در زماني Ú©Ù‡ رسانه هاي بين المللي پر بيننده Ùˆ خواننده از اکبر گنجي خبر گزارش مي کنند، Ùˆ براي آزادي خوئيني ها سينه چاک مي دهند، مادري دست استمداد به سوي «مردم شريÙ» دراز کرده Ùˆ براي جان پسرش تقاضاي Ú©Ù…Ú© مي کند.
در زماني Ú©Ù‡ خوئيني ها ديري نخواهد پاييد Ú©Ù‡ آزاد شده، Ùˆ همانطور Ú©Ù‡ اکبر گنجي توانست اجازهء خروج از کشور Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا سردمدار رÙورميستهاي Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ شود، Ùˆ به تبعيديان درس آزاديخواهي بدهد؛ سعيد ماسوري «ذره»، «ذره»، «ذره» به قتل مي رسد.
در زماني Ú©Ù‡ ÙØ¹Ø§Ù„ان ØÙ‚وق بشر Ùˆ ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ سياستمداران، از اکبر گنجي به عنوان انساني آزاده نام مي برند، آزاديخواهاني چون سعيد ماسوري در انتظار طناب دار Ùˆ جوخهء اعدام در نمور سلول Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÙŠ Ø´Ø¨ را به ØµØ¨Ø Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ ØµØ¨Ø Ø±Ø§ شب مي کنند.
به راستي، «ØÙ‚يقت» را چگونه Ø°Ø¨Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ اند، Ùˆ Ú†Ù‡ آسان «کذب» را به جاي آن نشانده اند، Ùˆ «ما» Ú†Ù‡ ساکتيم؟
من هر بار Ú©Ù‡ داستان اين «راستان» را مي خوانم، از خودم خجالت مي کشم. نمي دانم شما Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³ÙŠ Ø¯Ø§Ø±ÙŠØ¯ØŒ ولي هميشه Ùکر مي کنم Ú©Ù‡ ما در ÙŠÚ© جايي Ùˆ به ÙŠÚ© دليلي داريم Ú©Ù… کاري مي کنيم. شايد هم نمي کنيم، Ùˆ اين اقتضاي «طبيعت استقلال Ùˆ آزاديخواهي» است Ú©Ù‡ بايد «کم» بود، Ùˆ «تنها» بود، Ùˆ کسي از آزاديخواهان ياد نکند.
اگر سايت هاي وابسته به مجاهدين Ùˆ سايت ديدگاه از سعيد ماسوري Ùˆ Ùيض مهدوي Ùˆ ... ننويسد، هيچ کس ديگري نمي نويسد. راديو ÙØ±Ø¯Ø§ØŒ بي بي سي،...همه ساکتند، گويي سعيد ماسوري انسان نيست. گويي زنداني سياسي نيست. واقعا اگر او زنداني سياسي نيست، Ú†Ù‡ چيزي است؟ اگر او آزاديخواه نيست، پس چيست؟
چرا هيچ کس، هيچ نهاد ØÙ‚وق بشري از او Ùˆ امثال او يادي نمي کند؟ آيا ايراد متوجه اين نهادهاست يا «ما» خاطي هستيم؟ آيا ما خاطي هستيم چون سرمان به پروژه هاي بزرگتر Ùˆ در Ø³Ø·Ø ÙˆØ²ÙŠØ± Ùˆ وکيل مشغول است Ùˆ وقت براي سعيد ماسوري ها نداريم؟ چطور مي توانيم اين تناقض را ØÙ„ کنيم؟ ÙŠÚ©ÙŠ از اين Â«ÙØ±Ø¯Ø§ ها» Ú©Ù‡ ديدگاه را باز مي کنيد مي خوانيد Ú©Ù‡ سعيد ماسوري اعدام شد، همانطور Ú©Ù‡ خبر شهادت ØØ¬Øª زماني را خوانديد. چند روزي مي گذرد، Ùˆ بعد ÙØ±Ø§Ù…وشي. مگر قتل عام 67 نيامد Ùˆ Ù†Ø±ÙØªØŸ مگر آنها را بيشتر از سالي يکبار به ياد مي آوريم؟
براي آزادي ماسوري و مهدوي، و... بايد يک کار اساسي کرد.
من از اکبر گنجي Ùˆ اعتصابيون انتظاري ندارم. آنها براي هدÙÙŠ ديگر ÙØ¹Ø§Ù„ شده اند. البته اگر بتوانند باعث نجات سه زنداني سياسي مورد نظرشان بشوند، خيلي خوب است، اما از آنها انتظار داشتن خلا٠است. آنها ØØªÙŠ Ø§Ø² نام بردن اين قبيل زندانيان سياسي در ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ§Ù† شان خودداري کرده اند. آنها مي دانند Ú†Ù‡ مي خواهند، Ùˆ Ú†Ù‡ نمي خواهند.
اما «ما» Ú©Ù‡ هم خواهان آزادي زندانيان سياسي با نگرش Ùˆ پيشينه Ùˆ اهدا٠سياسي خوئيني ها هستيم، Ùˆ هم خواهان آزادي Ùيض مهدوي Ùˆ ماسوري، Ùˆ ... کارمان خيلي سخت است. بايد همراه ديگران، براي آزادي گروه اول ÙØ¹Ø§Ù„ باشيم، ولي در تنهايي براي آزادي ماسوري ها «استمداد» کنيم، Ùˆ هيچ کس صدايمان را نمي شنود.
ما «صدا» نداريم. بايد «صدايي رسا» پيدا کنيم. بايد پلاتÙورمي تأثير گذار داشته باشيم. پلاتÙورم Ùˆ صدايي «مستقل از همه، اما براي همه». بايد براي Ø§ØØ¯Ø§Ø« اين پلاتÙورم با هم ÙŠÚ©ÙŠ شويم.
علي ناظر – 27 تير 1385