراي ملي مقاومت كه به همت مجاهدين Ùˆ با همكاري Ø§Ø¨ÙˆØ§Ù„ØØ³Ù† بني صدر شكل Ú¯Ø±ÙØªØŒ در وهله اول نه تشكيلاتي داشت Ùˆ نه اساسنامه Ùˆ برنامه Ùˆ طرØÙ‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ¹Ø¯Ø¯ چندين ØµÙØÙ‡ اي به شكل امروز. با "ميثاق" بني صدر كه به نام "ميثاق شوراي جبهه مقاومت ملي " 1 شروع به ÙØ¹Ø§Ù„يت كرد. در زمان تشكيل، تنها Ù‡Ø¯Ù Ø§ÙØ´Ø§ بين المللي رژيم Ùˆ آماده نمودن بستر براي دموكراتيزه نمودن سيستم سياسي پس از سرنگوني قريب الوقوع خميني بود.
واقعيت آن است كه با تمام ÙØ¯Ø§ÙƒØ§Ø±ÙŠÙ‡Ø§ØŒ جانبازيها Ùˆ ايثاري كه سازمان مجاهدين خلق ايران به عنوان نيروي Ù…ØÙˆØ±ÙŠ Ø´ÙˆØ±Ø§ÙŠ ملي مقاومت از خود نشان داد، خميني در زير دو پوشش اختناق Ùˆ تشنج زايي به ØÙŠØ§Øª ننگين خود ادامه داد. مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ بي امان مجاهدين Ùˆ ديگر نيروهاي مبارز Ù…Ø³Ù„Ø Ù‡Ø± چند بر ØÙ‚انيت ايمان آنها تاكيد مي ورزيد ولي مردم با شنيدن اخبار Ùˆ شدت برخورد ÙˆØØ´ÙŠØ§Ù†Ù‡ دشمن با انقلابيون، سر به درون برده Ùˆ از همكاري Ùˆ پشتيباني علني نيروهاي انقلابي خودداري نمودند. در شق سياسي، رژيم هرچه بيشتر به Ø®ÙˆØ¯ÙØ±ÙˆØ´ÙŠ Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø®Øª Ùˆ كشورهايي چون آلمان، ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ Ùˆ ØØªÙŠ "شيطان بزرگ" از Ø³ÙØ±Ù‡ خلق كه رژيم در برابر آنها پهن كرده بود تا توانستند خوردند، بردند Ùˆ هنوز هم ادامه مي دهند. اين Ø®ÙˆØ¯ÙØ±ÙˆØ´ÙŠ Ù†ØªÙŠØ¬Ù‡ اي نداشت به جز تنها شدن "شورا" در صØÙ†Ù‡ سياست بين المللي. شورا برخلا٠آن Ú†Ù‡ كه اميد داشت (يعني Ø¯ÙØ§Ø¹ بي چون Ùˆ چراي اروپا از ØÙ‚وق بشر كه در ايران نقض مي شد Ùˆ در نتيجه مبارزه دموكراتيك مردم) مجبور شد كه سنگ سنگين مبارزه را بر دوش خود به سوي مقصد ØÙ…Ù„ كند.
در اوايل تشكيل شورا، نيروهاي ÙØ¹Ø§Ù„ به چند دسته مشخص بازماندگان شاه، نيروهايي كه Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± "جبهه وسيع" Ùˆ ØØ§Ø¶Ø± به همكاري با هركس Ùˆ ناكسي، Ùˆ نيروهاي Ú†Ù¾ Ùˆ دموكرات ØŒ به اضاÙÙ‡ نيروهاي شورا متعلق بودند. يكي از اين نيروها سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ بود. بدون شك آنها مي توانستند بهترين يار Ùˆ ياور مجاهدين در آن مقطع از زمان باشند، ولي نه تنها نشدند Ùˆ به تجزيه Ùˆ تنشهاي دروني ادامه دادند، بلكه زماني كه مهدي سامع به شورا پيوست ØŒ عمل وي را ØªÙ‚Ø¨ÙŠØ Ù†Ù…ÙˆØ¯Ù†Ø¯.
اگر بخواهيم بي Ø·Ø±ÙØ§Ù†Ù‡ با مقوله ÙŠ Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª بازماندگان Ø³Ú†ÙØ®Ø§ كه خود را در شكل اقليت نشان مي داد برخورد كنيم، شايد دليل Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØªÙ‡Ø§ÙŠ Ù‡ÙŠØ³ØªØ±ÙŠÙƒ آنها را در دو اظهار نظر هواداران اقليت (در رابطه با دادگاه ربايندگان هواپيما در تيرماه 62 در پاريس) ÙŠØ§ÙØª: "ما در زمان شاه، اين اشتباه را كرديم كه همه آمديم با رژيم شاه جنگيديم Ùˆ همه يك خط را پيش برديم كه در نتيجه خميني ØØ§ÙƒÙ…يت پيدا كرد Ùˆ ديكتاتور شد. الان نوبت اينها (مجاهدين) است Ùˆ از همين ØØ§Ù„ا بايد جلويشان را بگيريم ... انشعابات ما هم ناشي از ÙØ±ØµØª طلبي هاي سازمان مجاهدين است..." Ùˆ ديگر آن كه در شعاري كه در همان ايام مي دادند "ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ از تكرار دراماتيك تاريخ (منظور تاريخ ايران است) جلوگيري كند"2 . مسعود رجوي در رابطه با اين نوع جريانها مي گويد: "ÙØ±Ø¯Ø§ واي به ØØ§Ù„ متقاضيان امروزي تلاشي شوراي ملي مقاومت! در اين صورت ØØªÙŠ Ø¨Ù‡ ÙØ±Ø¶ اين كه ما (مجاهدين) نيز شكست خورده Ùˆ ØØªÙŠ Ø§Ø² صØÙ†Ù‡ جامعه Ù…ØÙˆ بشويم، باز هم به طريقي Ùˆ تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ø¯ÙˆØ±Ø§Ù† مرØÙˆÙ… مصدق تداعي مي شود كه لعنت شكست، به ØÙ‚ Ùˆ بيش از همه نصيب ØØ²Ø¨ توده شد Ùˆ از آن پس نيز جز Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· Ùˆ تباهي مسيري نپيمود؛ به ØØ¯ÙŠ ÙƒÙ‡ امروز ديگر اين ØØ²Ø¨ مردم ÙØ±ÙˆØ´ اساساً از جبهه خلق Ùˆ انقلاب خارج شده است" 3.
بسياري معتقد بودند كه تØÙ„يل بازماندگان سازمان اقليت كه نه ديگر به مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ ايماني داشتند Ùˆ نه به مبارزه اصولي سياسي، برداشتي سطØÙŠ Ø§Ø² يك مقوله بسيار پيچيده بود كه منجر به آناليز قياسي بين دو پديده در دو مرØÙ„Ù‡ زماني Ù…ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ گزينش برخورد عكس العملي گرديد Ùˆ نتيجه آن شد كه ديديم. وقتي كه انديشه مجاهدين اصلي شود، طبيعتاً ديگر پارامترهاي موجود در معادله اي كه در جلوي رو هست بي ارزش شده Ùˆ تبديل به ÙØ±Ø¹ÙŠØ§Øª مي شود. تشابه ايدئولوژيكي اسلام مجاهدين Ùˆ خميني ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± هم قانونمند Ùˆ قابل توجه باشد، ولي Ùقط يك پارامتر است. مبارزه مجاهدين باخميني با شناخت Ùˆ ايمانشان به همين ايدئولوژي تداوم داشته است Ùˆ تا زماني كه مجاهدين گرايشي به راست ترين نگرش مذهبي (از نوع خميني) نشان نداده اند، بهتر آن است كه قصاص قبل از جنايت نشود، Ùˆ در راه پويايي شورا كوشش شود.
سامع در ØØ§Ù„ÙŠ كه مبارزه مجاهدين را ارج مي گذارد، ولي با مسائل روز واقع بينانه برخورد مي كند. وي در رابطه با 30 خرداد مي گويد: "اما قضاوت ديگري هم وجود دارد، قضاوتي كه 30 خرداد را يك نقطه عط٠در جنبش رهايي بخش ميهن ما مي داند، قضاوتي كه معتقد است 30 خرداد بسياري از ص٠بنديهاي ÙØ±Ù…اليستي Ùˆ ادعاهاي توخالي را به هم زد، مضامين را برجسته كرد، Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… را تعميق بخشيد Ùˆ آغاز يك مسير براي رهايي بود. قضاوتي كه ارزش اجتماعي Ùˆ انقلابي مجاهدين خلق را درست به خاطر درك آن شرايط، Ùˆ ØØ±ÙƒØª جدي Ùˆ سراپاشور در رابطه با آن مي داند".
در ادامه مي گويد: "اما هر آغاز انقلابي الزاماً نهايت انقلابي نخواهد داشت. زيرا همه اين خصوصيات كه برشمرديم در دوران نبرد انقلابي براي كسب قدرت سياسي است. ØØªÙŠ Ø¨Ø§Ù„Ø§ØªØ± از آن هر جهت گيري استراتژيك انقلابي همواره در راه انقلابي پيش نمي رود Ùˆ در تاريخ بسيار ديده ايم كه نيروهايي از اين جهت استراتژيك Ù…Ù†ØØ±Ù شده اند. "Ù…Ù†ØØ±Ù" نه به اين معني كه توان تاريخي Ùˆ طبقاتي آنها تمام شده، بلكه بدين معني كه به ظرÙيتهاي تاريخي Ùˆ طبقاتي خود پشت كرده Ùˆ آن را بلاجواب گذاشته اند. راستي آيا اگر چنين نبود تاريخ Ùˆ مبارزه عادلانه تا اين ØØ¯ شكوهمند بود؟ اما هر مبارزه شكوهمند Ùˆ انقلابي براي سرنگوني يك رژيم، به شرطي موÙÙ‚ مي شود كه در ذهنيت توده ها سيماي جانشين شكل بگيرد Ùˆ مورد قبول واقع شود. اين موضوع به اضاÙÙ‡ سازماندهي مبارزه توده ها براي قيام Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ØŒ امر سرنگوني را متØÙ‚Ù‚ مي سازد. امروز جنبش ما در هر دو مورد كمبود ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† دارد. زيرا خميني هنوز هست، زندانها وجود دارد، اعدامها ارقام تصاعدي دارد Ùˆ... اما مبارزه هم وجود دارد، مبارزه اي بسيار خونين Ùˆ اصيل، مبارزه اي كه بسياري از روشنÙكران كنار گود واقعيت آن را نمي بينند، مبارزه اي كه بسياري از رجال ما را باز هم به Ùكر موج سواري مي اندازد. مبارزه اي كه عمق Ùˆ وسعت آن، براي هر كس كه در رابطه مستقيم با آن نيست، مي تواند از Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ كردار ØØ§ÙƒÙ…ان جبار ايران معين شود. اما براي پيشبرد هرچه بيشتر چنين مبارزه اي Ùˆ تسريع سرنگوني رژيم ارتجاعي خميني ضروري است كه مجاهدين از آينده تصوير روشن Ùˆ صريØÙŠ Ø§Ø±Ø§Ø¦Ù‡ كنند به ويژه بيش از پيش روشن سازند كه چگونه ØÙƒÙˆÙ…تي را براي آينده مد نظر دارند"4.
البته شايد چنين موضع گيري اي سالها پيش بسياري از مشكوكين به ØÙ‚انيت شورا را به سكوت دعوت مي كرد، ولي هستند بسياري كه از سازمان مي پرسند: "آيا جواب خود را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ايد؟". آيا مجاهدين هژموني طلب نيستند؟ آيا پروسه دموكراسي آن گونه كه در هر سيستم ائتلاÙÙŠ مرسوم است بر شورا هم ØØ§ÙƒÙ… است؟ مگر نمي Ú¯ÙØªÙŠØ¯ كه "مشخصاً در آينده ايران به هر انتخاباتي كه نتيجه 70 درصد به بالا براي يك ØØ²Ø¨ سياسي خاص (مثلاً ØØ²Ø¨ كمونيست) داشته باشد مشكوك خواهم شد" 5 پس چگونه است كه به تعداد مجاهدين در شورا مشكوك نمي شويد؟ Ùˆ Ú†Ù‡ مي شود كه رئيس جمهور منتخب را از مجاهدين انتخاب مي كنيد؟ Ùˆ كليه نمايندگان شورا در كشورهاي غربي از مجاهدين هستند؟ آيا شك "اقليت" در آن Ø¨ØØ¨ÙˆØÙ‡ درست نبود؟ مگر نه آن كه شعارهاي Ù…ØÙˆØ±ÙŠ "ايران - رجوي" Ùˆ "مريم مهر تابان" Ùˆ امثالهم است. پس شعارهاي ايجابي Ú†Ù‡ شدند؟ Ú†Ù‡ شد كه در كرمانشاه مردم Ùˆ ارتش رهايي بخش ادغام نشدند؟ Ú†Ù‡ شد كه مبارزات سياسي شورا به نتيجه ننشست Ùˆ دادگاه ميكونوس كه مي توانست نقطه اتمام رژيم شود با بيانيه آبكي وزراي اروپا به پايان رسيد؟
سامع : قبل از اين كه به سؤالهاي Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بپردازم بهتر است كه اول چند Ù…Ùهوم پايه اي را سبك Ùˆ سنگين كرده Ùˆ ببينيم كه رابطه اين Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… با كار عملي ما در شورا Ú†Ù‡ مي تواند باشد. اولين سؤال اينست كه ما از ائتلا٠چه مي Ùهميم Ùˆ منظورمان از آن چيست؟ آيا ائتلا٠يعني يك همبستگي دائمي، كه در آن كليه نيروها، بدون در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ† مقدار انرژي Ùˆ توان تشكيلاتي، به يك اندازه ØÙ‚ اعمال نظر دارند؟ آيا منظور ما از ائتلا٠اينست كه آنها به كارند Ùˆ ما بخوريم؟ آيا منظور از ائتلا٠يعني اطاعت بي چون Ùˆ چرا از هر آن Ú†Ù‡ سازمان Ù…ØÙˆØ±ÙŠ Ù…ÙŠ گويد؟ جواب ما به تك تك اين سؤالها منÙÙŠ است.
Ø§Ø¦ØªÙ„Ø§ÙØŒ مخصوصاً در شرايطي كه شكل اصلي مبارزه، Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ است از مشخصه هاي زير برخوردار است:
اولاً براي تØÙ‚Ù‚ يك هد٠سياسي تشكيل مي شود. هد٠استراتژيك آن مشخص است. تاكتيكهاي سياسي هم بر مبناي آن استراتژي Ø·Ø±Ø Ø±ÙŠØ²ÙŠ شده Ùˆ به مورد اجرا گذاشته مي شود. طبيعتاً نيرويي كه اكثريت را در اين ائتلا٠داشته باشد، هم در استراتژي Ùˆ هم در تاكتيك مي تواند ØØ±Ù خود را بيشتر پيش ببرد. نيروهايي كه از Ù„ØØ§Ø¸ كمي كوچكتر باشند، بايستي با گسترش سازماني خود در گزينش اين تاكتيكها مؤثر بشوند.
ثانياً اگر مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ در پايه ريزي اين ائتلا٠و ادامه ØÙŠØ§Øª آن نقش تعيين كننده داشته باشد، بنابراين نيروي نظامي تمام ØØ±ÙƒØ§Øª ائتلا٠را ØªØØª تأثير قرار مي دهد.
در مورد شوراي ملي مقاومت، ضمن آن كه در مورد اتخاذ مواضع سياسي Ø§ØØªÙŠØ§Ø¬ به اكثريت دو سوم آراء بدون راي منÙÙŠ سازمانهاي عضو شورا دارد، در مورد ارتش آزاديبخش ملي ايران، موضوع Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است. ارتش آزاديبخش، يك نهاد مستقل با اساسنامه Ùˆ برنامه Ùˆ آئين نامه هاي خاص خود است كه ضمن آن كه شورا آن را ابزار اعمال شكل اصلي مبارزه اعلام كرده، اما يك نهاد ØªØØª نظر شورا نبوده Ùˆ اساسنامه Ùˆ آئين نامه آن در شورا به تصويب نرسيده است. يك نهاد به معني دقيق كلمه مستقل است. بنابراين هيچ كدام از ضوابط مربوط به مناسبات نيروها Ùˆ شخصيتهاي تشكيل دهنده شورا، در مورد ارتش آزاديبخش ملي ايران صادق نيست Ùˆ اين يك امر اصولي است.
ØØ§Ù„ اگر به سؤالهاي Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بخواهم بپردازم، شايد بشود بسياري از سؤالها را جواب داده Ù…ÙØ±ÙˆØ¶ داشت. در كليت Ùˆ به خصوص در مورد Ú¯ÙØªÙ‡ من در (راه آزادي شماره 3) بايد بگويم كه آري ما جوابهايي را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ايم. در آن زمان به خصوص كه آن مقاله نوشته شده بود شورا Ø·Ø±Ø Ø¬Ø¯Ø§ÙŠÙŠ دين از دولت را تصويب نكرده بود، Ùˆ يا بسياري از ممسائل ديگر. البته مقاومت به جلو مي رود، مسائل سياسي جديدي Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠ شود، اشتباهاتي رخ مي دهد، Ùˆ دستاوردهايي كيÙÙŠ اندوخته مي شود. هر Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙŠØŒ مسائل جديدي را به همه تØÙ…يل مي كند، كه نيروهاي تشكيل دهنده اين ائتلا٠بايستي با آنها برخورد كرده Ùˆ به آن بپردازند. خلاصه آن كه ما به جلو ØØ±ÙƒØª كرده ايم، مسير طولاني را كوبيده ايم Ùˆ به اين نقطه رسيده ايم Ùˆ در اين نقطه من هنوز معتقدم كه مجاهدين خلق به ظرÙيتهاي تاريخي Ùˆ طبقاتي خود پشت نكرده Ùˆ دارند اين مسير را طي مي كنند. Ø¨ØØ±Ø§Ù†Ù‡Ø§ Ùˆ يا بهتر است بگويم Ø·ÙˆÙØ§Ù†Ù‡Ø§ØŒ زمين لرزه هاي سهمگين، Ø¢ØªØ´ÙØ´Ø§Ù†Ù‡Ø§ Ùˆ... خلاصه آن Ú†Ù‡ طي سالهاي 64 تاكنون Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ØŒ بسا جريانهاي بسيار بزرگ را نابود Ùˆ ذوب كرد ولي مجاهدين در مسير پاسخ به ظرÙيتهاي تاريخي Ùˆ طبقاتي خود نابود نشدند Ùˆ به جلو ØØ±ÙƒØª كردند. اين يك امر ساده اي نيست. ممكن است كساني كه مسائل را جدي نمي گيرند Ùˆ يا Ø·ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ زمين لرزه اجتماعي نديده اند Ùˆ يا در مورد آن مطالعه نكرده اند، به اين ماندگاري توجه نكنند، اين به خودشان مربوط است، چوب آن را مي خورند.
ØØ§Ù„ا ما در سال 1376 هستيم. اگر به رويدادهاي مهم يك دهه گذشته Ùكر بكنيم، خواهيم ديد كه چگونه مسير پر ÙØ±Ø§Ø² Ùˆ نشيب، پر پيچ Ùˆ خم، پر از سنگلاخ Ùˆ چاله Ùˆ چاه، پيموده شده است. اين ØÙ‚ايق، البته ØÙ‚ايقي مطلق، بدون چالش، بدون تنگنا Ùˆ بدون ضع٠نيست ولي مخالÙين نمي خواهند به طور جدي به اين مسأله Ùكر كنند. البته دشمن، يعني رژيم دقيقاً به اين امر توجه دارد. Ùˆ در اين جاست كه نقش تعيين كننده Ùˆ بلامعارض مسعود رجوي روشن مي شود. Ùكر مي كنم به سؤال "آيا جواب خود را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ايد؟" پاسخ داده ام. ما در اين مسير به جلو Ø±ÙØªÙ‡ ايم. جواب قطعي در اين مرØÙ„Ù‡ با سرنگوني رژيم داده مي شود. از آن موقع تا ØØ§Ù„ا جنبش به پيش Ø±ÙØªÙ‡ است. من البته Ú†Ùƒ سÙيد نمي دهم كه بقيه مسير هم به جلو طي خواهد شد. آن Ú†Ù‡ مهم است پروسه ايست كه گذشته Ùˆ براساس ارزيابي اين پروسه، دليلي وجود ندارد كه اولاً آن "ظرÙيتهاي تاريخي Ùˆ طبقاتي" به پايان رسيده باشد Ùˆ يا مجاهدين خلق به آن پشت كرده باشند.
اما در مورد بقيه موارد، مسأله پروسه دموكراسي "شورا" در اساس يك امر نظري Ùˆ ØÙ‚وقي نيست. به اين كه تعداد مجاهدين در شورا چقدر است (كه البته من به آن مي پردازم) هم مربوط نمي شود. اين يك مسأله عملي Ùˆ البته بسيار سخت Ùˆ پيچيده است. كه دقيقاً Ùˆ بدون آن كه در كلي ترين خطوط بتوان از آن گريزي داشت، به توازن قوا بستگي دارد. اگر شما Ùقط جنبه نظري Ùˆ يا ØÙ‚وقي آن را در نظر بگيريد، شورا در اساس نقطه ضعÙÙŠ ندارد. اما در عمل توسعه دموكراسي، به توسعه نيروهاي مختل٠مربوط مي شود Ùˆ اين ربطي به وضعيت مجاهدين خلق ندارد. اين به ديگران مربوط مي شود كه چقدر مي خواهند براي تØÙ‚Ù‚ دموكراسي نقش داشته باشند Ùˆ بها بپردازند. ØÙ‚ داشتن دموكراسي مثل هر ØÙ‚ ديگري به انسان تقديم نمي شود Ùˆ اگر در عمل گوناگوني عقايد، سازمانها Ùˆ نهادها به وجود نيايد، انتظار تØÙ‚Ù‚ دموكراسي، مثل انتظار روز موعود است كه هيچگاه به وجود نمي آيد. بنابراين ØŒ اين "ما" هستيم كه بايد مسئوليت خود را دريابيم. در رابطه با دموكراسي اگر هر كس اول به "ما" Ùˆ نه به "آنها" بينديشد Ùˆ ØØ§Ø¶Ø± باشد بهاي مسئوليت "ما" را بپردازد، راه بسيار هموار شده است. اين كه يك نيرو به دنبال "هژموني" خود است، اساساً Ù…Ù†Ø§ÙØ§ØªÙŠ Ø¨Ø§ تØÙ‚Ù‚ دموكراسي ندارد. البته مي شود از هژموني مثل هر واژه ديگر تعري٠و ØªÙØ³ÙŠØ±Ù‡Ø§ÙŠ Ú¯ÙˆÙ†Ø§Ú¯ÙˆÙ† كرد. آن Ú†Ù‡ مهم است برمي گردد به اين كه هر نيرويي با اين هژموني چگونه برخورد مي كند. آيا در چارچوب تعهد به يك "ميثاق عمومي" در جهت ØØ°Ù ديگران برمي آيد Ùˆ يا نه؟ آيا در جهت يك رنگي ايدئولوژيك - سياسي ØØ±ÙƒØª مي كند يا نه؟ Ùˆ درست در اين نقطه است كه در مقابل ØØ±ÙƒØª "آنها" واكنش "ما" معني پيدا مي كند. ما اكنون در شورا هستيم Ùˆ اين خود دليلي بر عدم يكسان سازي Ùˆ يك رنگي خواهي است، Ùˆ اين نشان مي دهد كه راهي كه ما Ø±ÙØªÙ‡ ايم، كه البته بسيار دشوار Ùˆ سخت بوده، درست بوده Ùˆ بايد آن را ادامه داد.
در مورد تعداد مجاهدين در شورا Ùˆ مقايسه آن با ØØ±ÙÙŠ كه من در مورد نتيجه يك انتخابات Ú¯ÙØªÙ…ØŒ بايد بگويم كه من كماكان در مورد نتيجه انتخابات عمومي به هر 70 درصدي مشكوكم. ولي در مورد اعضاي شورا، آنها از طريق انتخابات، به عضو شورا در نيامده اند. آنها درخواست عضويت مي كنند Ùˆ اگر بر طبق اساسنامه شورا عضويت آنها تصويب شد، عضو مي شوند. در اساسنامه اين ØÙ‚ براي سازمانهاي عضو شورا پيش بيني شده كه مي توانند با راي منÙÙŠ خود هر مصوبه اي را وتو كنند. ممكن است كسي در Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª با ØÙ‚ "وتو" استدلال Ùˆ ØØ±ÙÙŠ داشته باشد. اين مسأله اي است جدا، به طور مثال من با داشتن ØÙ‚ "وتو" براي سازمانهاي عضو شورا مخالÙÙ…ØŒ اين نظر شخصي من است. خود ما در موارد بسيار Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ø§Ø² اين ØÙ‚ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ كرده ايم كه من به موارد مشخص آن اشاره نمي كنم. در مواردي كه Ùكر مي كرديم اصولي نيست از اين ØÙ‚ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ كنيم Ùˆ يا Ù…ØµÙ„ØØª Ùˆ Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ كل الترناتيو Ù…Ø·Ø±Ø Ø¨ÙˆØ¯Ù‡ Ùˆ به ما هم ضربه اساسي نمي زده، راي ممتنع داده ايم. به هر ØØ§Ù„ تاكنون هركسي عضو شورا شده دقيقاً براساس ضوابط Ùˆ اساسنامه عمل شده Ùˆ هيچ تخطي از آن هم صورت Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. در مورد تركيب هم اين را به شما اطلاع دهم كه از همان ابتدا كه مسأله گسترش شورا Ù…Ø·Ø±Ø Ø¨ÙˆØ¯ØŒ ما به هر تعدادي كه مي خواستيم مي توانستيم براي عضويت شورا كانديدا معرÙÙŠ كنيم Ùˆ هيچ مانعي در اين راه نبود Ùˆ اين موضوع مورد استقبال شورا قرار مي Ú¯Ø±ÙØª. اين كه ما از مرØÙ„Ù‡ اول گسترش به بعد، ÙØ±Ø¯ جديدي را كانديدا نكرديم، به تصميم خودمان برمي گردد Ùˆ نه به وجود يك مانع Ø§ØØªÙ…الي ØŒ علت اين امر اين بود كه ما در يك دوران مهم سازندگي دروني هستيم Ùˆ ØªØ±Ø¬ÙŠØ Ù…ÙŠ دهيم در ØØ§Ù„ÙŠ كه سازمان عضو شورا است، ÙØ¹Ù„اً نيروهايمان تعهدهاي جديدي نپذيرند.
در مورد نمايندگيهاي شورا در كشورهاي مختل٠هم بايد بگويم كه اولاً در ØØ§Ù„ ØØ§Ø¶Ø± چنين نيست Ùˆ اين را مي توان از ردي٠كردن اسامي نمايندگيهاي شورا Ùهميد. البته در مورد مسئولين Ø¯ÙØ§ØªØ± خانم رجوي وضع ÙØ±Ù‚ مي كند. ثانياً به نظر من در مورد كارهاي اجرايي بهتر Ùˆ اصولي تر است كه آن را به نيرويي كه اكثريت دارد، مسئوليت اصلي را قبول كرده Ùˆ به آن عمل مي كند، واگذار شود. من در مورد كارهاي اجرايي در بالاترين Ø³Ø·ÙˆØ Ø¨ÙŠØ´ØªØ± تمايل به برخوردي دارم كه اروپائيها در مورد ØØ²Ø¨ اكثريت انجام مي دهند. يك پارلمان پلوراليستي Ùˆ يك دولت از ØØ²Ø¨ اكثريت كه متعهد به تصميمات پارلمان است البته اينها هيچكدام مطلق نيست. بنابراين بستگي به شرايط Ùˆ اوضاع Ùˆ اØÙˆØ§Ù„ مي توان روي آن تصميم Ú¯Ø±ÙØª.
در مورد تصميم شوراي ملي مقاومت مبني بر انتخاب خانم مريم رجوي براي رياست جمهوري دوران انتقال هم مسأله مجاهد بودن Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ø¨ÙˆØ¯ØŒ مسأله توانائيها Ùˆ نقشي كه خانم رجوي داشته Ùˆ مي تواند داشته باشد Ù…Ø·Ø±Ø Ø¨ÙˆØ¯. مخصوصاً بايد توجه داشت كه زن بودن نقش اصلي در اين تصميم داشت. Ùˆ به نظر من انتخاب درستي بوده است.ولي بياييم از زاويه ديگر با اين انتخاب برخورد كنيم. ÙØ±Ø¶ كنيم كه خانم رجوي را انتخاب نمي كرديم Ùˆ ÙØ±Ø¯ ديگري انتخاب مي كرديم. در اين صورت اين سؤال Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠ شد كه عضو انتخاب شده، Ú†Ù‡ مشخصات، توانائيها، صلاØÙŠØªÙ‡Ø§ Ùˆ تأثيرات بيشتري از مريم رجوي دارد. به نظر من مشكل وابستگي سازماني خانم رجوي Ùˆ يا اسم Ùˆ Ù†ØÙˆÙ‡ لباس پوشيدن Ùˆ... او نيست كه مسأله Ùˆ سؤال ايجاد مي كند. مسأله اصلي بعضي از واقعيتهايي است كه در اين شرايط بر جنبش ما ØØ§ÙƒÙ… است. يعني از طر٠جنبش ما بايد يك جنبش مقاومت Ùˆ اپوزيسيون باشد كه بار اصلي آن روي دوش يك نيروي Ù…ØÙˆØ±ÙŠ Ø§Ø³Øª Ùˆ از طر٠ديگر بايد به عنوان يك نيروي جانشين، رئيس جمهور آن عملكردهاي ÙØ±Ø§Ú¯Ø±ÙˆÙ‡ÙŠ Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡ باشد. اگر ما بخواهيم Ùقط قسمت دوم متØÙ‚Ù‚ شود، بنابراين تاثير يك ÙØ±Ø¯ ØµØ§Ù„Ø Ø¯Ø± مقاومت Ùˆ مبارزه جاري را خنثي كرده ايم Ùˆ اگر بخواهيم قسمت اول عملي شود، مسأله نقش ÙØ±Ø§Ú¯Ø±ÙˆÙ‡ÙŠ Ùˆ همگاني داشتن در ابعادي زير سؤال مي رود. اين واقعيت جنبش ما، به خصوص در مورد عملكرد Ø¯ÙØ§ØªØ± خانم رجوي، خود را به اشكال مختل٠نشان مي دهد. به هر ØØ§Ù„ تا آن جا كه به خانم رجوي برمي گردد ما توانائيها، صلاØÙŠØªÙ‡Ø§ Ùˆ تأثيرات او را مد نظر داشتيم Ùˆ اگر كسي مي خواهد سؤالي Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ø¯ بايد راندمان كلي كار خانم رجوي را مد نظر قرار داده Ùˆ موضع تأئيد ØŒ پشتيباني Ùˆ يا انتقاد Ùˆ Ø§Ø³ØªÙŠØ¶Ø§Ø Ø§ØªØ®Ø§Ø° كند. خلاصه آن كه نبايد Ùقط شكل را در نظر Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§ را ÙØ±Ø§Ù…وش كرد. اين دو را در پيوند ارگانيك Ùˆ با توجه به شرايط مشخص بايد مورد نظر قرار داد Ùˆ در هر تصميم كوشش كرد منطقي ترين موضع را اتخاذ كرد. براي من به خصوص در هر تصميمي اين مهم Ùˆ تعيين كننده است كه اين تصميم Ú†Ù‡ ميزان امر سرنگوني رژيم را تسريع مي كند. من مثل خيلي ها نگراني Ùˆ دغدغه خاطر آينده را ندارم.
چند سوال
س - Ú¯ÙØªÙ‡ ايد كه رجوي - ايران شعار شورا نيست، پس شعار شورا چيست؟ Ùˆ چرا بعضي از اعضا شورا كه تعلقات تشكيلاتي به سازمان مجاهدين ندارند اين شعار را مي دهند؟
ج - من در همان جا، به اين سؤال جواب داده ام. شورا دو شعار در مورد سرنگوني رژيم Ùˆ مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ تصويب كرده است، همچنين اعلام كرده كه بايد اين شورا را به مثابه الترناتيو دموكراتيك Ùˆ ممكن تبليغ Ùˆ ترويج كرد. شعار ديگري مصوبه شورا نيست Ùˆ تاكنون هم هيچكس از شورا نخواسته كه شعار ديگري را بدهد Ùˆ يا تبليغ Ùˆ ترويج كند. اين كه بعضي اعضاي شورا كه تعلقات تشكيلاتي به سازمان مجاهدين خلق ندارند اين شعار را مي دهند، به خودشان مربوط است. لابد قبول دارند.
س - بعضي از اعضاي شورا كه به سازماني وابسته هستند، در موقع عضويت در شورا، عضويتشان در آن سازمان ملغي مي شود، چرا؟ آيا اين تغيير شكلي، تغيير Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠÙŠ Ù‡Ù… به همراه دارد؟
ج - هيچ كس به خاطر عضويت در شورا، عضويتش در سازمان به خصوصي ملغي نمي شود. مگر كساني كه كار مشخصي در شورا به عهده آنها واگذار بشود، مثل دبير ارشد Ùˆ نمايندگيهاي شورا كه اگر عضو يك سازمان يا گروه مشخص باشند، عضويت آنها در آن گروه به ØØ§Ù„ت تعليق درمي آيد. البته اين مناÙÙŠ روابط آن ÙØ±Ø¯ با گروه مربوط نبوده Ùˆ تنها از تقسيم مسئوليت جلوگيري مي كند. در مورد تغيير Ù…ØØªÙˆØ§ØŒ اين ديگر به خود Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ مربوط است، ممكن است چنين تغييري صورت پذيرد يا نپذيرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع رجوع
1 - تكثير از روزنامه "استقلال"، بازتكثير: از انجمن دانشجويان مسلمان - انگلستان 22 تير 1360
2 - دگرديسي ضد انقلابي - انتشارات مجاهدين خلق سال 1365ØŒ ØµÙØØ§Øª 95ØŒ298
3 - نشريه Ø§ØªØØ§Ø¯ÙŠÙ‡ هاي انجمنهاي دانشجويان مسلمان، شماره 24ØŒ بهمن 1360
4 - راه آزادي شماره 3، 30 خرداد 1364
5 - نبرد خلق شماره 81ØŒ اول اسÙند 1370ØŒ ØµÙØÙ‡ 9
ÙˆØØ¯Øª Ùˆ جبهه وسيع
ساختار Ø¨ØØ«
شايسته است كه Ø¨ØØ« تشكيل جبهه وسيع را با نقل قولهايي از بيژن جزني آغاز كنيم.
"در شرايط ØØ§Ø¶Ø±ØŒ جنبش كارگري Ùˆ جنبش رهايي بخش خلقهاي ايران، دچار پراكندگي است. ÙˆØØ¯Øª جنبش كارگري Ùˆ ÙˆØØ¯Øª كليه نيروهاي ترقي خواه، همواره بخشي از برنامه سازمانها Ùˆ گروه هاي ماركسيست - لنينيست را تشكيل مي داده است. با توجه به سوابق تاريخي جنبش ضد امپرياليستي Ùˆ اثري كه ØªÙØ±Ù‚Ù‡ Ø§ØØ²Ø§Ø¨ Ùˆ جريانهاي سياسي، در اÙكار توده ها گذاشته است "ÙˆØØ¯Øª" تبديل به آرزويي ملي شده Ùˆ از ØÙŠØ«ÙŠØª زيادي برخوردار است"1.
"ÙˆØØ¯Øª اين نيروها، به Ù†ØÙˆ كامل در يك جبهه رهايي بخش ØŒ جامه عمل مي پوشد. Ù…ØØªÙˆØ§ Ùˆ ÙØ±Ù… اين جبهه، امري نيست كه امروز بتواند مورد تواÙÙ‚ نيروهاي تشكيل دهنده آن، قرار گيرد". (همانجا).
داستان انقلاب نوين عليه رژيم خميني، بعد از 22 سال از چاپ نوشتار جزني هنوز كه هنوز است بر گرد همين مسئله در گردش است. شايد 20 سال پيش كه نطÙÙ‡ قيام 57 گذاشته مي شد، بسياري از انقلابيون، روشنÙكران Ùˆ سياسيون ما به تز "همه با هم" معتقد بودند Ùˆ يا ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ با آن تضاد مشخصي نداشتند. ولي بعد از خيانت خميني به "كلمه" Ùˆ موج سواري تاريخي وي، ديگر نه "ÙˆØØ¯Øª عام" Ùˆ نه "ÙˆØØ¯Øª خاص" آن گونه كه جزني Ú¯ÙØªÙ‡ قابل رويت است.
ديگر مبارزه به شكل Ùˆ شمايل 20 سال پيش نيست. نيروهاي موجود در صØÙ†Ù‡ سياست Ùˆ عمل به Ù†ØÙˆ Ø§ØØ³Ù† طينت خود را بروز داده Ùˆ هر گروه Ùˆ دسته Ùˆ سازماني دقيقاً مي داند كه Ú†Ù‡ مي خواهد، Ú†Ù‡ مي گويد Ùˆ چرا مي خواهد Ùˆ يا نمي خواهد در يك جبهه وسيع نقشي داشته باشد. بسياري از نيروهايي كه ادعاي ملي گرايي مي كردند ديگر "ملي" نيستند، Ùˆ آن مدعيان انقلابيگري ديگر "انقلابي" نيستند. كلمات ديگر Ù…Ùهوم خود را از واژه نامه ها نمي گيرند، بلكه اين عمل است كه به كلمات Ù…Ùهوم مي بخشند. چگونه مي شود گروهي را ملي خطاب كرد در ØØ§Ù„ÙŠ كه تا گردن با رژيم ضد ملي همداستان است؟ چگونه مي شود سازماني را انقلابي (Ùˆ يا ØØªÙŠ Ú†Ù¾) ناميد، وقتي كه در منتهااليه راست با نيروهايي كه نياكان سازماني اش آنها را ضد خلق مي ناميدند Ùˆ هنوز هم هستند، هم جبهه مي شود؟ "ÙˆØØ¯Øª" كلامي مقدس، زيبا Ùˆ انگيزاننده است، ولي ÙˆØØ¯Øª به شرطي كه اگر نيرويي در جبهه "انقلابيون" نيست، در جبهه ضد خلق هم نباشد. ديگر بار به جزني باز گرديم "وظاي٠ماركسيست - لنينيست انقلابي ايجاب مي كند كه در شرايط ØØ§Ø¶Ø± بدون تاكيد بر سر Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ Ù‚Ø·Ø¹ÙŠ ÙˆØØ¯ØªØŒ كليه نيروهايي كه بر ضد امپرياليسم Ùˆ ارتجاع Ù…ØªØØ¯ آن مبارزه مي كنند، در ميدان عمل به يكديگر نزديك شده، همكاري ÙØ²Ø§ÙŠÙ†Ø¯Ù‡ اي را آغاز كنند. اين كوشش در راه ÙˆØØ¯Øª نهايي هرقدر آگاهانه تر بوده Ùˆ مبتني بر شناخت عميق عناصر تشكيل دهنده ÙˆØØ¯Øª باشد، بارورتر خواهد شد." (همانجا)
البته ÙˆØØ¯Øª تاكتيكي با نيروهاي مترقي كه خود را در شكل ائتلا٠در شوراي ملي مقاومت نشان داده است، Ø¨ØØ«ÙŠ Ø¯ÙŠÚ¯Ø± است. نيروهاي موجود در شورا نه تنها در راستا Ùˆ كلام بلكه در پراتيك Ùˆ عمل دموكراتيك ثابت كرده اند كه ائتلا٠موجود براي آنها يك "بايد" مهم است. به خصوص كه نقش استراتژيكي چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ در شركت Ùˆ انسجام تشكلهاي دموكراتيك - انقلابي از اهميت به سزايي برخوردار است. البته هستند بسياري كه شركت سازمان در شورا را سدي براي نزديكي به سازمان ديده Ùˆ يا در بهترين شكل تبديل شده اند به همياران Ùˆ همكاران خجالتي سازمان، Ùˆ يا آن كه بالكل سازمان را بوسيده Ùˆ كناري گذاشته Ùˆ با ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ راندمان به انجام وظاي٠دموكراتيك خود مي پردازند.
دليل كناره جويي اين گروهها و نيروها از سازمان را مي توان در چند دسته تقسيم نمود:
1- آنهايي كه Ùقط به "ÙˆØØ¯Øª خاص" معتقدند، يعني به Ø§ØªØØ§Ø¯ Ùˆ يكپارچگي كليه نيروهايي كه معتقد به تاكتيك Ùˆ استراتژي ÙˆØ§ØØ¯ÙŠ Ù‡Ø³ØªÙ†Ø¯.
2- Ùˆ آنهايي كه مجاهدين را نيرويي سلطه جو دانسته Ùˆ نمي توانند در جو موجود در شورا ØªÙ†ÙØ³ كنند.
سازمان نيز تاكنون، دست به هيچ عمل Ùˆ تاكتيك روشن Ùˆ علني اي نزده كه بتوان آن را جوابي قانع كننده براي نيروهاي Ùوق الذكر دانست. سوالي كه در اين راستا پيش مي آيد اين است كه اگر بر ÙØ±Ø¶ Ø§ØªØØ§Ø¯ÙŠ Ø¨ÙŠÙ† نيروهاي مترقي Ú†Ù¾ هم به وجود بيايد، اول از همه استراتژي ØØ±ÙƒØª اين نيروهاي Ù…ØªØØ¯ Ú†Ù‡ خواهد بود، دوم، رابطه موجود بين سازمان Ùˆ شورا Ùˆ سازمان Ùˆ اين Ù…ØªØØ¯ÙŠÙ† چگونه تنظيم خواهد شد، سوم Ùˆ يا شايد مهمتر از همه آن كه آيا Ø§ØªØØ§Ø¯ با ديگر نيروهاي Ú†Ù¾ مترقي پاياني به ائتلا٠سازمان با شورا Ùˆ مجاهدين خواهد بود؟ از آن جايي كه هنوز گوسÙندي قرباني نشده Ùˆ دليلي براي تقسيم گوشت نيست به اين سوال نمي پردازيم كه رهبري اين Ø§ØªØØ§Ø¯ در دست Ú†Ù‡ كسي خواهد بود؟ ولي مي شود پرسيد كه آيا بايستي Ù…ØªØØ¯ÙŠÙ† (ÙØ±Ø¶ÙŠ) سازمان به مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اعتقاد داشته باشند؟ Ùˆ آن طوري كه بيژن جزني مي گويد در منتهااليه اين ÙˆØØ¯Øª بايستي "در زير پرچم چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚" ØØ±ÙƒØª كنند؟ Ùˆ آيا سازمان آنقدر از Ù„ØØ§Ø¸ ايدئولوژيكي رشد كرده است كه بتواند نيروهاي ملي مترقي را هم در كنار خود قرار دهد؟
Ùˆ از آخر اگر به Ú¯ÙØªÙ‡ جزني بپردازيم كه "وظيÙÙ‡ جريانهاي كوچك Ùˆ بزرگ ماركسيست - لنينيست انقلابي است كه امروز نيروي خود را در اختيار پيشروترين مشي Ùˆ جريان جنبش بگذارند. اين جريانها بايد بر هر گونه تنگ نظري گروهي، بقاياي بي اعتمادي Ùˆ استقلال طلبي بي جاي خود غلبه كرده، ضرورت تاريخي را كه در جلو چشم آنان در ØØ§Ù„ تكوين است درك كنند". آيا منطقي تر نيست كه اين نيروهاي ÙØ±Ø¶ÙŠ Ø¨Ù‡ شورا Ùˆ در نتيجه ائتلا٠با مجاهدين تن دهند تا با سازمان؟
سامع : مسأله جبهه وسيع، به خودي خود هيچ چيزي را ØÙ„ نمي كند. من Ú¯ÙØªÙ‡ ام كه جبهه يك ابزار براي رسيدن به هد٠است. اگر هد٠سرنگوني نظام ولايت Ùقيه، انتقال ØØ§ÙƒÙ…يت به مردم از طريق انتخابات مجلس مؤسسان است، پس نيروهايي مي توانند با هم Ù…ØªØØ¯ شوند، كه اين هد٠را با همه الزامات آن قبول داشته باشند. شوراي ملي مقاومت، يك ائتلا٠سياسي براساس هد٠بالاست. هر ÙØ±Ø¯ Ùˆ جرياني كه اين هد٠را قبول داشته باشد Ùˆ درصدد برگرداندن اوضاع به رژيم سابق (شاه) نيست، مي تواند عضو شورا شود. Ùˆ كسي كه عضو شورا شد بايد بداند كه شورا ØØªÙ…اً داراي ضعÙها، كمبودها، تنگناها Ùˆ چالشهايي است كه تنها با شركت ÙØ¹Ø§Ù„ در شورا مي توان گام به گام Ùˆ صبورانه در جهت Ø±ÙØ¹ آن برآمد. ØØ§Ù„ا اگر Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ùˆ جرياناتي به يك نوع سازش با اين رژيم اعتقاد داشته Ùˆ يا مي خواهند در چارچوب نظام ولايت Ùقيه "انتخابات آزاد" برگزار كنند Ùˆ يا "وسيع" بودن را در همزيستي با شاه Ùˆ شيخ مي بينند، اين جا ديگر Ù‡Ø¯Ù ÙØ±Ù‚ مي كند Ùˆ جاذبه "جبهه" ØŒ "ÙˆØØ¯Øª" Ùˆ "وسيع" Ùˆ يا هيچ چسب ديگر هم نمي تواند نيروهاي با اهدا٠مختل٠را به گرد هم جمع كند. اما در مورد بخش آخر ØØ±Ù شما در اين باره كه از رÙيق جزني نقل قول كرده ايد، ØØ±Ù شما وقتي منطبق با Ú¯ÙØªÙ‡ رÙيق جزني بود كه ما عضو شورا نبوديم. Ùˆ يا Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ùˆ جريانهايي وجود داشته باشند كه هم Ú†Ù¾ باشند، هم شورا را قبول داشته باشند Ùˆ هم به دلايلي پيوستن به ما را قبول نداشته باشند كه من هم معتقدم درست است كه آنها به طور مستقل عضو شورا شده Ùˆ يا با شورا همكاري كنند. مسائل Ùˆ ÙØ±Ø¶Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ شما در رابطه با "Ø§ØªØØ§Ø¯ بين نيروهاي مترقي Ú†Ù¾" مي گوئيد اگر منظور شما Ø§ØªØØ§Ø¯ عملهاي موضعي نباشد Ùˆ يك Ø§ØªØØ§Ø¯ پايدار به مثابه الترناتيو Ù…Ø·Ø±Ø Ø¨Ø§Ø´Ø¯. ÙØ±Ø¶Ù‡Ø§ÙŠ ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠ نيست كه من پيرامون رابطه با اين ÙØ±Ø¶ تعيين موضع كنم.
آن Ú†Ù‡ واقعي است، وجود جريانهاي چپي است كه بر سرنگوني رژيم (البته بدون آن كه به تمام الزامات آن پايبند باشند) اعتقاد دارند Ùˆ شورا را هم قبول ندارند. موضع ما در رابطه با اين نيروها روشن است. ما با تاكيد بر وجود سازمان در شوراي ملي مقاومت از هر اقدام مبارزاتي اين جريانها عليه ارتجاع ØØ§ÙƒÙ… ØÙ…ايت مي كنيم Ùˆ با Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ù…Ù†ÙØ±Ø¯ÙŠ ÙƒÙ‡ به سرنگوني نظام ولايت Ùقيه اعتقاد دارند Ùˆ مرزبندي قاطع با رژيم گذشته دارند، ما كوشش مي كنيم كه از طريق مناسبات روشن Ùˆ دموكراتيك Ùˆ از طريق Ø¨ØØ« سياسي Ùˆ ايدئولوژيك Ùˆ ارزيابي شرايط به ØªÙØ§Ù‡Ù… دست يابيم. بالاخره يا ØØ±Ù ما درست است كه در آن صورت اين نيروها اگر صادق باشند، با ما همراه مي شوند Ùˆ يا ØØ±Ù آنها درست كه در آن صورت ما اگر صادق باشيم با آنها همراه مي شويم. آن Ú†Ù‡ در اين جا مهم است تقويت موضع اين Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ در ضديت با جمهوري اسلامي Ùˆ مرزبندي با رژيم گذشته است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع رجوع
1 - نبرد خلق شماره 6 - ارديبهشت 1354، چاپ مجدد در نبرد خلق شماره 143، اول ارديبهشت 1376
Ø³ÙØ± به آمريكاي شمالي
مهدي سامع در سپتامبر Ùˆ اكتبر 96ØŒ در Ø³ÙØ±ÙŠ Ø¨Ù‡ ايالات Ù…ØªØØ¯Ù‡ آمريكا Ùˆ كانادا، در چند جلسه سخنراني Ùˆ پرسش Ùˆ پاسخ شركت كرد. بي ثمر نيست اگر به گزيده اي از اين پرسش Ùˆ پاسخ توجه كنيم.
چند سوال
س - به عنوان وزير صنايع دولت جمهوري دموكراتيك اسلامي، كه طبيعتاً وظيÙÙ‡ خواهد داشت كه روابط بين دولت Ùˆ كارگر را تنظيم كند، Ùˆ تعيين كند كه كارگر Ú†Ù‡ سرنوشتي خواهد داشت، ممكن است Ø¨ÙØ±Ù…اييد كه وضعيت كارگر در نظام ØÙƒÙˆÙ…تي كه شما نماينده اش هستيد Ú†Ù‡ خواهد بود؟ مسأله دستمزدش Ú†Ù‡ خواهد شد؟ مسأله تشكلش Ú†Ù‡ خواهد شد؟ مي گوييد كه شما به تعري٠سنتي كارگر كاري نداريد ولي در عين ØØ§Ù„ تعري٠مي كنيد كه كارگر كسي است كه هم كار يدي مي كند Ùˆ هم كار Ùكري. آيا يك آخوند كه در ØÙˆØ¶Ù‡ علميه قم كار Ùكري مي كند كارگر است، بايد ØÙ‚ داشته باشد؟ Ùˆ مهمتر از همه آيا انتخاب شما كه ادعا مي كنيد ماركسيست هستيد Ùˆ بايد روابط سرمايه Ùˆ كارگر را تعيين كنيد يك سوء ØªÙØ§Ù‡Ù… بوده Ùˆ يا آگاهانه شما انتخاب شده ايد كه مسأله سركوب كارگران در جمهوري دموكراتيك اسلامي ØªØØª عنوان ماركسيست انجام شود.
ج - اول بايد بگويم كه من مسئول كميسيون صنايع شوراي ملي مقاومت هستم. اين كه Ú†Ù‡ كسي مسئول تنظيم رابطه بين دولت، سرمايه دار Ùˆ كارگر است، Ø¨ØØ«ÙŠ Ø§Ø³Øª كه من نظرم خلا٠شماست. شوراي ملي مقاومت به مدت 6 ماه به مثابه دولت موقت كه وظيÙÙ‡ اصلي اش انجام انتخابات مجلس مؤسسان است عهده دار مسئوليت است. اما در گام اول اين مجلس مؤسسان است كه تعيين مي كند Ú†Ù‡ نظامي براي كشور از نظر سياسي، اقتصادي Ùˆ اجتماعي برقرار شود Ùˆ به دنبال آن Ú†Ù‡ قانون كاري وضع شود. موضع من پيرامون قانون كار مشخص است. خيلي ها هستند كه وارد ريز مواد اين قانون مي شوند. اين البته كار مشكلي نيست Ùˆ مي شود اين كار را كرد. ولي آن Ú†Ù‡ اساسي است به نظرم چند نكته است.
1- به رسميت شناختن ØÙ‚ تشكلهاي مستقل كارگري
2- به رسميت شناختن ØÙ‚ اعتصاب
3- به رسميت شناختن ØÙ‚ كنترل Ùˆ نظارت تشكلهاي مستقل كارگري
اگر اين سه اصل را با اصول كلي كه برنامه ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ ما بر آن استوار است، يعني دموكراتيسم، سكولاريسم Ùˆ نظام ÙˆØ§ØØ¯ Ùˆ همگاني تامين اجتماعي تلÙيق كنيم، تصوير كلي ديدگاه ما براي طبقه كارگر روشن مي شود. بقيه موارد، مثل ØÙ‚ كار، ØÙ‚ بيمه بيكاري Ùˆ انواع ديگر بيمه ها Ùˆ تامين اجتماعي، مسأله Ø§ÙØ²Ø§ÙŠØ´ ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ دستمزد Ùˆ لغو تمامي تبعيضهاي جنسي، ملي Ùˆ مذهبي در ØÙ‚وق كار از مواردي است كه من پذيرش Ùˆ به رسميت شناختن آن را Ù…ÙØ±ÙˆØ¶ Ùˆ آن را از ØÙ‚وق پايه اي كارگران Ùˆ مزدبگيران ايران مي دانم.
در مورد اين كه آيا يك آخوند هم مي تواند كارگر Ù…ØØ³ÙˆØ¨ شود Ùˆ از ØÙ‚وق كارگري برخوردار باشد، من بسيار روشن Ú¯ÙØªÙ… كه تمامي كساني كه از طريق ÙØ±ÙˆØ´ نيروي كار يدي Ùˆ يا Ùكري خود زندگي مي كنند Ùˆ مزد مي گيرند، كارگر Ù…ØØ³ÙˆØ¨ مي شوند. امروز در جهان Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙ‡ØŒ يك مهندس، تكنيسين، معلم Ùˆ شغلهايي از اين نوع، در ردي٠شغلهاي كارگري است. يعني قانون كار شامل ØØ§Ù„ آنها مي شود. در مورد شغل آخوندي، بايد ديد ØÙˆØ²Ù‡ عمل اين شغل چيست؟ كار يك آخوند به مذهب يعني زندگي خصوصي Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ جامعه مربوط مي شود Ùˆ به كل جامعه ارتباطي ندارد. بنابراين Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÙŠ ÙƒÙ‡ Ø§ØØªÙŠØ§Ø¬ به آخوند دارند، خودشان هم بايد، آنها را تامين كنند. البته به نظرم اين نقل Ùˆ انتقال پول، اين درآمد Ùˆ مخارج بايد در ØØ³Ø§Ø¨Ù‡Ø§ÙŠ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ منظور شود. Ùˆ بنابراين شامل ØØ§Ù„ ماليات بر درآمد شود.
س - خيلي از كشورهاي كمونيستي، پس از مدتي به وضعيت بدي دچار شدند. شما و سازمان شما با ايده چپ، چگونه مي توانيد از اين مشكل جلوگيري كنيد؟
ج - بايد توجه داشت كه بزرگترين رويداد اجتماعي قرن ØØ§Ø¶Ø±ØŒ انقلاب اكتبر در روسيه بود كه در ابتداي اين قرن صورت Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ پس از مدتي به شكست انجاميد. اما بايد توجه داشت كه شكست يك انقلاب Ùˆ جنبش لزوماً به معني غلط بودن ايده هاي ØØ§ÙƒÙ… بر آن جنبش نيست. مسأله شكست سوسياليسم در كشورهاي "سوسياليسم موجود" يك امر مهم است كه بايد بررسي Ùˆ تØÙ„يل شود، اما مسأله مهمتر آن است كه در مقابل اين دنياي غير عادلانه، Ú†Ù‡ الترناتيوي وجود دارد؟ به نظر من تا وقتي بربريت، بردگي، ستم Ùˆ ظلم وجود دارد، مبارزه براي عدالت وجود خواهد داشت Ùˆ اين مبارزه راهي جز رسيدن به سوسياليسم ندارد. سوسياليسم تنها Ùˆ تنها الترناتيو جامعه سرمايه داري است. هيچ راه ØÙ„ ديگري تاكنون ارائه نشده است. Ø¨ØØ« اصلي اين است كه "چگونه سوسياليسمي؟". اگر در كشوري كه انقلاب سوسياليستي صورت مي گيرد، يك ØØ²Ø¨ ÙˆØ§ØØ¯ بر كشور ØÙƒÙˆÙ…ت كند، Ùˆ گروههاي سياسي Ùˆ اجتماعي ØªØØª عنوانهاي مختل٠سركوب شوند Ùˆ ØÙ‚ مردم براي انتخاب به رسميت شناخته نشود Ùˆ در عمل پياده نشود، اين انقلاب ØØªÙ…اً شكست خواهد خورد. نظام تك ØØ²Ø¨ÙŠ Ùˆ Ùقدان دموكراسي، اساسي ترين مسأله در شكست انقلابهاي سوسياليستي در قرن ØØ§Ø¶Ø± بوده اند.
خيلي ها از زاويه به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ú†Ù¾ به سوسيال دموكراسي اروپايي ØÙ…له مي كنند. من البته Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ سوسيال دموكراسي اروپايي نيستم. اما در مقام مقايسه نظامي كه مثلاً در سوئد پس از جنگ جهاني دوم در يك شرايط خاص به وجود آيد از نظر Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ طبقه كارگر Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙ‡ تر از نظامي بود كه در كشورهاي سوسياليستي سابق وجود داشت. البته در اين جا ØŒ Ø¨ØØ« مقايسه Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³Øª Ùˆ ØÙ„قه اصلي اين مقايسه هم مسأله دموكراسي است. طبعاً آنچه در سوئد Ùˆ يا در هر نقطه اي ديگر به سود طبقه كارگر وجود داشته، از طر٠بورژوازي روي سيني تقديم كارگران نشده است. طبقه كارگر براي به دست آوردن اين ØÙ‚وق، هزاران Ùˆ هزاران ØØ±ÙƒØª مبارزاتي با تمام عوارض Ùˆ نتايج آن كرده است.
س - آيا شما به سانتراليزم دموكراتيك در سازمان اعتقاد داريد؟ اگر اعتقاد داريد، اين سانتراليسم دموكراتيك چه مكانيزمي دارد كه از درون سازمان شما باز هم "اكثريت" و "توده اي" بيرون نيايد و آن را كاملاً در اختيار بگيرند.
ج - به نظرم من اگر نگرشي "اكثريتي" Ùˆ يا "توده اي" در سازماني رشد كرده، به اين علت نبوده كه در آن جريان "سانتراليسم دموكراتيك" وجود داشته است. گناه از "سانتراليسم دموكراتيك" نيست، همان طور كه گناه از "سوسياليسم" نيست. بلكه چگونه عمل كردن به آن است كه مسأله اي ØÙ„ مي كند Ùˆ يا نمي كند. سانتراليسم دموكراتيك يك شيوه عمل درون سازمان است كه مناسبات Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ را تنظيم مي كند Ùˆ بنابراين بايد براي آن مكانيسمهاي عمل ايجاد كرد كه هم يك سازمان بتواند عمل كند Ùˆ رهبري آن بتواند تصميم بگيرد Ùˆ هم اين كه ØÙ‚وق Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ تا پايين ترين Ø³Ø·ÙˆØ ØªØ§Ù…ÙŠÙ† شود. براي تصميم گيري مكانيسمهاي متعددي مثل كنگره، ÙƒÙ†ÙØ±Ø§Ù†Ø³ Ùˆ... وجود دارد. براي تامين ØÙ‚وق Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ هم بايد ØÙ‚ انتقاد از همه را Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØª Ùˆ به رسميت شناخت. بايد مبارزه ايدئولوژيك علني را به رسميت شناخت Ùˆ بدان عمل كرد Ùˆ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ØÙ‚ داشته باشند در ارگان سازماني Ùˆ ساير ارگانهاي تبليغاتي نظرات خود را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ù†Ø¯. در مورد سازمان ما موضع ما روشن است. ما در روي چند اصل Ù…ØªØØ¯ هستيم.
اصل اعتقاد به سوسياليسم به مثابه الترناتيو نظام سرمايه داري، اصل سرنگوني تماميت رژيم Ùˆ اصل ØÙ…ايت Ùˆ تقويت از شوراي ملي مقاومت. من وارد جزئيات اين سه اصل نمي شوم. به هر ØØ§Ù„ به جز اين اصول اساسي، در بقيه موارد ما اصل زندگي پلوراليستي داخل سازمان را Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ ايم Ùˆ معتقديم كه جنبش ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø¨Ø§ÙŠØ¯ از ابتدا به جاي اين كه در ÙØ±Ù… بگويد روي يك برنامه كامل Ø§ØªØØ§Ø¯ نظر وجود دارد Ùˆ در عمل هيچ اصول پايه اي نداشته باشد، بايد از همان ابتدا، به همان گونه كه ما اكنون Ø±ÙØªØ§Ø± مي كنيم، عمل مي كرد. ما البته به جز سه اصلي كه Ú¯ÙØªÙ…ØŒ بر سر بسياري از مسائل ديگر نيز Ø§ØªÙØ§Ù‚ نظر Ùˆ عمل داريم. اما اصل را بر پذيرش زندگي پلوراليستي داخل سازمان مي گيريم Ùˆ اين كه اين ØÙ‚ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ است كه نظراتشان را در ارگان سازماني Ùˆ يا به اشكال ديگر به طور علني Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ù†Ø¯ Ùˆ از هر مسئول سازماني در هر رده اي علناً انتقاد كنند Ùˆ خواستار پاسخ گويي شوند، خلاصه كنم، مسأله "سانتراليسم دموكراتيك" مثل هر واژه Ùˆ Ù…Ùهوم ديگر، بستگي به آن دارد كه چگونه به آن برخورد Ùˆ عمل شود. از نظر من زندگي سازماني در يك ÙØ¶Ø§ÙŠ Ø¯Ù…ÙˆÙƒØ±Ø§ØªÙŠÙƒ Ùˆ پلوراليستي ضمن اين كه در چارچوب اصول پايه اي مسئولين بتوانند Ùˆ اختيار داشته باشند كه تصميم بگيرند Ùˆ سازمان را نمايندگي كنند، برخورد درست با ØÙŠØ§Øª درون سازمان است. من در اين مورد هم وارد جزئيات Ùˆ ريزه كاريها نشدم. اما اگر اصل "سانتراليسم دموكارتيك" با آن تلقي كه من بيان كردم Ù…Ø·Ø±Ø Ø¨Ø§Ø´Ø¯ØŒ اصل درستي است Ùˆ اگر براساس آنچه در بسياري از Ø§ØØ²Ø§Ø¨ Ùˆ سازمانها Ùˆ منجمله در سازمان خودمان در بعد از انقلاب بهمن 57 عمل شده، باشد، به نظرم Ø§Ù†ØØ±Ø§ÙÙŠ بيش نيست.
س - شما Ú†Ù‡ تعريÙÙŠ از جبهه خلق داريد Ùˆ Ú†Ù‡ نيروهايي را جزء جبهه خلق مي دانيد؟ به طور مشخص نيروهايي چون اقليت، اكثريت Ùˆ ØØ²Ø¨ توده را هم جزء جبهه خلق مي دانيد يا خير Ùˆ اگر نمي دانيد برخوردتان با اين نيروها Ú†Ù‡ گونه است؟
ج - اول بايد ديد منظور از جبهه خلق چيست؟ آيا منظور مجموعه اي از اقشار Ùˆ طبقاتي است كه در مقابل يك دشمن عمده در يك شرايط مشخص، Ùˆ عليرغم گوناگوني Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ØŒ يك موضع مشترك دارند Ùˆ يا يك جبهه سياسي Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³ØªØŸ اگر منظور از جبهه خلق قسمت اول باشد، آن گونه كه در آثار مائو Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³ØªØŒ ديگر Ø¨ØØ« نيروهاي سياسي Ù…Ø·Ø±Ø Ù†ÙŠØ³Øª Ùˆ اگر منظور جبهه هاي سياسي كه از گروهها Ùˆ جريانهاي سياسي تشكيل مي شود، است، اطلاق لغت "خلق" به آن هميشه الزامي نيست. نكته ديگر اين كه در آثار ماركس، انگلس Ùˆ ØØªÙŠ Ù„Ù†ÙŠÙ† به آن شكل كه در آثار مائو Ùˆ كساني كه ØªØØª تاثير آثار مائو بوده Ùˆ هستند ص٠بنديهاي خلق Ùˆ ضد خلق Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ø´Ø¯Ù‡ Ùˆ بيشتر با مواضع نيروهاي سياسي كه يك طبقه Ùˆ يا قشر را نمايندگي مي كنند برخورد شده است. بنابراين من نمي دانم وقتي شما تعري٠"جبهه خلق" را از من مي خواهيد، منظورتان كدام جبهه است.
اما آن جا كه بعضي گروههاي سياسي را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠ كنيد، اØÙŠØ§Ù†Ø§Ù‹ منظورتان جبهه سياسي است. در اين مورد من معتقدم ايجاد يك جبهه سياسي، بستگي به هد٠آن جبهه دارد Ùˆ نه چيز ديگري. يعني اين كه اول جبهه تشكيل نمي شود Ùˆ بعد هد٠مشخص شود. برعكس اول هد٠معين است Ùˆ بعد براي رسيدن به اين هد٠ابزارهايي انتخاب مي شود كه يكي از اين ابزارها ايجاد "جبهه" است كه ممكن است ØµÙØ§Øª متعددي مثل " آزاديبخش"ØŒ "رهائيبخش"ØŒ "خلق"ØŒ "Ù…ØªØØ¯"ØŒ "ترقيخواه"ØŒ "ملي"ØŒ "دموكراتيك" Ùˆ ... يا تركيبي از اين ØµÙØ§Øª براي آن انتخاب كرد. به طور مثال وقتي يك نيروي سياسي به اين نقطه مي رسد كه براي تØÙ‚Ù‚ يك ايران آزاد، مستقل Ùˆ دموكراتيك، سرنگوني ارتجاع ØØ§ÙƒÙ… لازم است، براي تØÙ‚Ù‚ اين امر، ابزارهايي لازم دارد كه يكي از آنها هم اين است كه بتواند تمامي نيروهاي سياسي كه به دنبال اين هد٠هستند را Ù…ØªØØ¯ كند. من به اين كه هر نيرويي كه جزو اين "جبهه" يا "ائتلاÙ" باشد را خلق بناميم Ùˆ اگر نيست "ضدخلق" Ùˆ اصولاً براي تعيين ماهيت نيروهاي سياسي تعري٠"خلقي" بودن يا "ضد خلقي" Ùˆ يا "ملي" Ùˆ "ضدملي" بودن را دقيق Ùˆ كاÙÙŠ نمي دانم. در مورد نيروهاي سياسي بايد Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… سياسي مثل انقلابي، ضد انقلابي، ترقيخواه، Ø±ÙØ±Ù…يسم، ارتجاعي، Ù…ØØ§Ùظه كار Ùˆ... به كار برد Ùˆ يا اگر خصلت طبقاتي داشته باشند، از ØµÙØ§ØªÙŠ Ù…Ø«Ù„ بورژوايي، خرده بورژوايي، كارگري Ùˆ... كه ماهيت آن را مشخص مي كند، Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ كرد. اما در مورد مشخص ترين قسمت سوال شما بايد بگويم كه ما با "اكثريت" Ùˆ "ØØ²Ø¨ توده" كه سوابق خيانت باري دارند، داراي اهدا٠و برنامه مرØÙ„Ù‡ اي مشتركي نيستيم Ùˆ بنابراين نمي توانيم در يك Ø§ØªØØ§Ø¯ سياسي قرار گيريم. در مورد اقليت اگر منظورتان جريان اكبر كاميابي (توكل) است، اين جريان هنوز داراي مواضع سيال است Ùˆ اساساً نمي توان به عنوان يك نيروي جدي روي آن ØØ³Ø§Ø¨ كرد.
س - شما از يك طر٠شعار "مرگ بر امپرياليسم جهاني" مي دهيد ولي هم زمان به دنبال ØÙ…ايت Ú¯Ø±ÙØªÙ† از "امپرياليسم" هستيد. آيا تناقضي بين اين دو مسأله نمي بينيد Ùˆ اگر تناقض دارد، آن را چگونه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠ دهيد؟
ج - اين تناقض، همان قدر واقعي است كه تناقض بين موقعيت يك سازمان سياسي Ùˆ يك دولت در يك كشور. يك سازمان سياسي، داراي يك سلسله مواضع استراتژيك Ùˆ تاكتيكي، ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ Ùˆ ØØ¯Ø§ÙƒØ«Ø±ØŒ كوتاه مدت Ùˆ بلند مدت، سياسي Ùˆ آرماني Ùˆ نيز داراي Ù…ØªØØ¯ÙŠÙ†ÙŠ Ø¯Ø± Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÙŠ است. در ØØ§Ù„ÙŠ كه يك الترنانيو Ùˆ يا يك دولت از موضع "Ù…ØªØØ¯ÙŠÙ† پايدار" Ùˆ يا Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ…ÙŠ از اين قبيل برخورد نمي كند. بلكه براساس تلقي اي كه از Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ ملي Ùˆ امنيت ملي دارد، با جهان خارج خود برخورد مي كند. در اين مورد هم ما Ùˆ يا هر يك از سازمانهاي عضو شوراي ملي مقاومت، مي توانند در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÙŠ دوستان Ùˆ دشمناني براي جريان خود داشته باشند. اما كليت شوراي ملي مقاومت به مثابه الترناتيو، بايد بر اساس برنامه خود، كه سرنگوني ارتجاع ØØ§ÙƒÙ… است، در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÙŠ هر چقدر كه مي تواند، رژيم ØØ§ÙƒÙ… را ايزوله كند Ùˆ ØÙ…ايت بين المللي را براي كمك به سرنگوني نظام ولايت Ùقيه، جلب كند. البته اين جلب كردن براساس اتكاء به Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ مردم ايران Ùˆ ØÙظ استقلال الترناتيو Ùˆ جلوگيري از دخالت هر نيروي خارجي در امور داخلي صورت گيرد. تمام جنبشهاي رهائيبخش كه در قرن ØØ§Ø¶Ø± مبارزه انقلابي كرده اند نيز به همين متدها متوسل شده اند.
البته از نظر ما، جلب ØÙ…ايت بين المللي، يك اصل اساسي در سرنگوني ارتجاع ØØ§ÙƒÙ… نيست. جلب اين ØÙ…ايت البته به عنوان يك عامل كمك كننده لازم است، ولي اساس مبارزه بايد بر پايه پيوند جنبش انقلابي با جنبش اجتماعي مردم ايران باشد. هرگاه اين دو بخش جنبش، با هم عجين شوند، آن موقع مي توان Ú¯ÙØª كه شرايط اساسي براي سرنگوني ÙØ±Ø§Ù‡Ù… شده است.
س - آيا شما شعار "ايران رجوي - رجوي ايران" را قبول داريد و آيا اين شعار شوراي ملي مقاومت است؟
ج - شوراي ملي مقاومت دو شعار را در ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÙŠÙ† سال 61 مورد تصويب قرار داده است. يكي از اين شعارها "مرگ بر رژيم خميني" به مثابه شعار اصلي (يا Ù…ØÙˆØ±ÙŠ) است Ùˆ ديگري مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ .... به مثابه شكل اصلي Ùˆ يا Ù…ØÙˆØ±ÙŠ Ù…Ø¨Ø§Ø±Ø²Ù‡ است Ùˆ اين شعار كه شما مي گوييد هيچگاه در شورا براي Ø¨ØØ« Ùˆ تصويب يا رد Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ø´Ø¯Ù‡ Ùˆ بنابراين شعار شورا نيست. در مورد موضع ما هم بايد بگويم كه من معتقدم شعارها دو دسته اند. يك سلسله شعارها هستند كه عمومي هستند Ùˆ از دل تضاد عمده جامعه مي جوشند Ùˆ بيرون مي آيند، يك دست شعارها هم هستند كه جنبه خاص يك جريان Ùˆ يا چند جريان را دارند. به هر ØØ§Ù„ ما شعارهاي خاص خودمان را داريم Ùˆ بنابراين شعاري كه Ú¯ÙØªÙŠØ¯ شعار ما نيست Ùˆ ما آن را تبليغ Ùˆ ترويج نمي كنيم.
س - Ú†Ù‡ ÙØ±Ù‚ÙŠ بين شما كه در سال 62 از اقليت جدا شديد Ùˆ بعد زير چتر بورژوازي، يعني مجاهدين Ø±ÙØªÙŠØ¯ Ùˆ ØÙ…ايت "اكثريت" ÙØ±Ø® نگهدار Ùˆ كشتگر از بورژوازي كه تجلي اش در خميني بود وجود دارد؟
ج - به نظر من شما اولاً يك مقايسه درستي نمي كنيد Ùˆ مي خواهيد با كلمه "بوژوازي" يك سياست مشخص را به يك ÙØ±Ù…ول كلي Ùˆ آيه وار تبديل كنيد. "اكثريت" از يك رژيم ارتجاعي ØØ§ÙƒÙ… كه البته از موضع قرون وسطايي "ضد امپرياليسم" بود، ØÙ…ايت مي كرد. رژيم خميني در اساس يك ØÙƒÙˆÙ…ت ارتجاعي Ùˆ مذهبي بود كه هيچكدام از ØÙ‚وق دموكراتيك را به رسميت نشناخته بود. در ØØ§Ù„ÙŠ كه ما وارد شوراي ملي مقاومتي شديم كه اولاً در اپوزيسيون قرار دارد Ùˆ براي سرنگوني ارتجاع ØØ§ÙƒÙ… مبارزه مي كند. Ø§ØªØØ§Ø¯ ما براساس موازيني است كه اسناد آن انتشار ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است. اين مواضع اولاً ØÙƒÙˆÙ…ت ديني Ùˆ مذهبي را رد مي كند Ùˆ تمامي ØÙ‚وق دموكراتيك مردم ايران را هم به رسميت مي شناسد. يعني شما دو اشتباه مي كنيد. يكي اين كه توجه به موقعيت Ù…ØªÙØ§ÙˆØª دو نيرويي كه يكي در ØÙƒÙˆÙ…ت Ùˆ ديگري در اپوزيسيون است نمي كنيد Ùˆ ديگر اين كه به اين توجه نمي كنيد كه اصل اساسي نظام جمهوري اسلامي كه خميني آن را پايه گذاري كرد مبني بر ولايت Ùقيه Ùˆ دولت مذهبي است. در ØØ§Ù„ÙŠ كه شوراي ملي مقاومت بر اساس طرØÙ‡Ø§ÙŠ Ø®ÙˆØ¯ با هرگونه تبعيض جنسي، ملي، مذهبي Ùˆ نژادي مخال٠و از برابري ØÙ‚وق تمام شهروندان اعم از جنس، مذهب، نژاد Ùˆ مليت است Ùˆ اين را بارها اعلام كرده است.
س - شما چگونه ادعا مي كنيد كه دولت شوراي ملي مقاومت لائيك Ùˆ غير مذهبي است در ØØ§Ù„ÙŠ كه نام اين دولت "جمهوري دموكراتيك اسلامي" است.
ج - من در اينجا بايد اولاً در مورد مضمون Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ Ø¯ÙˆÙ„ØªÙŠ كه پس از سرنگوني رژيم آخوندها، به مدت 6 ماه براي برگزاري انتخابات مجلس مؤسسان به مثابه دولت موقت بر سر كار است ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… Ùˆ ثانياً در مورد نام آن.
در مورد مضمون اين دولت، به نظرم يك دولت غير مذهبي Ùˆ لائيك است Ùˆ اين در Ø·Ø±Ø Ø´ÙˆØ±Ø§ÙŠ ملي مقاومت منعكس است. من چهار اصل اساسي اين Ø·Ø±Ø Ø±Ø§ مي خوانم:
1- اعمال هرگونه تبعيض در مورد پيروان اديان Ùˆ مذاهب مختل٠در برخورداري از ØÙ‚وق ÙØ±Ø¯ÙŠ Ùˆ اجتماعي ممنوع است. هيچ يك از شهروندان به دليل اعتقاد يا عدم اعتقاد به يك دين يا مذهب در امر انتخاب شدن، انتخاب كردن، استخدام، ØªØØµÙŠÙ„ØŒ قضاوت Ùˆ ديگر ØÙ‚وق ÙØ±Ø¯ÙŠ Ùˆ اجتماعي مزيت يا Ù…ØØ±ÙˆÙ…يتي نخواهند داشت.
2- هرگونه آموزش اجباري مذهبي Ùˆ عقيدتي Ùˆ اجبار به انجام Ùˆ يا ترك آداب Ùˆ سنتهاي مذهبي ممنوع است. ØÙ‚ آموزش، تبليغ Ùˆ برگزاري آزادانه آداب Ùˆ سنتهاي تمامي اديان Ùˆ مذاهب Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ù… Ùˆ امنيت همه اماكن متعلق به آنها تضمين مي شود.
3- صلاØÙŠØª مقامهاي قضايي ناشي از موقعيت مذهبي Ùˆ عقيدتي آنان نيست Ùˆ قانوني كه ناشي از مرجع قانونگذاري كشور نباشد، رسميت Ùˆ اعتبار نخواهد داشت.
با الغاي مقررات قصاص Ùˆ ØØ¯ÙˆØ¯ Ùˆ تعزيرات Ùˆ ديات رژيم ضد بشري خميني Ùˆ با انØÙ„ال دادگاهها Ùˆ دادسراهاي به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø§Ù†Ù‚Ù„Ø§Ø¨ اسلامي Ùˆ Ù…ØØ§ÙƒÙ… شرع، كه در ردي٠وظاي٠مبرم دولت موقت است، امر دادرسي، اعم از تعقيب جرايم Ùˆ رسيدگي به كليه دعاوي، در نظام ÙˆØ§ØØ¯ قضايي جمهوري، براساس موازين شناخته شده ØÙ‚وقي Ùˆ مطابق قانون انجام مي شود.
4- ØªÙØªÙŠØ´ عقيده Ùˆ دين Ùˆ مذهب توسط مراجع دولتي Ùˆ مؤسسات عمومي وابسته به دولت به هر عنوان ممنوع است.
با اين چهار ماده در Ø·Ø±Ø Ø´ÙˆØ±Ø§ÙŠ ملي مقاومت، به نظر من هيچ ترديدي نمي توان كرد كه از نظر Ù…ØØªÙˆØ§ اين دولت، غير مذهبي Ùˆ لائيك است. اما در مورد اسم دولت موقت يعني "جمهوري دموكراتيك اسلامي" بايد بگويم تا آن جا كه به ما مربوط مي شود، ما وقتي وارد شورا شديم اين اسم وجود داشت Ùˆ قبل از ما سازمانها، Ø§ØØ²Ø§Ø¨ Ùˆ جريانهاي مختلÙÙŠ بودند كه اين اسم را قبول كرده بودند Ùˆ اين در ØØ§Ù„ÙŠ بوده كه هنوز اين چهار ماده Ø·Ø±Ø ÙƒÙ‡ در 21 آبان ماه سال 1364 تصويب شد هم وجود نداشت. ثانياً ما از ابتدا هم كه وارد شورا شديم، با وجود اين اسم مخال٠بوديم. Ùˆ اكنون هم اگر مسأله تجديد نظر در اسم Ù…Ø·Ø±Ø Ø´ÙˆØ¯ØŒ ما جزء كساني خواهيم بود كه به ØØ°Ù كلمه "اسلامي" راي مي دهيم. اما ما چون Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ Ø·Ø±Ø Ø±Ø§ اساسي مي دانيم به خاطر اين اسم، ائتلاÙمان را به هم نمي زنيم. چون ما Ùكر مي كنيم در هيچ ائتلاÙÙŠ نمي شود همه نيروها به هر آنچه مي خواهند دست يابند كسي كه شرط ائتلا٠را پذيرش همه عقايد خود مي داند، يا نمي خواهد ائتلا٠كند Ùˆ يا يك جريان غير جدي Ùˆ ناآگاه است.
س - اگر اكثريت مردم ايران به ØÙƒÙˆÙ…ت مذهبي راي دهند، موضع شما Ú†Ù‡ خواهد بود؟
ج - موضع ما اين خواهد بود كه اين اكثريت اشتباه كرده Ùˆ در اثر ناآگاهي Ùˆ توهم Ùˆ يا ÙØ±ÙŠØ¨ خوردن به يك رژيم ارتجاعي راي داده است. البته اين را هم بگويم كه به نظر من در يك سيستم دموكراتيك اكثريت مردم ايران هيچگاه Ùˆ به خصوص بعد از تجربه خميني به ØÙƒÙˆÙ…ت مذهبي راي نخواهند داد Ùˆ تازه خميني هم براساس يك جنبش مذهبي به قدرت نرسيد. Ùˆ اصولاً در ايران هيچگاه يك جنبش جدي Ùˆ گسترده براي استقرار ØÙƒÙˆÙ…ت مذهبي وجود نداشته است.
س - در برنامه ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ خودتان، اشاره كرديد كه به سكولاريسم اعتقاد داريد، در ØØ§Ù„ÙŠ كه رئيس جمهور ØÙƒÙˆÙ…ت آينده تان هنوز Ù…ØØ¬Ø¨Ù‡ است. مگر سكولاريسم در معناي ساده آن جدايي دين از دولت نيست. ادغام كردن مذهب در الترناتيوتان را چگونه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠ دهيد؟
ج - من در مورد جدايي دين از دولت Ùˆ مواضع ما Ùˆ شوراي ملي مقاومت قبلاً جواب دادم. اما در مورد ØØ¬Ø§Ø¨ Ùˆ Ù…ØØ¬Ø¨Ù‡ بودن بايد اين را بگويم كه Ù…ØØ¬Ø¨Ù‡ بودن Ùˆ يا نبودن رئيس يك دولت Ùˆ يا يك كشور نمي تواند ماهيت آن دولت را مذهبي Ùˆ غير مذهبي كند. به نظر من ديد كسي كه اين سوال را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠ كند، ديدي ضد دموكراتيك است. چرا كه پوشش Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ كه يك امر خصوصي است را مبنا قرار داده Ùˆ بنابراين معتقد است كه در يك دولت سكولار، يك زن Ù…ØØ¬Ø¨Ù‡ نمي تواند، رئيس جمهور شود. اين اعتقاد خود يك تبعيض است. زيرا شما مي خواهيد براساس يك معيار كه وابسته به زندگي Ùˆ اعتقادات شخصي Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ است، او را از شركت در سرنوشت كشور Ù…ØØ±ÙˆÙ… كنيد. اين درست مثل همان كاري است كه جمهور اسلامي مي كند Ùˆ زنان بي ØØ¬Ø§Ø¨ Ùˆ بدون چادر Ùˆ روسري را از Ø§ØØ±Ø§Ø² هر شغل دولتي Ùˆ غير دولتي Ù…ØØ±ÙˆÙ… كرده است.
ما اگر آزادي ÙØ±Ø¯ÙŠ Ø±Ø§ مي پذيريم، بايد تا آخرش را بپذيريم Ùˆ ديگر نبايد اما Ùˆ اگر وارد آن كنيم. ما نمي توانيم مثلاً به يك يهودي كه كلاه مخصوصي مي گذارد بگوييم كه ØÙ‚ نداري رئيس جمهور Ùˆ يا نخست وزير شوي. اين به اعتقادات شخصي او مربوط است. مهم اين است كه آيا يك ÙØ±Ø¯ مسلمان، يهودي، مسيØÙŠØŒ بدون مذهب، با روسري Ùˆ بدون روسري، با كلاه مخصوص Ùˆ بدون كلاه مخصوص Ùˆ... به يك ميثاق اساسي يعني ØÙƒÙˆÙ…ت غير مذهبي، غير ايدئولوژيك Ùˆ غير مكتبي كه من چهار اصل مربوط به آن را برايتان خواندم پايبند هست يا نه؟ علت اين كه من Ú¯ÙØªÙ… اصل غير مذهبي، غير ايدئولوژيك Ùˆ غير مكتبي بودن دولت، بايد يك ميثاق اساسي باشد اين است كه اين اصل نبايد شامل اكثريت Ùˆ اقليت شود Ùˆ با تغييرات در دولتها Ùˆ تركيب پارلمان تغيير كند.
س - ÙØ±Ø¶ بگيريم كه دولت شما سر كار آمد Ùˆ خانم رجوي هم رئيس جمهور براي مدت شش ماه بشوند، اگر اكثريت مردم بعد از يك ماه تشخيص دادند كه اشتباه كرده اند، ØÙƒÙˆÙ…ت شما را چگونه مي توانند سرنگون كنند؟ چرا ØÙ‚ عزل به وسيله مردم را Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÙŠ كنيد؟
ج - من Ùكر نمي كنم مردم براي تغير يك ØÙƒÙˆÙ…ت Ø§ØØªÙŠØ§Ø¬ به اجازه داشته باشند. اين مردم ØØªÙ…اً ØØ±Ù خود را به وسيله اي مي زنند Ùˆ به وسيله نيروهاي سياسي معيني نمايندگي مي شوند. اگر خواست اكثريت مردم ايران اين باشد كه پس از يك ماه Ùˆ يا ØØªÙŠ ÙŠÙƒ روز انتخابات مجلس مؤسسان برگزار شود، ما به اين خواست تسليم شده Ùˆ خودمان سرنگون مي شويم. اما در مورد ØÙ‚ عزل، به نظرم شما مي خواهيد مسأله ØÙ‚ عزل مقامات در هر موقعيت Ùˆ هر Ù„ØØ¸Ù‡ كه در بعضي متون ماركسيستي به عنوان اساس يك نظام شورايي به آن مي پردازند را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†ÙŠØ¯. يعني اين جا مسأله سرنگوني يا عدم سرنگوني Ùˆ يا تغيير يك يا چند مقام Ùˆ يا تمامي مقامات يك دولت Ù…Ø·Ø±Ø Ù†ÙŠØ³Øª. اينجا يك نظام ÙˆØ§ØØ¯ شورايي Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³Øª كه البته اگر شرايط براي تØÙ‚Ù‚ آن ميسر باشد. به نظر من Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙ‡ ترين نوع دموكراسي، يعني دموكراسي مستقيم است..
س - شما چه اقداماتي براي منسجم كردن نيروها و جنبشهاي پراكنده كرده ايد؟
ج - كوشش ما اين است كه با تمامي Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ùˆ جرياناتي كه به طور جدي به سرنگوني نظام ولايت Ùقيه اعتقاد دارند Ùˆ به ميزاني كه در توان دارند در اين راه قدم برمي دارند. (به جز Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø±Ø§Ù† رژيم گذشته) ارتباط داشته Ùˆ با Ø¨ØØ«ØŒ تبادل نظر Ùˆ بعضي Ø§ØªØØ§Ø¯ عملها Ùˆ ØÙ…ايت از اقدامات مبارزاتي آنها در جهت سرنگوني رژيم، مسئول بودن خود را نشان دهيم. طبيعي است كه اين موضوع نمي تواند يك طرÙÙ‡ Ùˆ خصومت آميز پيش رود. من معتقدم كه اين نيروها، اگر واقعاً جدي باشند Ùˆ بخواهند بهاي ØØ±Ùهايي كه مي زنند را بپردازند Ùˆ ØØ±Ùهايشان به ÙØ±ØµØª طلبي آلوده نباشد، ØØªÙ…اً راه همكاري Ùˆ ØÙ…ايت از شورا را انتخاب مي كنند.
س - اگر به تغييرات ژئوپوليتيكي كه در اطرا٠ايران Ø§ØªÙØ§Ù‚ مي Ø§ÙØªØ¯ØŒ بنگريم Ùˆ به ÙØ±Ø¶ Ù…ØØ§Ù„ كه شما بتوانيد به صورت قهرآميز رژيم را سرنگون كنيد، از پاره پاره شدن ايران چگونه جلوگيري خواهيد كرد؟
ج - اگر شما ÙØ±Ø¶ سرنگوني قهرآميز رژيم را Ù…ØØ§Ù„ مي دانيد، بنابراين نگراني شما براي پاره پاره شدن معني ندارد. اگر شما به سوال خودتان درست Ùكر كرده باشيد، Ùˆ با اين شكل كه آن را بيان مي كنيد، به نظر من نگراني شما از جاي ديگري آب مي خورد. ببينيد شما از پاره پاره شدن ايران نگران نيستيد. چون آن را مشروط به امري مي دانيد كه خودتان مي گوئيد Ù…ØØ§Ù„ است. شما نگران همين "Ù…ØØ§Ù„" هستيد كه Ø§ØØªÙ…ال دارد "ممكن" شود. شما نگران سرنگون شدن رژيم هستيد Ùˆ براي جلوگيري از اين كه اين واقعه ممكن شود، تز پاره پاره شدن را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠ كنيد تا مردم را از ترس تجزيه شدن كشور، Ù…Ù†ÙØ¹Ù„ كنيد. در ØØ§Ù„ÙŠ كه به نظر من اساساً خطري در ايران به نام پاره پاره شدن وجود ندارد. در تاريخ يك صد سال اخير، سالهاي بسياري وجود داشته كه ØÙƒÙˆÙ…ت مركزي در ايران بسيار ضعي٠بوده، اما هيچگاه هيچ بخشي از جامعه ايران، خواستار جدايي Ùˆ يا پاره پاره شدن نبوده است.
ضمناً به تغييرات ژئوپوليتيكي اشاره مي كنيد. اگر منظور جمهوريهاي Ø§ØªØØ§Ø¯ شوروي سابق است، خوب اين جمهوريها از ابتدا جدا بودند Ùˆ به زور در يك Ø§ØªØØ§Ø¯ غير داوطلبانه قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بودند Ùˆ بنابراين در ÙØ±ØµØª مناسب جدا شدند. اين ربطي به جامعه ايران كه تمام بخشهاي آن Ùˆ تمام مليتهاي ساكن آن خود را ايراني مي دانند ندارد. ضمناً اگر شما با سرنگون كردن ارتجاع ØØ§ÙƒÙ… مواÙقيد ولي بر سر "Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡" بودن آن مسأله داريد، اين موضوع خيلي پيچيده اي نيست. شما Ùˆ هر كس ديگري اگر بتواند راهي براي سرنگوني مسالمت آميز اين رژيم پيدا كند، البته به طور واقعي Ùˆ عملي Ùˆ نه شعاري، مسلماً بدانيد كه ما به طور بسيار جدي از آن استقبال مي كنيم. شكل Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ مبارزه را رژيم به ما تØÙ…يل كرده Ùˆ مسلم بدانيد كه ما از هيچ تØÙˆÙ„ مسالمت آميزي اگر صورت پذيرد Ùˆ بتوان رژيم را سرنگون كرد، ضرر نخواهيم كرد Ùˆ بسيار هم سود مي بريم.
تداوم
آنچه از نظر گذشت، كنكاشي براي مشخص شدن پارامترهاي هويت، شناختهاي سياسي - نظامي Ùˆ تشكيلات سازمان چريكهاي ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ø®Ù„Ù‚ ايران كه در تداوم راه ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ ØªØ£Ø«ÙŠØ± مي گذارد، بود. مهدي سامع بعضي از سوالها را بي پاسخ گذاشت Ùˆ با ارائه خطوط Ùˆ تعاري٠خود باعث Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù† سوالهاي جديدي شد. ولي او شجاعانه در انكشا٠ضعÙها كه نقش مداخله گر سازمان Ùˆ راهبري جنبش خلق را به هيچ رسانده، گام برداشته Ùˆ هيچ انتقاد واردي را با Ù…ØµÙ„ØØª انديشي توجيه نكرده است.
گام بعدي تعري٠مواضع سازمان Ùˆ چشم انداز آن در برخورد با سوسيال - دموكراسي است. سوال اساسي اين است كه آيا سازمان، با شناخت Ùˆ تØÙ„يلي كه از جامعه ايران دارد، خود را در نهايت در جبهه سوسيال - دموكراسي ديده Ùˆ آيا سوسيال دموكراتها مي توانند نقش ØØ³Ø§Ø³ÙŠ Ø¯Ø± جنبش مقاومت داشته باشند يا نه؟
مهدي سامع معتقد است كه: ما در راه تØÙ‚Ù‚ سوسياليسم مبارزه مي كنيم Ùˆ همان طور كه Ú¯ÙØªÙ‡ ام دو خصلت اساسي اين سوسياليسم جوهر انسان گرايانه Ùˆ دموكراتيك بودن آن است. اين كه ما اين مسير را چگونه مي خواهيم طي كنيم Ùˆ در پروسه كار با Ú†Ù‡ تنگناها، مواضع، چالشها Ùˆ بالاخره ضعÙها روبرو مي شويم، مسأله اي است كه وقتي به طور مشخص Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯ بايد به آن بپردازيم.
وي معتقد است كه اگر سوسيال دموكراتهاي ايران واقعاً به پرنسيبهاي اعلام شده سوسيال - دموكراسي پايبند باشند بايد به طور پيگير در مبارزه براي سرنگوني ولايت Ùقيه Ùˆ تØÙ‚Ù‚ دموكراسي، سكولاريسم Ùˆ عدالت اجتماعي گام بردارند. مي گويد: من شخصاً Ùكر مي كنم ما در مبارزه براي اهداÙÙŠ كه در شرايط كنوني در مقابل خود قرار داده ايم در جبهه Ú†Ù¾ دمكرات Ùˆ ترقيخواهي هستيم كه يكي از اجزاء آن سوسيال دموكراتها هستند. ضمناً آنچه من در اين Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ به آن پرداخته ام، يك تصوير كلي، نگاهي گذرا به گذشته Ùˆ نظري كلي به آينده بود. شايد درست باشد كه بسياري از سوالها بي پاسخ مانده Ùˆ برخي از پاسخها سوال برانگيز بوده اند. بسياري با شك اين سوال را كرده Ùˆ مي كنند كه اگر تلاشهاي رهبران جنبش سوسياليستي در گذشته بالاخره منجر به رويدادهايي شد كه در Ø§ØªØØ§Ø¯ شوروي سابق Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯ØŒ سوسياليستي نبوده Ùˆ Ø§Ù†ØØ±Ø§ÙÙŠ بوده، Ú†Ù‡ تضميني وجود دارد كه ÙØ¹Ø§Ù„يتها Ùˆ تلاشهاي ما راهگشا باشد. يك بار ديگر بايد بگويم كه ما به مثابه يك جنبش سوسياليستي در ايران به طور خاص Ùˆ نيز به مثابه يكي از اجزاء جنبش جهاني سوسياليستي، وارد يك مسير طولاني، دشوار Ùˆ با تاكيد بسيار مي گويم پر شكوه براي تØÙ‚Ù‚ عالي ترين خواسته هاي بشريت شده ايم. انديشه سوسياليستي براي ما يك راهنماي مداوم است كه اگر با آن بدون ØªØØ¬Ø±Ú¯Ø±Ø§ÙŠÙŠØŒ شريعت سازي Ùˆ مطلق گرايي برخورد كنيم، در اين راه نقش خود را اجرا كرده Ùˆ توانسته ايم مداخله گر باشيم.
ما در يك انتقاد مداوم از خود، به بازسازي جنبشمان مي پردازيم Ùˆ سرانجام يك تصوير Ùˆ سيماي كلي در چشم اندازهايمان نشان مي دهيم. اين Ø¨ØØ« Ùˆ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ Ùˆ اين راهي كه وارد آن شده ايم در بستر مبارزه انقلابي عليه نظام سركوبگر ولايت Ùقيه به مثابه وظيÙÙ‡ اصلي ما در شرايط كنوني تداوم خواهد داشت.
سامع اميدوار است كه ÙØ¹Ø§Ù„ان جنبش پيشتاز ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ Ùˆ مبارزين راه آزادي Ùˆ عدالت اجتماعي با شركت در اين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ به گسترش ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ پژوهش Ùˆ پايه ريزي يك نظام آموزشي علمي Ùˆ تØÙ‚يقاتي در جنبش سوسياليستي Ùˆ ماركسيستي ايران كمك كنند.
------------------------------------------------
همه ØÙ‚وق براي ناشر Ù…ØÙوظ است.
تكثير و ترجمه اين كتاب بدون اجازه ناشر اكيداً ممنوع است.
نقل مطالب به صورت معمول با ذكر كامل نام ناشر آزاد است.
------------------------------------------------
نام كتاب:تداوم
تنظيم و تدوين : علي ناظر
ناشر: نبرد خلق
چاپ اول: خرداد 1376
تيراژ : 1000 عدد
تايپ Ùˆ ØµÙØÙ‡ بندي: نبرد خلق
قيمت : 25 ÙØ±Ø§Ù†Ùƒ ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ØŒ 7 مارك آلمان، 5 دلار آمريكا
Ùهرست
Ù¾ÙŠØ´Ú¯ÙØªØ§Ø±
آييم؟ از كجا مي
سوسياليسم - مرگ و تولدي ديگر
زن ÙØ¯Ø§ÙŠÙŠ
مبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡
ما و شورا
ÙˆØØ¯Øª Ùˆ جبهه وسيع
Ø³ÙØ±ÙŠ Ø¨Ù‡ آمريكاي شمالي