Iran's Crises Unfolded  
IranCrises
 
Tuesday 30 May 2023
HOME
NEWS
ANALYSIS
INTERVIEW
POLITICS
SOCIAL
STATEMENTS
ECONOMY
SEARCH

������������� �����������������


اشتباه محاسبه - «ساده سازی، شبیه سازی» (3)
[ علی ناظر]
[Source: سایت بحران]


 Ø³ØªÙˆÙ† نظر دهید، جهت دریافت Ùˆ انعکاس نظرات کاربران فعال است.
آقای مسعود رجوی Ù…ÛŒ گویند(تبیین ج4،ص4) «Ø¨Ø±Ø§ÛŒ شناخت هر شئی Ù…ÛŒ بایستی روابط یا قانونمندیهایی Ú©Ù‡ در واقع ماهیت این شئی را تشکیل Ù…ÛŒ دهد، بشناسیم». ایشان ادامه Ù…ÛŒ دهند «Ø§Ú¯Ø± کسی به این موضوع توجه نکند (یعنی اینکه هر فاز تکاملی قانونمندیهای خاص خود را داراست) Ùˆ بدون توجه به محدوده ها، قانونمندیها را تعمیم بدهد، به Ú†Ù‡ مشکلاتی دچار Ù…ÛŒ شود. یعنی در واقع به یک سری ساده سازیها، Ùˆ یا شبیه سازیهای معمولی Ù…ÛŒ پردازد...» (ص5)
ایشان  تأکید Ù…ÛŒ کنند «Ø§ØµÙˆÙ„ا موقعی Ú©Ù‡ صحبت از شناخت Ù…ÛŒ کنیم به معنی در آوردن نظم Ùˆ قانونمندی اشیاء Ùˆ به عبارت دیگر شناختن روابط ضروری ناشی از ماهیت شئی Ù…ÛŒ باشد؛ یعنی شئی بر اساس ماهیت، طینت Ùˆ سرشت خودش Ú†Ù‡ روابطی را بروز Ù…ÛŒ دهد.... شناخت ابعاد، جنبه ها Ùˆ عناصر مختلف یک شئی، از نظر علمی، تجزیه نامیده Ù…ÛŒ شود. بعد از تجزیه، نوبت ترکیب خواهد رسید Ú©Ù‡ ما پدیده را بعنوان یک Ú©Ù„ بهم پیوسته Ùˆ یک تمامیت واحد مطالعه Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ در آن هنگام در کلیتش درکش خواهیم کرد»(ص8)
از این رهنمود سود جسته Ùˆ از این زاویه به سوال اول آقای رجوی آیا رژیم سرنگون Ù…ÛŒ شود «Ø§Ú¯Ø± رژیم پای جنگ بیاید...»ØŸ Ù…ÛŒ پردازیم.
در رابطه با پاسخ مثبت ایشان و یارانشان (5 آبان 1391)، به نکاتی در بخش اول و دوم این سلسله نوشتار، اشاره کردم. (پیشنهاد می کنم که آن سخنان مورد توجه خاص قرار بگیرد - لینک شنیداری).
بنابراین، ضرورت اول دوری گزیدن از «Ø´Ø¨ÛŒÙ‡ سازیهای معمولی» است. ضرورت دوم، شناخت صحیح از «Ø±ÙˆØ§Ø¨Ø·»ØŒ شناخت صحیح از «Ù…اهیت» (ویژگی های درون ساختاری)ØŒ شناخت صحیح از «Ø§Ø¨Ø¹Ø§Ø¯»ØŒ Ùˆ شناخت صحیح از «Ø¹Ù†Ø§ØµØ±» تشکیل دهنده آن شئی، پدیده، Ùˆ یا سوژه («Ø¬Ù†Ú¯») است. همانطور Ú©Ù‡ آقای رجوی گفته اند، برای درک این ویژگیها در عالم مادیات، باید از ابزار «Ù…ادی» (علم) بهره جست. Ùˆ Ú†Ù‡ علم Ùˆ ابزاری سودمندتر از «Ø±ÛŒØ§Ø¶ÛŒØ§Øª».
 
مباحث ریاضی
 
پیش از شروع، لازم Ù…ÛŒ دانم Ú©Ù‡ بخاطر نحوه نوشتارم پوزش بخواهم. بعنوان یک «Ù…علم» عادت کرده ام Ú©Ù‡ برخی از موارد Ú©Ù‡ «Ø§Ø¸Ù‡Ø± من الشمس» هستند، (هر کس Ú©Ù‡ چند کلاس ریاضی درس خوانده، با این مباحث ریاضی آشنا است)ØŒ را «Ù…علم وار» بازگو کنم. Ù…ÛŒ بخشید.
 
احتمالات
 
اکثرا با مبحث «Ø§Ø­ØªÙ…الات» آشنا هستیم. اگر یک سکه در دست داشته باشیم Ùˆ آن را به هوا بیندازیم، احتمال اینکه «Ø´ÛŒØ±» یا «Ø®Ø·» بیاید مساوی Ùˆ برابر با 50%(درصد) است. حال، اگر یک تاس بازی را به هوا بیندازیم، از آنجا Ú©Ù‡ «Ø§Ø¨Ø¹Ø§Ø¯» آن بیشتر شده، احتمال پایین آمدن تاس بر روی هرکدام از اعداد (1 تا 6) مساوی Ùˆ حدودا برابر با 16.666درصد است. Ùˆ به همین ترتیب، اگر یک شئی Ú©Ù‡ 1000 «Ø¨ÙØ¹Ø¯» دارد را به هوا بیندازیم، امکان افتادن بر بُعد مورد نظر ما یک به هزار است، یعنی یک دهم درصد. خلاصه اینکه، هرچه ابعاد بیشتر شوند، Ùˆ هر Ú†Ù‡ پیچیدگی بیشتر شود، درصد رسیدن ما به خواستمان (احتمال رخ دادن) کمتر Ù…ÛŒ شود، مگر اینکه پارامترهای دیگری را هم وارد این «Ø¯Ø³ØªÚ¯Ø§Ù‡ Ùˆ معادله» بکنیم. مثلا تاس ما «ØªÙ‚لبی» باشد Ùˆ طرف «6» آن طوری درست شده باشد Ú©Ù‡ همیشه روی 6 بنشیند، به این پارامتر در دنیای سیاست Ù…ÛŒ گویند «Ø²Ø¯ Ùˆ بند»ØŒ «Ù¾Ø´Øª پرده معامله کردن»ØŒ Ùˆ یا «Ù†ØªÛŒØ¬Ù‡ مذاکرات طولانی»ØŒ Ùˆ... Ú©Ù‡ فعلا به این بخش نمی پردازیم، اما آن را هم از نظر دور نگاه نمی داریم.
 
ریاضیات و منطق چند ارزشی
تا مدت ها، مسائل چنین تحلیل Ùˆ ارزش گذاری Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ پدیده Ùˆ سوژه یا «ÙˆØ¬ÙˆØ¯ دارد» Ùˆ یا «ÙˆØ¬ÙˆØ¯ ندارد». یا «Ø¯Ø±Ø³Øª» است Ùˆ یا «ØºÙ„Ø·». بودن در برابر نبودن. اهریمن در برابر اهورا. زشت در برابر زیبا. کوتاه در برابر بلند، Ùˆ سیاه در برابر سفید. ساده تر اینکه صفر در برابر یک (0 یا 1). به این نگاه (لوژیک) باینری Ùˆ یا سیستم دو ارزشی Ù…ÛŒ گویند. در مقابل این سیستم ارزش گذاری، سیستم 3 ارزشی قرار گرفت. به این Ø´Ú©Ù„ Ú©Ù‡ بین 0 Ùˆ 1ØŒ عدد نیم (0.5) هم وجود دارد. بین دانستن Ùˆ ندانستن، «Ù…طمئن نیستم» هم Ù…ÛŒ تواند پاسخ باشد. Ùˆ خلاصه بین سیاه Ùˆ سفید رنگ خاکستری هم وجود دارد. بالاخره، در مقابل این دو سیستم ارزشگذاری، سیستم چند ارزشی قرار گرفت. بین 0 Ùˆ 1ØŒ هزاران هزار عدد Ù…ÛŒ تواند وجود داشته باشد. مثلا 0.00001 Ùˆ 0.00002 Ùˆ یا 0.9 Ùˆ 0.9999999 Ùˆ الی نهایه. هرچه عدد به 0 نزدیکتر باشد، از 1 دورتر است، Ùˆ هر Ú†Ù‡ به 1 نزدیک بشود، از 0 دور Ù…ÛŒ شود. شایان توجه اینکه، این عدد فرضی هر Ú†Ù‡ Ùˆ تا به هر اندازه به 0 نزدیک بشود، هرگز 0 نمی شود. Ùˆ یا هرچه به 1 نزدیک بشود 1 نیست. اعداد در این سیستم (مانند دو سیستم فوق الذکر دیگر) جایگاه Ùˆ تعریف خودشان را دارند. نمی توان (1) را Ùˆ (0.9999999) را یکی دانست (مگر به قرار دادهای لازم دیگری تن بدهیم. مثلا بگوییم اگر تعداد 9 بعد از ممیز بیشتر از 4 رقم شد، آن 9 ها را نادیده گرفته Ùˆ تمام عدد را 1 فرض Ù…ÛŒ گیریم. البته توجه داشته باشیم Ú©Ù‡ در اینجا طبق یک قرار داد Ùˆ یک فرض، عدد مثلا 0.9999 ما به 1 تبدیل شده؛ در اصل این عدد هنوز هم 1 نیست.) ساده تر اینکه بین سیاه Ùˆ سفید، هزاران «Ø³Ø§ÛŒÙ‡» از خاکستری وجود دارد. خاکستری Ú©Ù‡ خیلی به سیاهی Ù…ÛŒ زند چون خیلی نزدیک به سیاه است، Ùˆ خاکستری Ú©Ù‡ خیلی روشن است، چون نزدیک سفید است. با این وجود، نمی توان نه آن خاکستری را سیاه نامید Ùˆ نه این خاکستری را سفید. همانطور Ú©Ù‡ نمی توان سیاه را سفید Ùˆ سفید را سیاه خواند.
 
متاسفانه در مبحث سیاست، Ùˆ در عالم سیاست بازی، این حداقل ها (Ú©Ù‡ در مواردی حداکثرها را تعریف Ù…ÛŒ کنند) مورد توجه قرار نمی گیرند. سخنوران، رهبران، سّیاس ها، Ùˆ تحمیق کنندگان همیشه سعی بر این دارند Ú©Ù‡ مخاطبین خود را در برابر دو انتخاب «Ø¹Ø§Ù…» قرار بدهند. انتخاب بین سیاه Ùˆ سفید. بین حق Ùˆ باطل. طبیعتا، انسان همیشه مجبور است بین حق Ùˆ باطل یکی را انتخاب کند، Ùˆ آنچه را Ú©Ù‡ (به معنی واقعی) سیاه نیست سیاه بخواند. اما تنها به شرطی Ú©Ù‡ «Ø¬Ù‘Ùˆ حاکم» بر او مستولی شود Ùˆ همچون «Ø¨Ø®ØªÚ©ÛŒ» بر او حاکم شود، Ùˆ در نتیجه نسبی بودن این تعاریف را در نظر نگیرد. مثلا، آنچه Ú©Ù‡ 500 سال پیش «Ø­Ù‚» بود، امروز لزوما «Ø­Ù‚» نیست Ùˆ در برخی از مواقع باید «Ø¨Ø§Ø·Ù„» ارزشگذاری شود، اما هنوز Ùˆ بخاطر «Ø¬Ù‘Ùˆ حاکم» باز هم باطل را «Ø­Ù‚» بخواند (نگاه ارتجاعی).
ساده اینکه، تعریف ها، Ùˆ روش ارزشگذاری Ù…ÛŒ تواند نسبت به پارامتر زمان متغیّر بشود. آنچیز Ú©Ù‡ دیروز «Ø§Ø±Ø²Ø´» بود، امروز نیست. آنچیز Ú©Ù‡ دیروز 1 بود امروز 0 است. کره زمین Ú©Ù‡ در روزگاری مسطح Ùˆ دو بُعدی انگاشته Ù…ÛŒ شد، امروز کروی است، Ùˆ آن «Ø¯Ø§Ù†Ø´»ØŒ آن «Ø­ØªÙ…یت» ارزش خود را از دست داده است. ریاضی دانانی مانند کوپرنیک Ùˆ گالیله، جان خود را در این راه بخطر انداختند. گفته Ù…ÛŒ شود گالیله در حالی Ú©Ù‡ انجیل در دست داشت Ùˆ به زانو در آمده بود، در «Ø§Ù†Ø²Ø¬Ø§Ø± نامه»Ø§ÛŒ گفت «Ø¯Ø± هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده ام Ùˆ در حالی Ú©Ù‡ کتاب مقدس را پیش چشم دارم Ùˆ با دستهای خود لمس Ù…ÛŒ کنم توبه Ù…ÛŒ کنم Ùˆ ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار Ù…ÛŒ کنم Ùˆ آنرا منفور Ùˆ مطرود Ù…ÛŒ نمایم». از آنروز تاکنون، بسیاری مجبور شده اند Ú©Ù‡ در برابر زور Ùˆ زر، Ùˆ یا «Ø§Ù†Ø¯ÛŒØ´Ù‡ حاکم» به زانو درآیند Ùˆ از گفتن حقیقت ابراز انزجار  کنند. بگذریم.
 
برخی از سیاسیون Ùˆ رهبران، مخالف بحث فوق هستند، Ùˆ آن را جدلی برای انحراف اذهان تعریف Ù…ÛŒ کنند. آنها Ù…ÛŒ خواهند مساله روی میز Ùˆ آنچه امروز مساله است را حل کنند Ùˆ دقیقا به همین خاطر مخاطبین را به سوی انتخاب «Ø¹Ø¬ÙˆÙ„انه» سوق داده Ùˆ از آنها Ù…ÛŒ خواهند تا رنگ خاکستری را نادیده گرفته Ùˆ از سیستم چند ارزشی به سیستم دو ارزشی بسنده کنند.
در این «ØªØ¹Ø¬ÛŒÙ„»ØŒ حق ها Ùˆ باطل ها نادیده گرفته Ù…ÛŒ شوند (شایان توجه اینکه تفاوت بسیاری بین «Ù…رحله سوزی» Ùˆ «ØªØ¹Ø¬ÛŒÙ„» است). در سیستم خشک Ùˆ انعطاف ناپذیر دو ارزشی، هر پدیده ای Ú©Ù‡ فاصله (زاویه)ای با 0 داشته باشد، 1 قلمداد Ù…ÛŒ شود Ùˆ یا بالعکس هر پدیده ای Ú©Ù‡ با 1 فاصله داشته باشد، 0 خوانده Ù…ÛŒ شود. در عالم سیاست دیده Ùˆ خوانده ایم Ú©Ù‡ چگونه انقلابیونی Ú©Ù‡ با رهبری زاویه داشته اند، مزدور Ùˆ جیره خوار Ùˆ خائن نامیده شده اند، Ùˆ یا اپورتونیستهایی Ú©Ù‡ برای حفظ منافع خود از 0 فاصله Ú©Ù…ÛŒ گرفته اند، با پایکوبی Ùˆ سرنا به جبهه 1 خوش آمد گفته شده اند. مثال های تاریخی فراوانی در شوروی، چین، ایران Ùˆ ... بسیار است.
 
زاویه دید
 
حال به نمودار زیر توجه کنیم.
آنچه Ù…ÛŒ بینیم یک شئی چند بُعدی است، Ú©Ù‡ از «Ø³Ø·ÙˆØ­» Ùˆ «Ø²ÙˆØ§ÛŒØ§» Ùˆ «Ø§Ø¶Ù„اع» تشکیل شده است (فعلا به حجم، فونکسیون، Ùˆ... نمی پردازیم). به ما گفته شده Ú©Ù‡ از یک روزنه بسیار Ú©ÙˆÚ†Ú©ØŒ با نوری Ú©Ù… Ú©Ù‡ بر این شئی تابیده، آن شئی را بررسی کنیم.
 

اگر از زاویه P1 نگاه کنیم، فقط همان سطحی را Ù…ÛŒ بینیم  Ú©Ù‡ در مقابل ما قرار دارد، بنابراین آن شئی را یک «Ù…ربع» تعریف Ù…ÛŒ کنیم. چهار ضلع برابر، 4 زاویه برابر، Ùˆ مساحتی به اندازه ضریب دو ضلع. اما با تمام دقتی Ú©Ù‡ در تعریف آنچه Ú©Ù‡ دیده ایم، نشان داده ایم، نمی توانستیم بدانیم Ú©Ù‡ از چند واقعیت آگاه نبوده ایم.

آن روزنه نمی گذاشت Ú©Ù‡ آگاه بشویم. نمی دانستیم Ú©Ù‡ این مربع بخشی از یک پدیده پیچیده است. پدیده ای Ú©Ù‡ «Ø­Ø¬Ù…» دارد. Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند دارای محتوایی چند بُعدی باشد. نگاه محدود ما به آنچه Ù…ÛŒ دیدیم، به ما «Ø´Ù†Ø§Ø®Øª» محدود داده بود. Ùˆ این شناخت نمی گذارد Ú©Ù‡ ما از پدیده پیش روی، «ØªØ¨ÛŒÛŒÙ†» درستی داشته باشیم. بتوانیم آن پدیده را «Ø±ÙˆØ´Ù† Ùˆ واضح» بیان کنیم. حال اگر زاویه دید ما از جایگاه Ùˆ زاویه P2 باشد، Ùˆ در اینحالت فقط به یک نقطه (گوشه) نگاه کنیم، برداشت ما از آنچه Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ بینیم، فقط یک «Ù†Ù‚طه» است. نه سطح A, B,C را Ù…ÛŒ بینیم، Ùˆ نه اینکه Ù…ÛŒ دانیم با یک شئی چند بُعدی روبرو هستیم.
 
 Ù†Ú©ØªÙ‡ دیگر اینکه، ناظران، تحلیلگران، تفسیر کنندگان Ú©Ù‡ در جایگاه P1ØŒ Ùˆ P2 قرار دارند، هر دو فکر Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ تعریف درستی از پدیده پیش روی خود دارند. یکی این پدیده را نقطه، یعنی پدیده ای Ú©Ù‡ بُعد (طول، پهنا Ùˆ ارتفاع) ندارد، تعریف Ù…ÛŒ کند. دیگری آن را یک مربع Ù…ÛŒ بیند (دو بُعدی Ú©Ù‡ مسطح است، چهار ضلع برابر دارد، Ùˆ چهار زاویه برابر دارد). اینها البته در صورتی است Ú©Ù‡ نوری بر آن پدیده (سوژه) تابیده شده باشد Ùˆ امکان رؤیت وجود داشته باشد. یکی از پارامترهای اساسی در تبیین پدیده، نوری است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تابد، وگرنه دستها را بالا برده Ùˆ اذعان کنیم Ú©Ù‡ «ÙˆØ§Ù„له اعلم بما ینزل» چرا Ú©Ù‡ «Ø§Ú©Ø«Ø± هُم لایعلمون» ("خدا آگاهترین است"... Ùˆ "اکثریت نمی فهمند، آگاهی، دانش، شعور Ùˆ شناخت ندارند Ú©Ù‡ قضیه Ú†Ù‡ بود؟" تبیین ج4،ص22) اما نه این Ùˆ نه آن، تحلیل درستی از پدیده ندارند. این تحلیل نادرست نه بخاطر این است Ú©Ù‡ شعور Ùˆ فهم Ùˆ دانش لازم را ندارند، بلکه به این خاطر Ú©Ù‡ «Ø±ÙˆØ²Ù†Ù‡» Ú©ÙˆÚ†Ú© است. زاویه دید به اندازه لازم Ùˆ کافی باز نیست، Ùˆ نوری بر پدیده نمی تابد.
برای گریز از این مشکل، از این عدم آگاهی، برای اینکه فقط «Ø®Ø¯Ø§ÛŒÚ¯Ø§Ù†» ندانند Ùˆ فقط «Ø®Ø¯Ø§ÛŒØ§Ù†» آگاهترین نباشند، باید آن روزنه را تا حد امکان بازتر کنیم، تا زاویه دید ما به شئی، پدیده، سوژه مورد نظر (در اینجا «Ø¬Ù†Ú¯»)ØŒ بر مبنای داده ها Ùˆ فاکتها باشد، Ùˆ در نتیجه بتوانیم بر مبنای «Ø´Ù†Ø§Ø®Øª» از «Ù…اهیت» (ویژگیهای) پدیده، بگوییم Ú©Ù‡ آیا «Ø§Ú¯Ø± رژیم پای جنگ بیاید...» رژیم سرنگون Ù…ÛŒ شود، یا نه؟ Ùˆ اگر شد، با Ú†Ù‡ «Ù‡Ø²ÛŒÙ†Ù‡»Ø§ÛŒØŸ
 
ساختار شناسی
 
هر پدیده پیچیده ای، دارای عناصر تشکیل دهنده ای است. هرچه پدیده پیچیده تر باشد، این عناصر به نوبه خود پیچیده تر می شوند.
 
 
بطور مثال، به ما امکان داده شده تا از روزنه ای به پدیده ای پیچیده، متشکل از 4 عنصر a,b,c,d نگاه کنیم. به این پدیده اگر بگونه ای بنگریم Ú©Ù‡ فقط عنصر K Ú©Ù‡ جزئی از عنصر m Ú©Ù‡ جزئی از عنصر d است، را ببینیم، ولی ندانیم Ú©Ù‡ در عنصر mØŒ عناصر دیگری هم بجز k وجود دارد ØŒ Ùˆ ندانیم Ú©Ù‡ عنصر d خود عنصری است Ú©Ù‡ در رابطه تنگاتنگ با عنصر a است، Ùˆ ندانیم Ú©Ù‡ این عنصر در رابطه وابسته به دو عنصر b,c است (به زبانی، اگر آن دو عنصر نباشند، این عنصر a هم وجود نخواهد داشت، Ùˆ اگر a وجود نداشته باشد، رابطه بین a Ùˆ d وجود نخواهد داشت، Ùˆ اصولا عنصر d تنها عنصر در آن پدیده خواهد بود)ØŒ در چنین حالتی Ú©Ù‡ درصد آگاهی ما، از درصد ناآگاهی ما بسیار کمتر است، تحلیل از عنصر k Ùˆ ارزشگذاری برای این عنصر، نه تنها گمراه کننده است، بلکه به «ØªØ¨ÛŒÛŒÙ†» هم Ú©Ù…Ú©ÛŒ نکرده است.
برای ارزشگذاری صحیح از «Ù†Ù‚Ø´ آفرینی» عنصر kØŒ نه تنها باید بدانیم Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ عناصری مداخله گر هستند (مثلا  a,b,c) بلکه باید از درجه مداخله گری (وزن، کارآمدی، هژمونی پذیری) آن عناصر هم آگاه باشیم.
این تعریف آقای رجوی را بخود یادآوری کنیم «Ø´Ù†Ø§Ø®ØªÙ† روابط ضروری ناشی از ماهیت شئی Ù…ÛŒ باشد؛ یعنی شئی بر اساس ماهیت، طینت Ùˆ سرشت خودش Ú†Ù‡ روابطی را بروز Ù…ÛŒ دهد». به زبانی دیگر، عناصر a,b,c Ù…ÛŒ توانند ماهیت، طینت Ùˆ سرشت عنصر d را تعریف کنند، Ùˆ اگر از «Ø·ÛŒÙ†Øª» d آگاه نباشیم، چگونه Ù…ÛŒ توانیم k را ارزیابی کنیم؟
به نظر من، «Ù…اهیت» واژه هایی Ú©Ù‡ بکار Ù…ÛŒ بریم، گاهی از اوقات بر هرچیز دیگری ارجحیت دارد. شاید به همین خاطر است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گویند «Ø­Ø±Ù…ت کلمه را باید نگاه داشت». بنابراین، اگر Ù…ÛŒ خواهیم موقعیت یک پدیده (مثلا ایران) را تعریف کنیم، چاره ای نداریم بجز پرداختن به عناصر تشکیل دهنده «Ù…وقعیت».
 
بحران
 
برای لحظه ای، به تعریف «Ø¨Ø­Ø±Ø§Ù†» (crisis) توجه کنیم. بحران به حالتی گفته Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ سیستم موجود بخاطر شرایط Ùˆ تأثیر پارامترهایی (درونی Ùˆ یا بیرونی)ØŒ دچار بی ثباتی شده باشد. بحران از ویژگی مشخصی برخوردار است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند ساختار Ùˆ فونکسیون سیستم را دجار تزلزل کند. هر Ú†Ù‡ شدت بحران بالاتر برود، ساختار Ùˆ فونکسیون سیستم بیشتر آسیب Ù…ÛŒ بیند. در اینجا به دو واژه اشاره شد. اول، «ÙˆÛŒÚ˜Ú¯ÛŒ بحران» Ùˆ دوم، «Ø¢Ø³ÛŒØ¨» در سیستم.
 
ارزشگذاری نادرست از این دو «ÙˆØ§Ú˜Ù‡»ØŒ Ù…ÛŒ تواند تحلیل ما از فونکسیون سیستم Ùˆ فونکسیون بحران را دچار خطا کند. بحرانی Ú©Ù‡ ارزش آن (1) نباشد لزوما نمی تواند سیستم را دچار آسیبی کند Ú©Ù‡ ارزش آن 1 است. به همچنین، از بحرانی Ú©Ù‡ ارزش آن نزدیک به 0 است، نباید انتظار تأثیر گذاری بر روی سیستم تاحد 1 داشت. در همین چارچوب، به مقولاتی چون «Ø¨Ø­Ø±Ø§Ù† انقلابی» برمی خوریم.
 
آنچه پیش از این (بهمن 1381) در «Ø¨Ø­Ø±Ø§Ù† انقلابی، فروپاشی، یا سرنگونی» تعریف کرده بودم، را کاملا تکرار نمی کنم، به همین نکته بسنده Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ بنا به تعریف رفیق ارجمند مهدی سامع، ایران در سال 1381 در بحران انقلابی بود، Ùˆ هنوز هم بعد از 10 سال در «Ø¨Ø­Ø±Ø§Ù† انقلابی» است.
 
استفاده از ترم «Ø¨Ø­Ø±Ø§Ù† انقلابی» زمانی صادق است Ú©Ù‡ پایینی ها کلیت نظام (سیاسی، اقتصادی، Ùˆ فرهنگی) را نخواهند، Ùˆ بالایی هم توان باز تعریف نظام برای پایین آوردن سطح خواستهای پایینی ها را نداشته باشند. در اینجا، جامعه به لحاظ ذهنی به آن درجه از رشد رسیده Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ داند باید علیه فرهنگ موجود انقلاب کرد، Ùˆ Ù…ÛŒ داند جایگزین آن Ú†Ù‡ باید باشد. به همین Ø´Ú©Ù„ علیه نظام سیاسی Ùˆ نظام اقتصادی حاکم، خیز برداشته Ùˆ آلترناتیو برایش روشن است. خلاصه اینکه، Ù…ÛŒ داند Ú†Ù‡ نمی خواهد، Ùˆ Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد.
به نظر من در کشورهایی مانند ایران Ùˆ دیگر کشورهایی Ú©Ù‡ تحت ستم فرهنگی، سیاسی Ùˆ اقتصادی بوده اند Ùˆ نتوانسته اند آگاهانه رشد کنند، «Ø¨Ø­Ø±Ø§Ù† انقلابی» معنایی ندارد، Ùˆ اگر به تعاریف فوق توجه کنیم، چون 0.7896 خیلی نزدیک به 1 است، نمی توان آن را 1 نامید. ساده اینکه، چون مردم از این رژیم متنفرند Ùˆ خواهان سرنگونی هستند، لزوما نمی توان جنبش مردم را «Ø§Ù†Ù‚لابی» نامید، Ùˆ یا اصرار داشت Ú©Ù‡ جامعه درگیر «Ø¨Ø­Ø±Ø§Ù† انقلابی» است.
از سوی دیگر ØŒ دولت Ùˆ نظام حاکم Ù…ÛŒ تواند دچار بحران درونی بشود. «Ø¨Ø­Ø±Ø§Ù†» درون جوش است. در این حالت، خواست های بخشی از حکومت به وسیله بخش دیگری از حکومت نادیده گرفته شده، Ùˆ نزاع درونی به شدتی Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ کنترل آن در توان هیچ کدام از دو بخش نیست. در این حالت «Ø¨Ø­Ø±Ø§Ù† فروپاشی» نظام Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد. ادامه بحران، به فروپاشی نظام Ù…ÛŒ انجامد. مانند سیبی Ú©Ù‡ از درون پوسیده شده باشد، منتظر وزش بادی است تا از درخت بیفتد. البته نقش عنصر خارجی (مردم) در تشدید بحران مؤثر است، اما عامل اصلی، همان عناصر درون نظامی هستند Ú©Ù‡ شدت بحران را بالا برده Ùˆ فروپاشی آن را امکان پذیر Ù…ÛŒ کنند. اگر این عناصر بتوانند بحران درونی را مهار کنند، ارزش بحران فروپاشی از 1 به 0 متمایل Ù…ÛŒ شود، Ùˆ بالعکس.
به همین خاطر، شرکت مردم در اعتراضات ضد دولتی، Ùˆ بالا بردن خواست هایشان Ù…ÛŒ تواند بحران را شدت بخشیده، Ùˆ فروپاشی را تسریع کند. اما سیب پوسیده را نه کسی Ù…ÛŒ تواند بخورد، Ùˆ نه Ù…ÛŒ تواند بفروشد. بحران فروپاشی باعث ترکش ها Ùˆ تشنج هایی تا به حد آنارشیسم Ù…ÛŒ شود.  در چنین حالتی است Ú©Ù‡ نیروهای مخالف حکومت Ùˆ نظام بایست، از ضعف حکومت بهره جسته، Ùˆ با ساماندهی Ùˆ سازماندهی مردم، خواست های آنها را سمت Ùˆ سو داده Ùˆ راهکاری برای چیدن سیب (میوه) پیش از اضمحلال (رشد آنارشیسم) ارائه دهند. در چنین حالتی است Ú©Ù‡ ماهیت بحران فروپاشی به بحران سرنگونی تغییر Ù…ÛŒ کند.
 
دستور کار در دوران بحران سرنگونی برانداختن حکومت Ùˆ جایگزین کردن آن با حکومتی مردمی است. در این دوران هدف مردم Ùˆ یا هدف سرنگونی طلبان «Ø§Ù†Ù‚لاب» در نظام اقتصادی Ùˆ فرهنگی نیست. تنها تغییر نظام سیاسی مورد توجه مردم Ùˆ سازماندهندگان قرار دارد.
 
شرط لازم
 
هرچند سیب پوسیده است، Ùˆ هرچند به وزش نسیمی وابسته است، اما بین مسیر «ÙˆØ²Ø´ نسیم»ØŒ «Ø­Ø¬Ù… سیب»ØŒ Ùˆ البته «Ø³Ø±Ø¹Øª نسیم» روابط شایان توجه Ùˆ غیر قابل انکاری وجود دارد. ساده اینکه، اگر نسیمی به وزد، اما سیب مستقیما در مسیر آن نباشد، Ùˆ یا سرعت Ùˆ شدت نسیم Ú©Ù… باشد، Ùˆ یا اگر باغبانی در اطراف آن درخت سیب حصاری کشیده باشد، وزش نسیم مثمر ثمر نخواهد بود. شرط لازم، ارزش گذاری Ùˆ محاسبه تک تک این پارامترها، Ùˆ بکارگیری ابزار (علم) درست برای پیشبرد یک طرح Ùˆ پروژه است.
 
مدیریت پروژه
 
مدیریت پروژه یکی از مباحث ریاضیات است که دائما رو به توسعه و بازبینی است.
فرض بگیریم که می خواهیم از یک شهر به شهر دیگری سفر کنیم. اولین سوال در ذهن، وسیله ترابری است. دومین سوال ظرفیت این وسیله است (دو نفره، سه نفره، اتوبوس، هواپیما،...)، و اگر همینطور ادامه بدهیم سوالات دیگری را هم باید پاسخ بدهیم، مثلا این وسیله به اندازه کافی انرژی دارد (بنزین دارد)، و یا چرخ های آن باد دارد، و...
اینها سوالات ساده ای است Ú©Ù‡ پس از تصمیم گیری برای «Ø³ÙØ±» باید پاسخ داده شود. پیش از این تصمیم گیری، اول باید به این سوال چند بُعدی پاسخ بدهیم Ú©Ù‡ به کجا Ù…ÛŒ رویم، چرا Ù…ÛŒ رویم، چگونه Ù…ÛŒ رویم، با Ú†Ù‡ کسی Ù…ÛŒ رویم، Ùˆ بالاخره Ú©ÛŒ Ù…ÛŒ خواهیم برویم، Ùˆ قرار است Ú©Ù‡ Ú©ÛŒ برسیم. ساده اینکه، مدیریت پروژه با استخاره Ùˆ فال حافظ امکان پذیر نیست.
 
هرکدام از این پاسخ ها در ارزش گذاری گام فعلی، و پرداخت هزینه برای رسیدن به گام بعدی را تعریف می کند. مثلا، اگر در زمستان بخواهیم با ماشین کوچکی از گردنه ای گذر کنیم، با این سوال روبرو می شویم که آیا موتور این ماشین کشش چنین پروژه ای را دارد؟ آیا برای چرخها، زنجیر ضد یخ داریم، و... مهمتر از همه اینها، آیا تجربه رانندگی بر روی جاده یخ زده، در گردنه پر پیچ و خم و شیب بسیار تند را داریم؟ و اگر به همه این سوالها پاسخ مثبت دادیم، چند سوال دیگر را هم باید پاسخ بدهیم، آیا توانمندی مالی (مستقل و بدون قرض گرفتن) برای پرداخت هزینه این سفر را داریم، می توانیم بنزین و آذوغه راه را ابتیاع کنیم؟ و عاقبت، آیا این سفر در این مقطع از زمان آنقدر مهم است که جان خود و سرنشینان را به خطر بیندازیم؟ آیا تصادف در سفر قبلی (سال گذشته) بخاطر ندانم کاریهای راننده بود، یا مشکلات فنی ماشین، و یا جاده پر از چاله چوله بود، و یا راننده روبرویی بد رانندگی می کرد، و یا....؟
 
این سوال ها Ùˆ پاسخ ها به یک مقوله راه Ù…ÛŒ برند، مدیریت پروژه. ریاضی دانان، سیستم آنالیست ها، استراتژیست ها Ùˆ مدیران، پس از عمری زحمت Ùˆ مطالعات علمی توانسته اند سیستم ها Ùˆ فورمولهایی را ابداع کنند تا دیگران بتوانند راهکاری برای عملی کردن یک پروژه با «Ø­Ø¯Ø§Ú©Ø«Ø± نفع» Ùˆ «Ø­Ø¯Ø§Ù‚Ù„ هزینه» را پیشنهاد کنند.
 
شبکه تصمیم گیری
 
حال شبکه زیر را در نظر بگیریم:
 
 
در (نمودار بالا) بین هر دو نقطه (آکتیویته) عددی نوشته شده است. این عدد Ù…ÛŒ تواند هزینه حرکت از یک نقطه به نقطه بعدی باشد. «Ù‡Ø²ÛŒÙ†Ù‡» Ù…ÛŒ تواند طول زمان باشد، Ù…ÛŒ تواند تعداد نفری باشد Ú©Ù‡ برای رسیدن از یک نقطه به نقطه دیگر لازم است، تعداد کارگران برای بنای یک ساختمان باشد. Ù…ÛŒ تواند تعداد «Ø´Ù‡Ø¯Ø§» باشد. تعداد تانک باشد، تعداد مین بر سر راه باشد، Ùˆ امثالهم.
با توجه به این نکته، اگر بخواهیم از بالاترین نقطه به پائین ترین آکتیویته برسیم، دو انتخاب (هزینه) پیش روی ما قرار Ù…ÛŒ گیرد. پیمودن مسیر 1+3+1=5 Ùˆ یا مسیر 1+2+4+1=8 . 5 یا 8 مجموع هزینه (کیلو پرتقال، شهید، نفربر، لیتر بنزین، Ùˆ یا دلار) برای به پایان رساندن یک پروژه را تعیین Ù…ÛŒ کند. هرکدام را انتخاب کنیم، به آخر مسیر Ù…ÛŒ رسیم، اما با تفاوت «Ù‡Ø²ÛŒÙ†Ù‡»ØŒ یکی با «Ø­Ø¯Ø§Ù‚Ù„ هزینه» Ùˆ دیگری با «Ø­Ø¯Ø§Ù…ثر هزینه».
 
ما نمی توانیم با در دست داشتن چنین امکانات علمی، ادعا کنیم Ú©Ù‡ نمی دانیم، یا نمی توانیم هزینه را تخمین بزنیم.  نمی توانیم  بگوییم Ú©Ù‡ نمی دانیم این پروژه چند روز طول Ù…ÛŒ کشد. توجه داشته باشیم Ú©Ù‡ مدیریت پروژه تا حد زیادی بر مبنای علم احتمالات در ریاضی تکیه دارد. به زبان دیگر، هر حرکت را با احتمال انجام پذیری Ùˆ یا احتمال انجام نیافتن بررسی Ù…ÛŒ کند. مثلا 10% احتمال موفقیت دارد. Ùˆ یا 20% احتمال شکست دارد. بنابراین، مدیر پروژه، نه تنها هزینه ها را محاسبه Ù…ÛŒ کند، بلکه محاسبه Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ چند درصد احتمال موفقیت رسیدن به فلان نقطه وجود دارد. شاید بجا باشد Ú©Ù‡ تأکید کنم Ú©Ù‡ در این مبحث بخصوص، مدیر پروژه به «Ø§Ù…کان» موفقیت/شکست پروژه تکیه ندارد، بلکه به «Ø§Ø­ØªÙ…ال» موفقیت Ùˆ یا شکست پروژه Ù…ÛŒ پردازد. در مبحث ریاضیات، تفاوت فاحشی بین دو مبحث «Ø§Ù…کان» Ùˆ «Ø§Ø­ØªÙ…ال» وجود دارد. بطور مثال، «Ø§Ù…کان» حرکت از یک پایگاه نظامی در عراق، Ùˆ Ø·ÛŒ کردن مسیر Ùˆ رسیدن به تهران، 50% است. اما «Ø§Ø­ØªÙ…ال» رسیدن به تهران Ù…ÛŒ تواند خیلی کمتر Ùˆ یا تا حدودی بیشتر بشود، Ú©Ù‡ بستگی به صحت/اشتباه محاسبه مدیر پروژه دارد.
 
بطور مثال، آغازین روزهای «Ø¬Ù†Ø¨Ø´ سبز» را در نظر بگیریم. مدیر پروژه نحوه تهییج مردم Ùˆ آوردن آنها به خیایان ها را مورد توجه قرار داده بود، اما هزینه Ùˆ «Ù…کانیسم» دفاع از تظاهرات کنندگانی Ú©Ù‡ مورد هجوم دشمن قرار گرفته بودند، را در نظر نگرفته بود، Ùˆ اگر هم در نظر گرفته بود، با اشتباه محاسبه بالا، «Ø§Ø­ØªÙ…ال» ورود خشونت آمیز دشمن به صحنه را پایین محاسبه کرده بود، Ùˆ یا «Ø§Ø­ØªÙ…ال» موفقیت شعار «Ù†ØªØ±Ø³ÛŒØ¯ØŒ نترسید» را بالا محاسبه کرده بود. Ùˆ یا.... به این مبحث جداگانه Ù…ÛŒ پردازیم.
 
پارامتر تکمیلی
 
بدون Ø´Ú© هر تخمینی Ù…ÛŒ تواند درصدی از نادرستی، «Ø§Ø´ØªØ¨Ø§Ù‡ محاسبه» داشته باشد. بدین منظور Ùˆ برای دوری گزیدن از بالا بردن «Ø§Ø´ØªØ¨Ø§Ù‡ محاسبه»ØŒ سه تخمین زده Ù…ÛŒ شود. «Ø®ÙˆØ´Ø¨ÛŒÙ†Ø§Ù†Ù‡»ØŒ «Ø¨Ø¯Ø¨ÛŒÙ†Ø§Ù†Ù‡» Ùˆ «Ù…عقول». بطور مثال بدبینانه ترین تخمین هزینه برای رسیدن به مقصدی، 10 است، ولی اگر همه چیز بر وفق مراد حل شود، این هزینه به 4 Ù…ÛŒ رسد. در عین حال، اگر تمام جوانب را در نظر بگیریم، Ùˆ به نتیجه ای «Ù…عقول» برسیم، هزینه رسیدن به مقصد 7 Ùˆ یا مثلا 5 است. این تخمین زدن ها با محاسبه های دقیق ریاضی انجام Ù…ÛŒ شود، Ùˆ بر مبنای برداشت های «Ø°Ù‡Ù†ÛŒ» از یک پروژه «Ø¹ÛŒÙ†ÛŒ» نمی تواند باشد. نمی توان گفت Ú©Ù‡ فلان مقدار گلوله Ùˆ مهمات فردا تحویل داده Ù…ÛŒ شود، وقتی Ú©Ù‡ تخمین بدبینانه به ما رقم 11 روز داده Ùˆ محاسبه «Ù…عقول» آن را 9 روز محاسبه کرده است. «Ø§Ù†Ø±Ú˜ÛŒ انقلابی» Ù…ÛŒ تواند این مهمات را با تفاوت چند روز زودتر به مقصد برساند، اما در پروژه «Ø¬Ù†Ú¯» حتی 1 روز هم مهم است، Ú†Ù‡ برسد به چند روز. فراموش نکنیم Ú©Ù‡ در عالم واقعیات، صحبت از «Ø¯Ø±Ø³ ریاضی» Ùˆ آکادمیک نیست، وارد مسائل عریان واقعی شده، Ùˆ در باره جان رزمنده Ùˆ تسخیر سنگر، پیشرفت نظامی، Ùˆ یا مهمات برای دفاع در برابر بمباران شهروندان توسط دشمن صحبت Ù…ÛŒ کنیم. اهمیت مبحث «Ù…دیریت پروژه» را باید در این چارچوب ارزشگذاری کرد.
در چنین محاسبه های پیچیده ریاضی، نه تنها باید زمان «Ø±ÙØª»ØŒ هزینه «Ø±ÙØª»ØŒ بلکه پارامترها Ùˆ روابط «ÙˆØ§Ø¨Ø³ØªÙ‡» هم باید مد نظر قرار بگیرند، از جمله «Ø²Ù…ان غیر مفید» Ú©Ù‡ محاسبه نشده، Ùˆ یا بخاطر مسائل Ùˆ موانعی بر تخمین اولیه، تحمیل شده است.
ساده اینکه، اگر بخواهیم شناخت صحیح از پروژه ای «Ø¹ÛŒÙ†ÛŒ» Ùˆ «Ù…ادی» داشته باشیم، باید با ابزاری «Ø¹ÛŒÙ†ÛŒ» Ùˆ «Ù…ادی» به «Ø¨ÛŒØ§Ù† روشن Ùˆ واضح» آن سوژه بپردازیم. به این مبحث دوباره باز Ù…ÛŒ گردیم.
 
ساده سازی، شبیه سازی
 
در بالا به نکته ای از آقای رجوی اشاره شد Ú©Ù‡ « بدون توجه به محدوده ها، قانونمندیها را تعمیم بدهد، به Ú†Ù‡ مشکلاتی دچار Ù…ÛŒ شود. یعنی در واقع به یک سری ساده سازیها، Ùˆ یا شبیه سازیهای معمولی Ù…ÛŒ پردازد» ساده سازی، Ùˆ تعمیم قانونمندیها، نه تنها در سیاست دیده Ù…ÛŒ شود، بلکه ممکن است در ریاضیات هم به ساده سازی Ùˆ شبیه سازی گرفتار شویم. با این تفاوت Ú©Ù‡ اثبات «Ø§Ø´ØªØ¨Ø§Ù‡ محاسبه» در عالم سیاست مشکل است، چون سیاستمداران همیشه برای هر چیزی یک جوابی دارند، اما در ریاضیات، اثبات اشتباه محاسبه کار ساده ای است. در ریاضیات «Ù…ُدل» ها همیشه کاربرد یکسان ندارند Ùˆ نمی توان تمام قانونمندیها را در تمام موارد تعمیم داد. بطور مثال، عدد ایکس بر 10 تقسیم پذیر است، بنابراین بر 5 هم تقسیم پذیر است. اما این قانونمندی را نمی توانیم (از پایین به بالا) چنین بنویسیم، ایکس بر 5 تقسیم پذیر است، پس، بر 10 هم تقسیم پذیر است. عدد 10 شرایطی دارد Ú©Ù‡ عدد 5 ندارد. تمام قانونمندیهایی Ú©Ù‡ بر 10 صادق است، بر 5 صادق نیست.
با بهره جستن از این دو نکته (پرهیز از «Ø³Ø§Ø¯Ù‡ سازی، شبیه سازی»ØŒ Ùˆ منطق ساده ریاضی)ØŒ به این جستار Ù…ÛŒ رسم Ú©Ù‡ مُدل « پرواز ممنوع... یعنی آنچیزی Ú©Ù‡ سر قذافی دیدیم» (رجوی 5 آبان 91) Ù…ÛŒ تواند برای ایران راهکاری باشد، اما آیا لزوما راهکار «Ù…عقول» است؟ آیا ناخواسته، با «Ø´Ø¨ÛŒÙ‡ سازی» Ùˆ «Ø¨Ø¯ÙˆÙ† توجه به محدوده ها»ØŒ «Ù‚انونمندیها» را تعمیم نمی دهیم؟
 
دوران جدید
 
آقای رجوی در سخنان 5 آبان خود مشخص Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ وارد «Ø¯ÙˆØ±Ø§Ù† جدیدی» شده ایم.  به این جملات از دریچه «ØªØ¨ÛŒÛŒÙ†» سوژه بنگریم.
ایشان در سلسله سخنرانی های «ØªØ¨ÛŒÛŒÙ†» (1358ØŒ ج4ص30) در بخشی از تعریف پیچیدگی Ùˆ تکامل Ù…ÛŒ گویند «ÙØ§Ø²Ù‡Ø§ محدودند Ú©Ù‡ گوئی سرآمد Ùˆ اجلی مسمی دارند Ùˆ زمینه ای Ù…ÛŒ سازند تا زمینه ÛŒ بعدی بتواند روی اینها بنا بشوند Ùˆ... چنین Ù…ÛŒ نماید Ú©Ù‡ دوران فاز Ùˆ عصر قبلی دیگر رسالتش تمام شده Ùˆ بطور فرعی به حیات خودش ادامه Ù…ÛŒ دهد Ùˆ دیگر تعیین کننده Ùˆ مسلط Ùˆ نوک پیکان نیست. اگر هم تغییر بکند تغییراتش خیلی کُند خواهد بود.»
با توجه به این تعاریف، (Ùˆ دائما سوژه - «Ø¬Ù†Ú¯» در نظرمان است)ØŒ لازم است Ú©Ù‡ «Ø¯ÙˆØ±Ø§Ù† جدید» را تعریف کنیم. به «ØªØ¨ÛŒÛŒÙ†» دوران جدید بپردازیم. نه اینکه به «Ú©Ù…یت» دوران بپردازیم، بلکه تعاریف کیفی را «Ø´ÙØ§Ù Ùˆ روشن Ùˆ واضح» (تبیین) بیان کنیم. در دوران پیشین، یکی از ویژگیها Ú©Ù‡ «Ù…اهیت» یک عنصر انقلابی را تعریف Ù…ÛŒ کرد، «Ù‚هر انقلابی» آن عنصر بود، در دوران جدید، لازم است Ú©Ù‡ مشخص کنیم این «ÙˆÛŒÚ˜Ú¯ÛŒ» در کجا قرار دارد. در دوران پیشین «ØªØ¶Ø§Ø¯ اصلی» مشخص بود، ضروری است Ú©Ù‡ در دوران جدید، «ØªØ¶Ø§Ø¯ اصلی» را تعریف کنیم. توجه کنیم Ú©Ù‡ در این مقطع، به تعاریف کمّی، مانند «Ø§Ø´Ø±Ù کانون استراتژیک» نمی پردازیم، به مکانیزم Ùˆ نقش آفرینی «Ø§Ø±ØªØ´ (زرهی) آزادیبخش» هم فعلا کاری نداریم، اینها مباحث مهم، اما کمّی هستند.
آقای رجوی ادامه Ù…ÛŒ دهند: «Ø§Ù„ان [منظور سال 1358 است] Ù…ÛŒ گوئیم درد ما، مسئله Ùˆ تضاد اصلی جامعه ما امپریالیزم است. یک طرف خلق، تمام صفوف خلق، صرفنظر از اختلافات درونی خودشان، Ùˆ در طرف دیگر امپریالیزم. این بیانگر کیفیت موجود است... به هرحال الان در درجه ÛŒ اول همه ÛŒ مسائل جامعه را باید تحت الشعاع این تضاد دید. تعیین کننده حرکات دیگر هم این تضاد است Ùˆ مسائل جامعه اگر بخواهیم حل بکنیم، یک جایش به آن مربوط Ù…ÛŒ شود»(تبیین ج4ص38).
حال، Ùˆ در همین چارچوب، وقتی Ù…ÛŒ گوییم «Ø¯ÙˆØ±Ø§Ù† جدید» (منظورمان «Ø§Ù„ان»ØŒ سال 1391ØŒ است)ØŒ آیا آن نگاه (Ú©Ù‡ در بالا آمد) Ùˆ «Ø²Ø§ÙˆÛŒÙ‡ دید» به این سوژه (Ú©Ù‡ در آن دوران «Ø­Ù‚» بود)ØŒ با زاویه دید در این دوران جدید، متفاوت شده است؟ چرا؟ چون، زاویه دید ما «ØªÙ†Ú¯ تر» شده است؛ Ùˆ یا اینکه، زاویه دید ما «Ø¨Ø§Ø²ØªØ±» شده است. طبیعتا اگر «Ø¯ÙˆØ±Ø§Ù† جدید» مد نظر باشد، بود یا نبود «Ø¬Ø¨Ù‡Ù‡ وسیع» خلق در این «Ø¯ÙˆØ±Ø§Ù† جدید» خود سوژه ای است Ú©Ù‡ باید جداگانه مورد ارزشگذاری قرار بگیرد.
این نکات نه بخاطر ورود به یک بحث Ùˆ جدل است، بلکه دعوتی است برای «ØªØ¨ÛŒÛŒÙ†» «Ø²Ø§ÙˆÛŒÙ‡ دید» در «Ø¯ÙˆØ±Ø§Ù† جدید»ØŒ در راستای شناخت بهتر از آنچه به «Ø¯ÙˆØ±Ø§Ù† جدید» مرتبط Ù…ÛŒ شود.
درک من اینست Ú©Ù‡ در اینجا منظور از دوران جدید «New World Order» نیست. این ترم سالها پیش «Ø­Ø±Ù روز» بود Ùˆ عمری است Ú©Ù‡ دیگر بکار برده نمی شود.
 
از موضوع اصلی دور نشویم. سوژه مورد نظر این سوال است Ú©Ù‡ «Ø§Ú¯Ø± رژیم پای جنگ بیاید...» آیا سرنگون Ù…ÛŒ شود؟ در بخشهای پیشین روی مدل Ùˆ تعریف «Ø¬Ù†Ú¯» تمرکز داشتیم، Ùˆ در این بخش، نگاهی مختصر به ابزار عینی برای ارزیابی Ùˆ ارزشیابی سوژه عینی، داشتیم. شاید بهتر باشد، حال، به مقوله «Ø¬Ù†Ú¯» با استفاده از ابزار «ØªØ§Ø±ÛŒØ® جنگ»ØŒ بپردازیم، تا به «ØªØ¨ÛŒÛŒÙ† جنگ» (بیان واضح Ùˆ روشن از جنگ) دست یابیم.
 
یک نکته نباید از نظر دور بماند Ùˆ یا باعث کج فهمی شود. در اینجا منظور از «Ø¬Ù†Ú¯»ØŒ قهرانقلابی سازمانیافته خلق نیست.
«Ø§ÛŒÙ† سؤال برایش [منظور ایشان امپریالیزم است] مطرح است Ú©Ù‡ پس چکار کنیم؟ بیائیم با تحولاتی از طریق دیگر بسیاری از نیروها را از هم جدا کنیم، به جان هم بیندازیم، Ù…ÛŒ بینید پیچیدگی یعنی چه؟ اگر درک نشود بر سر ما Ú†Ù‡ بلاهایی خواهد آورد؟» (تبیین، ج4ØŒ ص48).
ادامه دارد...
علی ناظر
14 آذر 1391





[Posted comments]

No press releases currently available



Iran's Crises  1998 - 2007   ©