Iran's Crises Unfolded  
IranCrises
 
Tuesday 30 May 2023
HOME
NEWS
ANALYSIS
INTERVIEW
POLITICS
SOCIAL
STATEMENTS
ECONOMY
SEARCH

���������������������� ����������������


«صداي رسا»
[ علی ناظر]
[Source: سايت ديدگاه]


در زماني که رسانه هاي بين المللي پر بيننده و خواننده از اکبر گنجي خبر گزارش مي کنند، و براي آزادي خوئيني ها سينه چاک مي دهند، مادري دست استمداد به سوي «مردم شريف» دراز کرده و براي جان پسرش تقاضاي کمک مي کند. در زماني که خوئيني ها ديري نخواهد پاييد که آزاد شده، و همانطور که اکبر گنجي توانست اجازهء خروج از کشور گرفته تا سردمدار رفورميستهاي اصلاح طلب شود، و به تبعيديان درس آزاديخواهي بدهد؛ سعيد ماسوري «ذره»، «ذره»، «ذره» به قتل مي رسد. در زماني که فعالان حقوق بشر و فيلسوفان و سياستمداران، از اکبر گنجي به عنوان انساني آزاده نام مي برند، آزاديخواهاني چون سعيد ماسوري در انتظار طناب دار و جوخهء اعدام در نمور سلول انفرادي شب را به صبح رسانده و صبح را شب مي کنند. به راستي، «حقيقت» را چگونه ذبح کرده اند، و چه آسان «کذب» را به جاي آن نشانده اند، و «ما» چه ساکتيم؟ من هر بار که داستان اين «راستان» را مي خوانم، از خودم خجالت مي کشم. نمي دانم شما چه احساسي داريد، ولي هميشه فکر مي کنم که ما در يک جايي و به يک دليلي داريم کم کاري مي کنيم. شايد هم نمي کنيم، و اين اقتضاي «طبيعت استقلال و آزاديخواهي» است که بايد «کم» بود، و «تنها» بود، و کسي از آزاديخواهان ياد نکند. اگر سايت هاي وابسته به مجاهدين و سايت ديدگاه از سعيد ماسوري و فيض مهدوي و ... ننويسد، هيچ کس ديگري نمي نويسد. راديو فردا، بي بي سي،...همه ساکتند، گويي سعيد ماسوري انسان نيست. گويي زنداني سياسي نيست. واقعا اگر او زنداني سياسي نيست، چه چيزي است؟ اگر او آزاديخواه نيست، پس چيست؟ چرا هيچ کس، هيچ نهاد حقوق بشري از او و امثال او يادي نمي کند؟ آيا ايراد متوجه اين نهادهاست يا «ما» خاطي هستيم؟ آيا ما خاطي هستيم چون سرمان به پروژه هاي بزرگتر و در سطح وزير و وکيل مشغول است و وقت براي سعيد ماسوري ها نداريم؟ چطور مي توانيم اين تناقض را حل کنيم؟ يکي از اين «فردا ها» که ديدگاه را باز مي کنيد مي خوانيد که سعيد ماسوري اعدام شد، همانطور که خبر شهادت حجت زماني را خوانديد. چند روزي مي گذرد، و بعد فراموشي. مگر قتل عام 67 نيامد و نرفت؟ مگر آنها را بيشتر از سالي يکبار به ياد مي آوريم؟ براي آزادي ماسوري و مهدوي، و... بايد يک کار اساسي کرد. من از اکبر گنجي و اعتصابيون انتظاري ندارم. آنها براي هدفي ديگر فعال شده اند. البته اگر بتوانند باعث نجات سه زنداني سياسي مورد نظرشان بشوند، خيلي خوب است، اما از آنها انتظار داشتن خلاف است. آنها حتي از نام بردن اين قبيل زندانيان سياسي در فراخوان شان خودداري کرده اند. آنها مي دانند چه مي خواهند، و چه نمي خواهند. اما «ما» که هم خواهان آزادي زندانيان سياسي با نگرش و پيشينه و اهداف سياسي خوئيني ها هستيم، و هم خواهان آزادي فيض مهدوي و ماسوري، و ... کارمان خيلي سخت است. بايد همراه ديگران، براي آزادي گروه اول فعال باشيم، ولي در تنهايي براي آزادي ماسوري ها «استمداد» کنيم، و هيچ کس صدايمان را نمي شنود. ما «صدا» نداريم. بايد «صدايي رسا» پيدا کنيم. بايد پلاتفورمي تأثير گذار داشته باشيم. پلاتفورم و صدايي «مستقل از همه، اما براي همه». بايد براي احداث اين پلاتفورم با هم يکي شويم. علي ناظر – 27 تير 1385





[Posted comments]

No press releases currently available



Iran's Crises  1998 - 2007   ©